به گزارش شهرآرانیوز، سریال «جایی برای همه» که به مناسبت محرم ۱۴۰۴ از شبکه ۲ سیما پخش شده است، مجموعهای یازده قسمتی است که هر اپیزود آن با نگاهی محلی و مستقل، به زندگی و آیینهای عزاداری در نقاط مختلف ایران میپردازد. این پروژه با کارگردانی جمعی از فیلمسازان جوان از استانهایی چون مازندران، تهران، کرمان و خراسان رضوی شکل گرفته و تلاش کرده تا با انتخاب بازیگران بومی و به تصویر کشیدن آداب خاص هر منطقه، حس و حال واقعی محرم را به مخاطب منتقل کند. یکی از ویژگیهای بارز «جایی برای همه»، تمرکز بر تنوع فرهنگی و بومی عزاداریهای شیعیان است؛ هر قسمت از این مجموعه نمایی متفاوت از لباسها، موسیقی و شیوههای سوگواری در یک منطقه خاص ارائه میدهد. ساختار اپیزودیک مستقل، امکان تجربه آسان و جداگانه را برای مخاطبان فراهم کرده است. با این پیشزمینه، به سراغ عوامل مشهدی این مجموعه رفتهایم تا درباره شکلگیری ایده، تجربه تولید در فضای بومی مشهد، چالشهای کارگردانی، تهیهکنندگی و بازخورد مخاطبان بیشتر بدانیم و دریابیم چگونه نگاه خاص یک هنرمندان جوان به آیین محرم، در قالب روایتهای تصویری در این مجموعه جلوه کرده است.
ایده اولیه اپیزود ورشکسته با همفکری و مشورت جمعی از دوستان نویسنده و هنرمندان شکل گرفت. تمرکز طرح بر این بود که قصهای ساده و انسانی با حالوهوای محرمی، در بستری واقعگرایانه و بومی روایت شود. انتخاب بازیگران نیز دقیق و با شناخت انجام شد. این قسمت به تهیهکنندگی قاسم قاسمی و با حضور بازیگرانی، چون مسعود میرنیکزاد، گلناز نصیری، علیرضا رواندل، رضا سنایی و شاهین نورایی ساخته شد. فرآیند تولید با شتابی غیرمعمول پیش رفت. از لحظه پذیرش طرح تا پخش اثر، تنها حدود ۴۰ روز زمان وجود داشت. این محدودیت زمانی باعث شد بخشهای فیلمنامه، دورخوانی و حتی پیشتولید با فشردگی انجام شود. در مجموع، سه اپیزودی که در مشهد تولید شد. این در حالی بود که اگر فرصت بیشتری برای نورپردازی، دکوپاژ و قاببندی فراهم میبود، قطعاً کیفیت نهایی ارتقاء مییافت.
با وجود این محدودیتها، بازخوردهای مثبتی از سوی کارشناسان، بازیگران و حتی مخاطبان غیرحرفهای دریافت شد. این تجربه، برای کارگردان جوان پروژه، نهتنها تمرینی جدی در مسیر حرفهایاش بود، بلکه فرصتی شد تا توان فیلمسازان خارج از تهران بیشتر دیده شود.
با نزدیکشدن به ماه محرم، تصمیم بر تولید یک سریال ۱۱ قسمتی به نام جایی برای همه گرفته شد؛ که خانه تولیدات جوان مرکز سیمرغ صداوسیما است. این مجموعه نمایشی که برخلاف رویههای معمول، صرفاً در تهران تولید نشد و میان چند استان تقسیم شد. چند قسمت در تهران، چند قسمت در خراسان رضوی و چند قسمت در کرمان ساخته شد. مسئولیت تولید بخش خراسان رضوی به من سپرده شد. این پروژه یک اقدام ویژه از سوی خانه تولیدات جوان برای رشد و ارتقای هنرمندان جوان کشور بود. درواقع، این عنایت امام حسین (ع) بود که ما را لایق این خدمت دانستند و اجازه دادند برایشان نوکری کنیم.
سریال ساختاری اپیزودیک دارد. هر قسمت از دل پژوهشهای میدانی و اسناد واقعی بیرون آمده و داستان مستقلی را روایت میکند. بعضی اپیزودها ناظر به تاریخ معاصر و حتی دهههای گذشته هستند؛ مثلاً اپیزودی که در روستای کنگ ساخته شد، مربوط به دهه ۵۰ بود. برخی دیگر نیز به وقایع روز جامعه میپرداختند، اما در همه موارد یا روایت کاملاً مستند بود یا بر اساس زندگی واقعی افراد شکل گرفته بود.
در خراسان رضوی، تولید سه اپیزود در دستور کار قرار گرفت. با زمانی بسیار محدود، یعنی در حدود ۳۵ روز، از مرحله ایده و نگارش فیلمنامه تا پیشتولید و تصویربرداری، پروژه بهطور کامل به سرانجام رسید. نخستین اپیزود در شهر مشهد، دومین در روستای کنگ و سومین دوباره در مشهد تصویربرداری شد. سه کارگردان جوان مشهدی، آقایان صبوری، سید امیرحمزه جوادی و علی سلمانی، هدایت این اپیزودها را بر عهده داشتند. واقعاً اگر همدلی و توجه حضرت امام حسین (ع) نبود، چنین پروژهای در این زمان کوتاه قابل اجرا نبود. کار بهصورت شبانهروزی پیش رفت، داستانها جذاب بودند و پخش تلویزیونی هم بازخورد خوبی داشت. بازپخش اپیزودها نیز در روزهای بعد انجام شد و همین تجربه باعث شد تیمی جوان و متعهد از سراسر کشور، شامل ۱۱ کارگردان، کاری کمنظیر را به سرانجام برسانند.
زمانی که قسمت اول را آغاز کردیم، کشور در شوک آغاز جنگ ایران با رژیم غاصب اسرائیل بود. با این حال، بچهها روحیه خودشان را حفظ کردند. وقتی خواستیم قسمت دوم را آغاز کنیم، انبار سوخت پشت فرودگاه شهید هاشمینژاد مشهد دچار حادثه شد. با اینکه دلهره زیادی وجود داشت، بچهها خانواده داشتند و ذهنشان مشغول بود، اما همراهی کردند و با تمام توان پای کار ماندند. این روحیه و جدیت واقعاً ستودنی بود.
فیلم «نقشه زیرزمینی» ایدهای بود که حدود سه سال پیش در جریان ساخت یک مستند شهری در محله مشهد قلی شکل گرفت. در آنجا با یک رسم قدیمی آشنا شدم که هنوز در برخی روستاها اجرا میشود. پس از تحقیق، فیلمنامهای نوشتم با عنوان «محله مشهد قلی» که در جشنواره فیلمنامهنویسی اقوام ملی ایرانی بهعنوان اثر منتخب شناخته شد. «نقشه زیرزمینی» نسخه توسعهیافته این طرح است که از ۱۵ دقیقه به ۳۰ دقیقه افزایش یافت. ساخت فیلم در بستر واقعی مشهد و با بازیگران بومی نقش مهمی در ایجاد فضایی واقعی و باورپذیر داشت. به جز سه نوجوان که برای اولینبار مقابل دوربین رفتند، باقی بازیگران اهل مشهد بودند. اعتقاد داشتم که تنها افراد بومی میتوانند لهجه و فرهنگ مشهد را به درستی منتقل کنند و همین باعث شد اثر نهایی صمیمیتر و واقعیتر شود.
یکی از چالشهای اصلی پیشتولید، پیدا کردن لوکیشن مناسب بود که با محدودیت زمان و فضای مورد نیاز دشوار شد، اما خوشبختانه درست پیش از آغاز ضبط، فضایی مناسب یافتیم که همه بخشهای لازم را یکجا داشت. در انتخاب بازیگر نیز به دلیل نبود مرجع مشخص در مشهد، روندی سخت و زمانبر داشتیم، اما در نهایت به گزینههای مطلوب رسیدیم. بازخوردها نسبت به این اپیزود بسیار مثبت بود و «نقشه زیرزمینی» با اختلاف بیشترین بازدید را در پلتفرم تلوبیون در میان یازده قسمت مجموعه کسب کرد. این استقبال بدون حضور بازیگران چهره، نشاندهنده ارتباط مخاطبان با اثر و اهمیت فضای فیلم است.
شروع ماجرا از جایی بود که احساس کردم این طرح قرار است فرصت دیدهشدن را برای کارگردانان جوان و نوجوان فراهم کند. ایده این اپیزود بر اساس زندگی یکی از مداحان شناختهشده مشهد، آقای سیدجعفر ماهرخسار شکل گرفت؛ کسی که مردم بیشتر با چهره مذهبی او آشنا هستند، اما بخشهای مهمی از گذشتهاش ناگفته مانده بود. زندگی او را از نزدیک بررسی کردم؛ از دوران خجالتیبودنش، از اینکه در ابتدا حتی نمیتوانست بخواند، و از اینکه چگونه حضور در یک پردهخانه مسیر زندگیاش را تغییر داد. با اینحال، چون داستان را با تغییراتی دراماتیک وارد روایت کردهایم، ترجیح دادم در فیلم نامی از ایشان نیاورم تا مبادا باعث ناراحتی خانوادهشان شود.
یکی از مهمترین چالشهای من، پیدا کردن بازیگر نوجوان برای نقش جعفر بود؛ کاراکتری که نقش محوری در روایت دارد و بار اصلی نمایش بر دوش اوست. تستهای زیادی گرفتیم تا به بازیگری رسیدیم که هم باهوش باشد، هم آمادگی بازی داشته باشد و هم بتواند از پس این نقش سنگین بربیاید. خوشبختانه او را پیدا کردیم و بازخوردهایی که تا امروز دریافت کردهایم بسیار مثبت بوده. بعضی تماشاگران حتی معتقد بودند او بهتر از برخی بازیگران حرفهای ظاهر شده است. تمام مراحل تولید این اثر در مشهد انجام شد؛ از بازیگران گرفته تا انتخاب لوکیشن، طراحی لباس و گریم. همه عوامل از بچههای همین شهر بودند. البته محدودیتهایی وجود داشت و امکانات تخصصی در برخی بخشها کم بود، اما تصمیم گرفتیم با ظرفیتهای بومی کار را پیش ببریم. من معتقدم اگر برای نیروهای جوان وقت بگذاریم و به آنها اعتماد کنیم، نتیجه حتماً رضایتبخش خواهد بود.
اتفاقات نمایش در فضای دهه پنجاه میگذرد و طراحی و بازسازی آن فضا، یکی از چالشهای جدی ما بود. برای دستیابی به بافت بصری مناسب، به روستای پلکانی کُنگ رفتیم؛ جایی که هم زیبایی خاص خود را داشت و هم با سختیهایی مثل حمل تجهیزات و رفتوآمد مواجه بودیم. با اینحال، لوکیشن به شکل قابل توجهی به کیفیت کار کمک کرد و فضای مورد نظر را بهخوبی بازتاب داد. زمان، مثل همیشه در پروژههایی با سفارش ارگانها، بسیار فشرده بود. اما با وجود همه دشواریها، تیم با جان و دل پای کار ایستاد و نتیجهای که حاصل شد، رضایتبخش بود. اگر حمایت تهیهکننده و همراهی صمیمانه عوامل نبود، قطعاً این کیفیت حاصل نمیشد.