به گزارش شهرآرانیوز؛ غیرمنصفانه است اگر بخواهیم فیلم «اشک هور» را به خود «شهید علی هاشمی» نسبت دهیم؛ این فیلم درباره غیاب او و گمشدن پیکرش و آن رنج عظیمی است که خانواده و بهخصوص مادر او بر دوش میکشند؛ فیلمی که در سال ۱۴۰۳ ساخته شد و با تیزر پرهیاهویش قرار بود یکی از بهترینهای دفاع مقدس باشد؛ به خصوص وقتی کارگردان خوزستانیاش، مهدی جعفری، در کارنامهاش چند کار شاخص و خوب در این زمینه دارد، هر بینندهای، توقع دارد یک کار درجهیک دیگر نصیبش شود. اما انگار چنین نیست.
در یک نگاه اجمالی اگر بخواهیم به علت اینکه چرا این فیلم با سوژه مناسبش، چنین ابتر مانده بپردازیم، باید بگوییم که فیلمنامه در سکانسهایی که مربوط به «علی هاشمی» با بازیگری «رضا ثامری» است، چندان عمیق نیست. فیلمنامه سرسری با دیالوگهای سطحی نوشته شده و از طرفی بازی ثامری در نقش یکی از مهمترین فرماندهان قرارگاه نصرت در جنگ ایران و عراق _ که قاعدتا باید بیکم و کاست باشد _ ایرادات بسیار اساسی دارد.
ایراد بعدی شاید این باشد که کارگردان سعی دارد تمامی جزئیات زندگی شهید علی هاشمی را روایت کند و همین وفاداری سبب شده کار از قالب سینماییاش خارج شود و حالتی مستندگونه بگیرد. اگرچه باید به کارگردان به دلیل استفاده از تکنیک روایی غیرخطی در نمایش داستان زندگی شهید هاشمی حق داد؛ زیرا شهید غایب است و تنها منبع برای روایت زندگی او خانواده و دوستان او هستند؛ بنابراین یکی از مهمترین ضعفها در روایتهای مربوط به علی هاشمی و قالب مستندگونه آن دید، اما وقتی بار فیلم بر دوش رویا افشار در نقش ننه علی میافتد، او به خوبی از پس تمامی سکانسها برمیآید.
اما از حق نگذریم روایت زندگی چنین شهیدی و حقی که او بر گردن مردم دارد، احتمالا کار را دشوار میکند. سکانسهایی از «هورالعظیم» و روایت آن چه بر سر هور و سرمایههای کشور پس از جنگ آمده همگی صحنههایی از یک مستند بسیار زیبا هستند.
اگرچه بازی رؤیا افشار در نقش مادری که منتظر برگشت فرزندش است و نوع ارتباط مادر و فرزندی همگی از نقاط قوت فیلم هستند. اما قطعا فیلم «۲۳ نفر» و کسب سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی جشنوارهی فجر همگی سبب شده تا انتظار مخاطبان از جعفری بالا باشد. هرچند «اشک هور» در نمایش هور و سکانسهایی از حملهی هواپیماهای غولپیکر بر صفوف رزمندگان دیدنی از آب در آمده است.
فیلم «اشک هور»، پس از فیلمهای «یدو» و «۲۳ نفر» سومین کار سینمایی کارنامهی مهدی جعفری است و میتوان آن را در بسیاری از سکانسها و حتی جزئیات زندگینامهی شهید علی هاشمی شبیه زندگی شهید مهدی باکری و فیلم «موقعیت مهدی» دانست؛ از گمشدن پیکر شهید هاشمی تا نوع روایت چندخطی زندگی او و البته تنهاییاش در جزیره مجنون. البته فیلم «موقعیت مهدی» بازیهای تاثیرگذار و دیالوگهای قوی دارد و مرکزیت آن مهدی باکری است، اما در فیلم «اشک هور» نوعی دوگانگی و سرگشتگی میان دو راوی (علی و ننه علی) پیداست و همین امر ممکن است بیینده را دچار ابهام کند.
فیلم «اشک هور» تراژدی مادرانهای است دربارهی غیاب یک فرزند و رنج یک مادر، و با توجه به زندگی و رشادتهای شهید علی هاشمی و شناخت مردم از او، و همچنین بازی رؤیا افشار دیدن آن خالی از لطف نیست.