اعتراف به قتل پس از ۲۴ ساعت | شوهرم را  کشتم، دوش گرفتم و  خوابیدم!

به گزارش شهرآرانیوز؛ ساعت ۵:۳۰ بامداد جمعه با اعلام مرگ مردی جوان در منزلش واقع در خیابان نجف در بولوار توس، کارشناسان اورژانس پزشکی به محل اعزام شدند. با تأیید مرگ مرد سی و پنج ساله، نیرو‌های انتظامی در محل حاضر شدند و موضوع این مرگ مشکوک به بازپرس جنایی اعلام شد. با حضور قاضی وحید خاکشور و کارآگاهان جنایی در محل، تحقیقات درباره این پرونده آغاز شد.

معاینات اولیه جسد نشان داد که ضربات زیادی با چاقو (احتمالا میوه خوری) به سر، صورت و گردن متوفی خورده است و از سویی معاینات بعدی نشان داد که ساعت‌ها از مرگ این فرد می‌گذرد. هم زمان با حضور کارشناس پزشکی قانونی در محل و بررسی ضربات وارد شده به این فرد، نظر کارشناسان این بود که هیچ یک از ضربات کشنده نبوده است و این فرد به دلیل دیگری جان باخته است.

شب با هم دعوا کردیم

وقتی مقام قضایی متوجه شد که تماس گیرنده با اورژانس، همسر سی ساله جان باخته بوده است، به سراغ این زن جوان رفت. زن همان ابتدا اعلام کرد که شب گذشته با همسرش دعوا کرده و ضربات چاقو را خودش زده و بعد از پایان دعوا نیز خوابیده است؛ اما صبح وقتی از خواب بیدار شده، متوجه شده است که همسرش نفس نمی‌کشد که با اورژانس ۱۱۵ تماس گرفته است.

با ثبت اظهارات زن و هم زمان با دستور انتقال جسد به سازمان پزشکی قانونی برای مشخص شدن علت فوت، تحقیقات میدانی آغاز شد. به گفته همسایه ها، این زن و شوهر همیشه دعوا می‌کرده‌اند و همسایه‌ها صدای آن‌ها نیز را‌ می‌شنیده‌اند و آخرین بار نیمه شب جمعه صدای نزاع این زوج را شنیده‌اند. از سویی این زوج یک دختر و پسر دارند که هر دو دارای معلولیت ذهنی هستند.

اعتراف به قتل، یک شبانه روز بعد

بررسی‌های جنایی درباره این پرونده درحالی آغاز شد که اطلاعاتی به دست آمد که برخی از همسایه‌ها مدعی شده بودند مرد جوان در کار خرید و فروش موادمخدر بوده است. از سویی نتایج اعتیاد مرد نیز مثبت بود. باوجود احتمال جنایت از سوی زن جوان، کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی تحقیقات خود را ادامه دادند.  تنها ۲۴ ساعت پس از کشف جسد، بازجویی‌های تخصصی از زن جوان نتیجه داد و او به قتل همسرش اعتراف کرد.

زن در اعترافاتش مدعی شد: همسرم پسردایی‌ام بود و ما پانزده سال قبل با هم ازدواج کردیم. من آن زمان پانزده ساله بودم و بعد از مدتی فهمیدم همسرم معتاد است. ما یک پسر ده ساله و یک دختر پنج ساله داریم؛ اما هر دو عقب مانده ذهنی هستند که علتش هم ازدواج فامیلی مان بود. من و همسرم از مدت‌ها قبل با هم اختلاف داشتیم و بیشتر سر هزینه مصرف موادمخدر بود، او هر شب من را کتک می‌زد و طلب پول می‌کرد، گاهی نیز دوستانش را برای مصرف موادمخدر به خانه می‌آورد که سر این موضوع نیز مشکل داشتیم.

شوهرم طلاقم نمی‌داد

او درباره حوادث پیش از شب درگیری مدعی شد: از شوهرم به خاطر کتک‌هایی که‌ می‌زند، شکایت کرده بودم و حتی چند بار نیز قصد طلاق داشتم؛ اما هر بار همسرم من را سرمی دواند و راضی به طلاق نمی‌شد. آن شب نیز با هم دعوا کردیم، من خیلی عصبانی بودم و با هم درگیر شدیم که با دست خفه اش کردم و آن قدر از او عصبانی بودم که با چاقو به او حمله کردم.

این متهم به قتل در بخش‌هایی دیگر از اعترافاتش اعلام کرد: بعد از اینکه فهمیدم مرده است، رفتم دوش گرفتم و خوابیدم؛ بچه هایم نیز خواب بودند و متوجه دعوای ما نشدند. صبح بعد از اینکه بیدار شدم، به اورژانس زنگ زدم و گفتم شوهرم مرده است. حالا هم خوش حالم و هم ناراحت.

با ثبت اظهارات متهم، در حالی تحقیقات قضایی در این پرونده با دستور قاضی خاکشور آغاز شده است که فرزندان این زوج نیز تحویل پدربزرگ پدری شان شده‌اند. هم زمان تلاش تیم جنایی برای روشن شدن ابهامات موجود در پرونده آغاز  شده است.