به گزارش شهرآرانیوز، در تقویم رسمی کشور، ۱۶تیرماه به نام روز تجلیل از آزادگان و مفقودین نامگذاری شده؛ روزی برای گرامیداشت مقام والای کسانی که سالها از عمر خود را در زندانهای رژیم بعث عراق سپری کردند، اما ذرهای از آرمانها و باورهای خود عقب ننشستند. در این میان، روایت آزادگان، اسنادی زنده از پایداری، ایمان و الهام از فرهنگ عاشوراست.
به همین مناسبت، علیرضا کتابدار جانباز و آزاده دوران هشت سال دفاع مقدس، در گفتوگویی با خبرنگار شهرآرانیوز از روزهای پرحادثه حضورش در جبهه، سالهای تلخ، اما پرافتخار اسارت، و شباهتهای تأملبرانگیز آن دوران با مصائب کاروان اسرای کربلا گفت.
علیرضا کتابدار متولد ۱۳۴۴ است و نخستین بار در سال ۱۳۶۰، در حالی که تنها ۱۶ سال داشت، بهصورت داوطلب و از طریق بسیج به جبهه اعزام شد. وی درباره نحوه حضور خود در جبههها گفت: برای نخستینبار در تیرماه سال ۱۳۶۰، همزمان با جنگ مسلحانه منافقین در شهرها، بهعنوان بسیجی به منطقه بازیدراز اعزام شدم. تنها یک ماه و نیم بعد از حضورم، بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه دست چپ مجروح شدم و به پشت خط منتقل شدم.
کتابدار ادامه داد: پس از آن، مجدد در مهرماه همان سال، در زمان اجرای عملیات «سماوه»، به جبهه بازگشتم، اما به دلیل جراحی و شرایط جسمیام، تا عملیات بیتالمقدس نتوانستم مجدداً در میدان نبرد حضور یابم.
وی افزود: در عملیات بیتالمقدس، اردیبهشت سال ۱۳۶۱ مجدد به جبهه رفتم. روز سوم خرداد، خرمشهر بهدست رزمندگان ما آزاد شد و تنها یک روز پس از آن، یعنی چهارم خرداد، در یک عملیات پاتکی دشمن، مجدد مجروح شدم و به اسارت نیروهای بعثی درآمدم.
این رزمنده دفاع مقدس گفت: هشت سال از عمر خود را در اردوگاههای رژیم بعثی عراق گذراندم و در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۳۶۹، همزمان با بازگشت آزادگان ایرانی، به میهن بازگشتم.
کتابدار با اشاره به شباهتهای عمیق اسارت رزمندگان ایرانی با کاروان اسیران کربلا گفت: ما از همان کودکی در مجالس امام حسین(ع) بزرگ شدیم و طعم آزادگی را با اشک بر اباعبدالله آموختیم. وقتی به اسارت درآمدیم، آنچه بیش از هر چیز روحیه ما را حفظ میکرد، یاد حضرت زینب (س) و کاروان اهل بیت(ع) بود. اسارت ما، یادآور صحنههای عاشورا بود؛ دشمن برای تحقیر ما، آب را بر ما میبست؛ همانگونه که بر اهل بیت امام حسین(ع) بست. در اردوگاهها، اسیر هشتساله داشتیم تا پیرمرد هفتادساله؛ درست مثل کاروان کربلا که ترکیبی از زنان، کودکان و سالخوردگان بود.
وی تأکید کرد: تداعی این شباهتها باعث شد صبر کنیم، تحمل کنیم و عزتمند بمانیم. در لحظاتی که از شکنجه و توهین به ستوه میآمدیم، یاد حضرت زینب (س) و اسارتشان در کوفه و شام، به ما آرامش میداد.
کتابدار در ادامه این گفتوگو، از مهمترین درسهایی گفت که در دوران اسارت آموخته است و در این باره ابراز کرد: یکی از مهمترین درسها، گذشت بود. ما در اردوگاه، فشارهای زیادی را تحمل میکردیم. اما همیشه سعی میکردیم همدیگر را تحمل کنیم، گذشت داشته باشیم. گاهی روزه میگرفتیم تا غذایمان را به کسی بدهیم که ضعیفتر بود. کسانی که قویتر بودند، جلو میرفتند و تنبیه میشدند تا دیگران در امان بمانند. این روحیه ایثار، از آموزههای اهل بیت (ع) بود.
وی افزود: در کنار صبر و گذشت، آنچه ما را زنده نگه میداشت، معنویت و انس با دعا و نیایش بود. دعای کمیل، توسل، زیارت عاشورا و روضههای شبانه در دل زندان، ما را زنده نگه میداشت.
وی در بخش پایانی گفتوگو با توجه به اینکه امروز در عصر جنگ ترکیبی و رسانهای هستیم و چگونه باید مفهوم اسارت و آزادگی را معنا کنیم، تصریح کرد: امروز دشمن بهجای تانک و گلوله، از ابزار تحریم، فریب و اختلافافکنی استفاده میکند. اگر ما امروز هم مثل روزهای دفاع مقدس، وحدت، بصیرت و پشتیبانی از رهبری را حفظ کنیم، میتوانیم آزاد بمانیم.
این رزمنده جنگ تحمیلی هشت ساله اشاره داشت: در اردوگاههای عراق، هرجا بین اسرا وحدت بود، دشمن جرئت تعدی نداشت. امروز هم رمز بقا و آزادگی ملت ایران در وحدت، فهم مشترک و پشتیبانی از ولایت فقیه است.
کتابدار در پایان گفتوگو تأکید کرد: ما آزادگان، هنوز زخمهای آن سالها را با خود داریم، اما افتخار میکنیم که در مسیر حق ایستادیم و با الهام از مکتب عاشورا، نه تسلیم شدیم و نه کرامت خود را از دست دادیم.