به گزارش شهرآرانیوز؛ جنگ، همواره عرصه بروز ایثار و فداکاری بوده است. در این میان، زنان رسانهای ایران، با قلم و دوربین خود، در خط مقدم جبهه اطلاعرسانی حضور یافتند و جان خود را فدای آرمانهایشان کردند. این سرود حماسه، ادای احترامی است به سه بانوی پرآوازه از دیار رسانه، که با نثار جان، حماسهای جاویدان آفریدند.
فاطمه صالحی، نامی که، چون ستارهای در آسمان جهاد میدرخشد، استادی از تبار نور، که نه تنها معلمی دلسوز، بلکه نماد تمامعیار انسانیت، ایمان، شجاعت و عشق به وطن بود. او، عمر گرانبهایش را وقف تعلیم و تربیت کرد و با قدمهای استوار و تلاشهای بیوقفه، درسی بزرگ از مهر و انساندوستی به یادگار گذاشت.
در میان شاگردانش، کلام او، همواره چراغ راه بود: «چگونه در این روزگار سخت، مؤمن آگاه باشیم، نه صرفاً دانشجویی موفق؟» او، ما را به انسانیت، تعهد و همدلی فراخواند.
از زبان شاگردان، آوای غمانگیز و پرصلابت فراق، چنین طنینانداز است: «گاهی فکر میکنم چقدر مظلومانه رفت... بیآنکه آخرین بار، صدایمان زند یا خداحافظی کند. اما یادش، صدایش و نگاه مهربانش در جان ما حک شده است.»
فاطمه، نهتنها یک نام، که یک حقیقت بود؛ تجسم ایستادگی، اندیشه، اخلاص و یقین.
از زبان مادر این شهیده آمده است:«فاطمه، دختر معمولیای نبود… محکم بود، خیلی محکم. از همون بچگی دل و جرئتی داشت که کمتر تو بچهها میبینی. نمیترسید… هیچوقت. اهل کتاب بود، اهل قرآن… خودش بیش از ۵۰۰ جلد کتاب خریده و خونده بود. با فکر میخوند، با اشتیاق… دنبال راه بود، دنبال حقیقت.
پدر و مادرش هنوز صدای آن روزها را در گوش دارند روزهایی که فاطمه از شهادت حرف میزد، نه با بیم، که با شوقی بیمثال.
وقتی چند روز بعد از آن حادثه، به خانهشان رفتم، قاب عکسش درست روبهروی مادر بود. مادر آرام بود انگار سالهاست با این لحظه روبهرو شده و حالا فقط دارد به زبان میآورد چیزی را که همیشه در دل داشته. دستش روی زانو، چشمهایش خیره به تصویر فاطمه، صدایش آهسته، اما پر از قوت.
غمش سنگینه، خیلی…، اما هر بار یاد اون حرفهاش میافتم که میگفت آرزومه شهید شم، دلم آروم میگیره. این همون راهیه که همیشه بهش باور داشت. بهش افتخار میکنم… فاطمه راه عزت رو انتخاب کرد. رفت، ولی روشناییش توی دل این خونه موند.
ما ملت امام حسینیم. از مرگ نمیترسیم. آمریکا و اسرائیل باید بدونن که این خاک، زنها و مردهایی داره که مثل فاطمه، پای ایمانشون ایستادن. دختر من رفت…، اما با افتخار رفت. شهادت، افتخار ماست… و حالا فاطمه، پیش حضرت زهراست.»
در میان خیل شهیدان، یاد معصومه عظیمی، کارمند پرتلاش صدا و سیما، نیز گرامی داشته میشود. بانویی که در راه اعتلای میهن، جان خویش را فدا کرد و نامش در دفتر افتخارات رسانه، جاودانه شد.
در آسمان رسانه، ستارهای دیگر درخشید؛ فرشته باقری (افشردی)، فرزند سردار شهید، که در عرصه ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، با قلمی از جنس نور، به ایفای نقش پرداخت.
فرشته، از سال ۹۸ بهعنوان خبرنگار به این مجموعه پیوست. او نهتنها خبرنگاری شایسته، بلکه الگویی برای همگان بود.
فرشته آقازادهای مظلوم و سادهزیست بود.
فرشته لایق شهادت بود
فرشته، همیشه میگفت: «بچهها، قضاوت نکنید! ما همهچیز را نمیدانیم. فردایی هست که باید پاسخگوی خدا باشیم.»
در میان انبوه مردم، او بود که چنین باعزت در کنار پدر و مادرش به شهادت رسید.
فرشته حاجیزاده، دبیر سرویس دفاعپرس دربارهی او میافزاید:
قائل به تبعیض با همکاران نبود.
سبک زندگی فرشته الگو بود!
زمانی که به شهادت سیدحسن نصرالله، آرزو داشت به غزه برود تا به مردم مظلوم فلسطین و لبنان کمک کند.
تربیت خانوادگیاش باعث شده بود به بیتالمال بسیار حساس باشد.
در پایانِ این روایت جانسوز، باید گفت که مسیر پرفراز و نشیب خبرنگاری، بهویژه برای زنان، همواره مملو از سختیها بوده است. از کمبود امکانات تا موانع اجتماعی، از خطرات میدانی تا فشار روانی، همه و همه، آزمونی دشوار برای این بانوان شجاع بوده است. اما، این زنان بزرگ، با ایمان و تعهد راسخ، از این آزمونها سربلند بیرون آمدند و با قلم و قدمشان، تاریخ پرافتخار رسانه را رقم زدند.
ما، وارثان راه نور، سوگند میخوریم که یاد این زنان جاودانه را در دلها زنده نگه داریم و همواره قدردان تلاشها و فداکاریهایشان باشیم.