به گزارش شهرآرانیوز؛ سریال «جایی برای همه» به عنوان یکی از تولیدات مناسبتی محرم ۱۴۰۴، از شبکه ۲ سیما روانه آنتن شد؛ مجموعهای یازده قسمتی که هر شب با روایت مستقلی به زندگی واقعی و آیینهای عزاداری مردم نقاط مختلف ایران میپردازد؛ پروژهای جمع وجور به کارگردانی جمعی از کارگردانان جوان کشور از استان هایی، چون مازندران، البرز، یزد، تهران، خراسان رضوی و کرمان، و تهیه کنندگی مشترک یاسر فریادرس، قاسم قاسمی و امین شجاعی. در هر قسمت، با چهرههایی بومی و فضای واقعی سوگواری محرم همراه میشویم؛ تصویری صمیمی و ملموس که از نخستین ویژگیهای مثبتش محسوب میشود.
یکی از نکات درخشان «جایی برای همه»، تمرکز هوشمندانه بر محتوای محلی و سبکهای عزاداری است؛ نشان دادن آداب هر منطقه، لباس، موسیقی و شکل سوگواری محرم به مخاطب کمک میکند تا با تنوع فرهنگی عزاداریهای شیعیان ایران آشنا شود. همچنین، قالب اپیزودیک سریال، این امکان را فراهم میآورد که تماشاگر بدون نیاز به پیگیری مداوم، هر شب تجربهای مستقل از قسمتهای پیشین داشته باشد و احیانا اگر موفق به تماشای یکی دو قسمت از مجموعه هم نشد، روند همراهی اش با سریال منقطع نشود.
اما این ساختار اپیزودیک، اگر بدون پیوند و خط روایی مشترک باشد، در عمل انسجام را از بین میبرد. «جایی برای همه» تنها یک وجه مشترک دارد: ارادت به امام حسین (ع) و فرهنگ عاشورایی. این در حالی است که مخاطب نیاز دارد هم به جنبه آیینی این ارادت دسترسی پیدا کند و هم روایت منسجم شخصی شده را پشت هر قصه احساس کند.
مشکل جدی تری که در روایت بیشتر قسمتها دیده میشود، استفاده بی ضابطه و مکرر از نریشن است؛ گویی نویسنده فیلم نامه نتوانسته ارتباط دراماتیک لازم را خلق کند و ترتیب کلمات گوینده را جایگزین دیالوگ یا کنش شخصیتها کرده است. این کمبود نشان میدهد که فیلم نامه نویسی «جایی برای همه» با پیچیدگی حداقلی مواجه است و نریشن، به عنوان راهکار جایگزین، تنها جلوهای از آشفتگی متن است. در نتیجه، روایتهای این اثر بیشتر شبیه مستندهای گزارشی هستند تا درامهایی گیرا و اثرگذار.
«جایی برای همه» در برخی موارد نمیداند قرار است مستند باشد یا ملودرام. در یک بزنگاه، دیدگاه واقعی مردم و آداب را پیش میکشد و شخصیت را مقابل دوربین قرار میدهد تا مستقیم با مخاطب حرف بزند. گاهی هم برای دراماتیزه شدن و بازی گرفتن از بازیگران، با چاشنی دیالوگهای گل درشت، خیز برمی دارد. این ترکیب ناهماهنگ، شخصیتها را سطحی و در حد تیپ جلوه میدهد و باعث میشود مخاطب نسبت به آنچه میبیند، مردد شود؛ گویی لحظهای در یک نمای نیمه مستند هستیم و در لحظهای دیگر در یک نمایش کوتاه شهری.
در چند قسمت از مجموعه «جایی برای همه» شاهد نگاه شعاری به نوعی عشق درنیامده نسبت به آیین عاشورا و ساده سازی سوگواری بودیم؛ روایتهایی که رنگ بومی داشتند، اما عمق اجتماعی کم روایت، فقدان عنصر دانایی و درک عمیق از روح قیام امام حسین (ع) را فریاد میزد. در برخی از قسمتهای این اثر، قصهها متمرکز بر آیینهای ظاهری هستند و همه چیز را در سطح سرهم بندی میکنند. این مواجهه شعاری و سطحی با مهمترین مناسک آیینی مذهب شیعه، طبیعتا امکان ایجاد ارتباط عاطفی عمیق و بازتاب گوهر عاشورا را از دست میدهد.
تنوع نداشتن در اجرا نیز یکی دیگر از مواردی است که به موضوع اصلی سریال «جایی برای همه» آسیب جدی وارد کرده است. چهرههای بومی اغلب نقشهای تیپ گونه و نمادین را ایفا میکنند و فقدان بازیگری که راز درونی داشته باشد و بتواند بیان ظرایف شخصیت را بر دوش بکشند، این اپیزودها را تا حد یک سیاه مشق خام دستانه تنزل داده است. در مجموع، تلاش «جایی برای همه» در مقام یکی از معدود آثار آرمانی برای انعکاس تنوع اقلیتهای عزاداری ایرانی، درخورتقدیر است.
ساختار اپیزودیک و حضور چهرههای بومی، ظرفیتهای ارزشمند این اثر محسوب میشوند؛ اما فقدان از روایت دراماتیک منسجم، سردرگمی میان مستند و درام، اتکای نگران کننده به نریشن و ضعف در اجرا، «جایی برای همه» را از یک سریال اثربخش به محصولی خنثی بدل کرده است.
باورکردنی نیست که تلویزیون، در یکی از مهمترین و معنویترین ده روزههای سال، به جای تمهید یک سریال گیرا و تأثربرانگیز، چنین اثری را پیش روی مخاطب قرار داده باشد. اگر در آینده قرار باشد سریالی مناسبتی درباره عاشورا ساخته شود، باید نگاه تازهای به فرایند تولید آن داشت.
نخست، ضروری است نویسندگانی گرد هم آیند که روایت را نه از سطح واقعه، بلکه از درون شخصیتها آغاز کنند؛ کسانی که بتوانند تجربه زیسته، تردیدها، ایمان و رنج آدمها را به تصویر بکشند، نه صرفا بازنویسی آیینی از یک واقعه را. فیلم نامه باید بر پایه شخصیتهایی واقعی و ملموس شکل بگیرد؛ شخصیتهایی که نه نماد کلیشهای، بلکه آینهای از بحرانها و دغدغههای انسان امروز باشند.
در کنار این نگاه شخصیت محور، پرهیز از لحن شعاری و نریشنهای بی قاعده نیز حیاتی است؛ چرا که مخاطب امروز، بیش از آنکه نیاز به خطابه داشته باشد، تشنه لمس حقیقت در جزئیات زندگی است. همچنین، انتخاب بازیگرانی توانمند که بتوانند لایههای مختلف احساسی را منتقل کنند، عاملی تعیین کننده در موفقیت یک اثر نمایشی درباره عاشورا خواهد بود.