صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

روایت‌هایی از شکست تلخ ابومسلم در فینال جام حذفی فصل ۸۴-۸۳ فوتبال ایران

  • کد خبر: ۳۴۲۶۸
  • ۲۴ تير ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۴
فینال ابومسلم و صباباتری که در وقت قانونی با تساوی یک‌بریک به پایان رسید و در ضربات مر‌گ‌بار پنالتی حکم به قهرمانی میهمان تهرانی داد. در سالروز آن بازی، در گفتگو با سرمربی و ۲ بازیکن هدردهنده ضربات پنالتی برای ابومسلم، ۳ روایت معتبر از حسرت بزرگی را که برای همیشه بر دل فوتبال شهر نشست، بازخوانی کرده‌ایم.
مرتضی اخوان/ شهرآرانیوز - دست‌هایش را بر دهان گرفته بود. انگشتانش را می‌جوید و صورتش از رنگ مشکی و قرمزی که با آب‌رنگ زده بود، پُر شده بود. کلاه مشکی قرمز بر سرش دیگر رنگ شادی نداشت و غم، تمام چهره‌اش را برداشته بود. پیش چشمانش آرزو‌ها و رؤیاهایش را آتش زده بودند. جام بر فراز دستان آقای گل فوتبال جهان بود و هق‌هق گریه‌اش امان سکو‌ها را بریده بود. قلب‌های مشکی آن شب سیاه‌پوش بودند.
اشک‌های پسرک که تنها روی سکو‌های خالی ورزشگاه ثامن‌الائمه (ع) مانده، سوژه اصلی قاب دوربین‌های عکاسانی بود که درپی شکار تراژدی اشک‌ها و لبخند‌ها بودند. ابومسلمی‌ها در یک‌قدمی خوشبختی، مأیوس و ناامید به تماشای جشن شادی میهمان نشسته بودند. فینال جام حذفی فصل ۸۴-۸۳ فوتبال ایران می‌توانست به باشکوه‌ترین صحنه تاریخ فوتبال در خطه خراسان بدل شود، اما امان از آن گل لعنتی دقیقه ۸۶ روبرت مارکوسی، آن پنالتی‌های نگرفته قاضی مسعود مرادی برای مشکی‌ها و آن ضربه ناامیدکننده رضا ناصحی به‌عنوان آخرین ضربه ضیافت پنالتی‌های مرگ‌بار! امروز سالروز آن فینال تراژیک برای فوتبال مشهد است.
 
سالروز فینال ابومسلم و صباباتری که در وقت قانونی با تساوی یک‌بریک به پایان رسید و در ضربات مر‌گ‌بار پنالتی حکم به قهرمانی میهمان تهرانی داد. سالروز اشک‌ها و لبخند‌هایی که برای همیشه در دل فوتبال‌دوستان مشهدی زنده است. در سالروز آن بازی، در گفتگو با سرمربی و ۲ بازیکن هدردهنده ضربات پنالتی برای ابومسلم، ۳ روایت معتبر از حسرت بزرگی را که برای همیشه بر دل فوتبال شهر نشست، بازخوانی کرده‌ایم.


روایت اول|بدترین روز زندگی‌ام بود

آقای همیشه‌مشکی‌پوش، سگرمه‌هایش توی هم می‌رود. گویی از یادآوری خاطرات آن روز دلش می‌گیرد. وقتی از میثاقیان درباره آن بازی می‌پرسیم، مکثی می‌کند و با لحنی که پُر از حسرت است، می‌گوید: تیم ما خیلی جوان بود. اگر دوسه بازیکن باتجربه داشتیم، می‌توانستیم بازی را دربیاوریم.
اکبر میثاقیان اضافه می‌کند: تیم صبا خیلی قوی بود و بازیکنان باکیفیتی داشت، اما خب دیگر در پنالتی‌ها نمی‌شد کاری کرد.
سرمربی ابومسلم در فینال جام حذفی ۸۴ با اشاره به حضور عجیب‌و‌غریب هواداران مشهدی در ورزشگاه ثامن‌الائمه در آن بازی اظهار می‌کند: در عمرم چنین‌جمعیتی ندیده بودم. ۲۰ هزار نفر پشت در‌ها مانده بودند. بعد از بازی مانده بودیم چطور بیرون بیاییم. میثاقیان تصریح می‌کند: صبح بازی سردار ملاحی تمام تدارکات قهرمانی را دیده بود و پیش من آمد. گفت کار تمام است دیگر؟ گفتم سردار چی می‌گی؟ داشتم می‌لرزیدم. با خودم می‌گفتم فوتبال است دیگر، ممکن است ببازیم؛ اما می‌دیدم تمام تدارکات برای جشن قهرمانی چیده شده است.

روایت دوم|بزرگ‌ترین حسرتم، آن فینال است

تلفن را که برمی‌دارد، از او می‌پرسیم: ۱۵ سال بعد از خراب‌کردن آخرین پنالتی فینال جام حذفی، چه احساسی داری؟ رضا ناصحی آه حسرتی می‌کشد و می‌گوید: فقط می‌توانم بگویم بزرگ‌ترین حسرت. حسرت ناراحتی که بر دل آن‌همه تماشاچی ماند.
 
ستاره جوان آن‌روز‌های ابومسلم که مسیر ترقی را در این تیم طی کرد و بعد‌ها به مرد محبوب مشهدی‌ها تبدیل شد، حالا در یادآوری خاطرات بازی فینال جام حذفی و پنالتی آخری که از دست داد و حسرت فتح جام را بر دل مشکی‌های شهر مشهد گذاشت، می‌گوید: روز باشکوهی برای فوتبال مشهد بود و می‌توانست خیلی خوب تمام شود. جمعیت زیادی به ورزشگاه آمده بودند و شمار زیادی هم بیرون ورزشگاه مانده بودند. همه‌جوره آماده آسیایی‌شدن بودیم و حتی یک‌بر‌هیچ هم جلو افتادیم؛ اما امان از آن ۵ دقیقه پایانی.
 
رضا ناصحی اضافه می‌کند: داور بلای بزرگی سر تیم ما آورد و همه دیدند که با ما چه کرد! ناصحی تأکید می‌کند: البته من در آن بازی پاس گل را به فضلی دادم، اما بعد از آنکه پنالتی را از دست دادم، ورزشگاه دور سرم چرخید. بعد از بازی به حرم رفتم و کلی گریه کردم. آن‌موقع بیست‌سالم بود و خیلی بزرگ‌تر‌ها بودند که نتوانستند پشت ضربه پنالتی بروند. وی خاطرنشان می‌کند: بعد از بازی مردم واکنش‌های بدی نداشتند و همه می‌گفتند فدای سرت. بازیکن اسبق ابومسلم تصریح می‌کند: شاید اگر به گذشته برگردم، دوباره پشت ضربه پنالتی بایستم.


روایت سوم|بعد از شکست، تا صبح نخوابیدم

مهاجم شمالی در گفت‌وگوی تلفنی با شهرآراورزشی، اولین جمله‌ای که به زبان می‌آورد، این است: همیشه حسرت می‌خورم که چرا نتوانستیم برای مردم خوب مشهد قهرمانی بیاوریم. فریدون فضلی، زننده تک‌گل ابومسلم در فینال جام حذفی در مشهد بود؛ مردی که بعد از آن بازی مشهد را به مقصد اهواز ترک کرد.
 
او درباره آن بازی می‌گوید: خاطره تلخی بود. یک ماه قبل از آن بازی رفتنم به استقلال اهواز قطعی شده بود، اما دوست داشتم با یک جام، مشهد را ترک کنم. وی می‌افزاید: در آن بازی از جان‌و‌دل مایه گذاشتم، ولی رؤیایم محقق نشد.
 
فضلی خاطرنشان می‌کند: بعد از آن شکست تا صبح خوابم نبرد. بهترین روز‌های زندگی‌ام در مشهد بود و نمی‌توانستم حسرت را در چشمان هواداران ببینم.
مهاجم اسبق ابومسلم با اشاره به داوری بازی می‌گوید: عامل اصلی باخت ما، داور بود. مسعود مرادی در آن بازی ۲ پنالتی ما را نگرفت. وقتی دقیقه ۸۶ گل خوردیم، انگار آب سردی بر پیکر ما ریختند.


۱۵ سال حسرت، یک عمر انتظار

ابومسلم درست ۱۵ سال پیش در آن فینال تراژیک باخت، اما شکست بزرگ‌تر برای فوتبال مشهد و مشکی‌هایش، زمانی رقم خورد که هویت فوتبال این شهر از آن گرفته شد. روزی که ابومسلم و پیام، ۲ تیم ریشه‌دار و باهویت فوتبال مشهد، نابود شدند و باید یک عمر برای احیای دوباره‌شان انتظار کشید؛ انتظاری که شاید هیچ‌گاه محقق نشود.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.