صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

رفوی تاریخ در بازار فرش

  • کد خبر: ۳۴۶۷
  • ۲۴ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۶:۳۴
نقبی بر تاریخ و پیشینه بازار قدیمی مشهد که این روز‌ها زمزمه مرمت و احیای دوباره‌اش به گوش می‌رسد

محمد کاملان - سال1385 بود که برای نخستین‌بار بحث مرمت و احیای بازار فرش به‌عنوان قدیمی‌ترین بازار برجای‌مانده مشهد، مطرح و مشاورها نیز برای تهیه طرح انتخاب شدند اما این طرح به‌دلیل اختلاف نظری که بین مسئولان شهری و میراث‌فرهنگی برای مرمت بازار پیش آمد، به نتیجه نرسید. این طرح از همان زمان تا به امروز که 13سال از آن می‌گذرد، چندین‌بار مطرح شد اما هربار به در بسته خورد، حتی سال گذشته بود که تقی‌زاده‌خامسی، شهردار پیشین مشهد، در بازدیدش از بازار فرش بحث مرمت و احیای این بازار تاریخی را پیش کشید و خواستار ارائه طرحی برای مرمت و احیای آن شد؛ طرحی که در یک سال گذشته تهیه شد و بعد از بحث و بررسی‌های فراوان میان سازمان‌های مختلف، بالاخره 18شهریور سال97 در جلسه هم‌اندیشی آموزه‌های احیا و مرمت در هویت شهری، پیش‌روی صاحب‌نظران قرارگرفت. این بحث سیزده‌ساله با همین کمیت لنگ‌لنگان پیش می‌آمد تااینکه بالاخره 30تیرماه امسال، دوباره تنور بحث و مرمتش داغ شد و گویا گفت‌وگوهای اولیه نیز به سرانجام رسید و نخستین زمزمه‌های امیدبخش برای احیای بازار چند صد ساله مشهد به گوش رسید. همین نوید مسرت‌بار سبب شد تا در گزارش پیش‌رو به بررسی تاریخ این بازار و دیگر بازارهای قدیمی مشهد که قابلیت احیای دوباره را دارند، بپردازیم.

 

شهری با بازارهای وسیع
با اینکه تاکنون پژوهش درخوری درباره تاریخ بازارهای قدیم مشهد و حتی بازار فرش که نسبت‌به باقی بازارها امروزی‌تر است، صورت نگرفته است، ناگفته پیداست که زائر و مجاور این شهر، مشهد را از همان قدیم‌الایام با بازارهایش می‌شناخته‌است. شاهد مثالش هم نوشته‌های مستشرقین و سفرنامه‌نویسان قدیمی؛ به‌عنوان مثال «نیکولای خانیکوف»، جغرافی‌دان روسی که در حدود سال‌های1858 تا 1859 به مشهد سفر کرده است، در سفرنامه‌اش می‌نویسد: «زائران در مشهد، خود را در شهری پرجمعیت درمیان بازارهای گسترده و کاروانسراهای وسیع می‌بینند که انباشته از اجناس ضروری و تجملی است.» همین حالا هم بسیاری از زائرانی که به این شهر می‌آیند، اولین مقصدشان بعد از حرم، بازارها و پاساژهای ریزودرشتی است که در گوشه‌گوشه مشهد احداث شده‌اند، پس چندان عجیب نخواهد بود که روزگاری دور، یکی از بازارهای بزرگ و فاخر حکومتی در مشهد احداث شده باشد؛ بازاری چندکیلومتری که امروز فقط بخش کوچکی از آن باقی مانده است که ما با نام بازار فرش می‌شناسیمش؛ بازاری که مابقی آن از دوران صفویه تا همین امروز، تخریب شده و به تاریخ پیوسته است.

 

ساخت‌وسازهایی برای فراموشی قتل و غارت
از ویژگی‌های کالبدی مشهد و همه آن اتفاقاتی که در شهر افتاده است، اخبار زیادی در دست نیست و تنها می‌دانیم که اوضاع شهر چندان بسامان نبوده است و مشهد مدام در معرض حمله ازبک‌های راهزن قرار داشته که هرازگاهی و هم‌زمان با خالی شدن خزانه و انبارهایشان به‌سمت شهر حمله می‌بردند و نه به مردم رحم می‌کردند و نه به حرم امام‌رضا(ع). یکی از نوادگان تیمورلنگ، جزو آخرین افرادی است که حمله‌ای ویران‌کننده به شهر می‌کند و آن‌طور که در منابع تاریخی نوشته‌اند، مشهدِ بعد از حمله او تلی از ویرانه‌هاست اما با روی کار آمدن شاهرخ و همسرش، گوهرشادآغا، دوره رونق و بازسازی مشهد آغاز و به وضعیت این شهر بیش از جاهای دیگر توجه می‌شود، آن‌هم به این دلیل که مردم خاطره این جنایت‌ها را فراموش کنند و گویی ساخت‌وسازهای نواده‌های تیمور، حکم عذر‌خواهی از مردم مشهد را داشته است. مهدی سیدی اما در کتاب «جغرافیای تاریخی مشهد» دلیل دیگری برای این همه توجه به شهر ذکر می‌کند و می‌نویسد: «کاملا پیداست که این شهر در آن زمان، عامدانه مورد توجه قرار گرفت تا بتواند جانشین توس و تابران ویران‌شده گردد.»

 

قبل از احداث بالاخیابان، پایین‌خیابان
بازار بزرگ مشهد هم دقیقا در همین زمان است که به یک روایت احداث می‌شود و به نقل مشهور دیگری، پادشاهان تیموری دستی به سروروی آن می‌کشند و بیشتر از قبل رونق پیدا می‌کند. درواقع قدیمی‌ترین اسناد و مدارکی که از وجود چنین بازاری خبر می‌دهند، به دوران حکمرانی تیموریان برمی‌گردد. در این دوره، بازار بزرگ مشهد کار بالاخیابان و پایین‌خیابانِ هنوزاحداث‌نشده را انجام می‌داده است. طبق یافته‌های محققان و اسناد موجود، بازار دوره تیموری مشهد از صحن عتیق آغاز می‌شد و در میدان سرسنگ -که آن زمان بزرگ‌ترین میدان شهر بوده و محل تلاقی محله‌های بزرگی چون عیدگاه و چهارباغ- به پایان می‌رسید. این بازار ظاهرا دو محله بزرگ آن زمان شهر مشهد، یعنی نوغان و سرشور، را به‌هم متصل می‌کرده است و آن‌طور که از شواهد پیداست، تیموری‌های ساکن مشهد که تجربه موفق شاه زند سمرقند را پشت‌سر گذاشته بودند، با این کار می‌خواستند نمونه دیگری شبیه به آن در مشهد بسازند و تا حدی هم موفق شدند. «سِر ماکدونال کینیر» از وابستگان نظامی انگلیس در ایران که در زمان فتحعلی‌شاه قاجار به مشهد آمد، در سفرنامه‌اش به همین موضوع اشاره می‌کند و می‌نویسد: «بازار بزرگ در تمام طول شهر به خط مستقیم از مشرق به مغرب، به امتداد سه میل ممتد می‌باشد.»

 

بازار بزرگ، خراب و نامرغوب بود
پس از پایان یافتن دوران حکمرانی تیموری‌ها در ایران، توسعه بازار بزرگ متوقف نشد و در دوره‌های زندیه، افشاریه و صفویه بازار از میدان سرسنگ تا محله سرسوق یا سرشور توسعه پیدا کرد و دروازه خروجی بازار که فاصله چندانی با ارگ شاهنشاهی نداشت، جایی درکنار مسجد ذوالفقار امروز یا سرشور10 قرار گرفت. بازار بزرگ اما در دوران قاجاریه و به‌ویژه در زمان ناصرالدین‌شاه اوضاع نامطلوبی دارد و درحال تبدیل شدن به مخروبه است؛ موضوعی که در سفر اولِ شاهِ سفردوست قاجار به آن اشاره شده و آن‌طور که در روزنامه سفر اول ناصرالدین‌شاه قاجار آمده است، هنگامی که بازدید شاه از بازار جنب صحن و برخی محلات آن دورواطراف خاتمه پیدا می‌کند، به رکن‌الدوله، حاکم وقت خراسان، دستور می‌دهد سقف بازار بزرگ را تعمیر کنند و تغییراتی برای در خانه‌های کوچک و بدترکیب شهر صورت دهند و مانند خانه‌های شهرهای بزرگ یا پایتخت، درهایی بلندتر بنا کرده و به رونق و تمیزی کوچه‌های شهر توجه بیشتری شود. در سندی موسوم به «گرایلی» که در مرکز اسناد آستان قدس رضوی نگهداری می‌شود، جزئیات بیشتری از این دستور نوشته شده است. در این سند که به سفر و بازدید ناصرالدین‌شاه از حرم و بازار اشاره کوتاهی شده است، می‌خوانیم: «شاه قاجار از بازار جنب مسجد گوهرشاد که از محل بناهای عالی مملکت ایران است، ملاحظه فرمودند که خراب و نامرغوب بود. به جناب حاجی‌ظهیرالدوله، پیشکار سرکار نواب شاهنشاه‌زاده اعظم، امر و مقرر فرمودند خراب نمایند و به طریق بازارهای دارالخلافه با آجر سرپوشیده بسازند.»

 

بازاری به سبک دارالخلافه طهران
آن‌طور که در سند گرایلی آمده است، طبق دستور ناصرالدین‌شاه، ظهیرالدوله و رکن‌الدوله بازار بزرگ مشهد را باید به سبک بازارهای دارالخلافه و تهرانِ ناصری بازسازی می‌کردند و شاه قاجار کاملا غیرمستقیم از حکومتی و دولتی بودن بازار حرف می‌زند؛ موضوعی که در فردوس‌التواریخ که نوشته همان دوران ناصری است، به آن اشاره شده است و نگارنده این کتاب از موقوفاتی صحبت می‌کند که در بازار قیصریه مشهد وجود دارد. لفظ قیصریه نشان می‌دهد که بازار بزرگ شهر در آن زمان جزو بازارهای دولتی بوده که باید در آن ویژگی‌های خاص معماری این نوع از بازارها رعایت می‌شده است. بازار بزرگ مشهد از نقطه آغاز در صحن گوهرشاد تا نقطه انتهایی در سرشور10، بنایی سرپوشیده و آجری با سقفی بلند بوده که در بالای پشت‌بام آن در فواصل منظمی، گنبدهایی تعبیه کرده بودند. شبیه سرای سعدالسلطنه فعلی در شهر قزوین یا بازار قیصریه اصفهان. عرض بازار هم برخلاف دیگر سراهای تجاری مشهد، چهار تا پنج متر بوده تا گاری‌ها و درشکه‌ها به‌راحتی بتوانند از آن عبور کنند. همچنین طبق مصاحبه‌ای که با «عبدالحمید مولوی»با دانشگاه فردوسی در دهه40 کرده‌اند، در این بازار حتی سکوهای آجری برای بارانداز یا نشستن و استراحت کردن هم تعبیه شده بود و غیر از مغازه‌هایی که داخل سراها و تیمچه‌های بازار وجود داشته، چندین کاروانسرا و مدرسه و آب‌انبار و مسجد هم در دل آن ساخته بودند. ویژگی دیگر بازار بزرگ مشهد در دوره ناصری که بین همه بازارهای قیصریه ایران مشترک بوده است و درمورد مشهد کمتر به آن اشاره می‌شود، دوطبقه بودن مغازه‌هاست که طبقه زیرین، دکان و محل کسب‌وکار بوده و طبقه بالا محل زندگی صاحب مغازه؛ البته اکثر اوقات طبقه بالایی یا به انبار تبدیل می‌شده یا اینکه کارهای دفتری را در آن انجام می‌دادند. همه این‌ها نشان می‌دهد که بازار بزرگ مشهد از بازارهای مجلل و فاخر دولتی ایران بوده است و سبک‌وسیاق معماری‌‌اش و مستندات تاریخی، هیچ شک و شبهه‌ای در این‌باره باقی نمی‌گذارد.

 

الحق‌والانصاف بازار ممتازی ساخته است
ناصرالدین‌شاه قاجار که در سفر اول به ظهیرالدوله و رکن‌الدوله، حاکم و والی خراسان، دستور بازسازی داده بود، در سفر دومش به مشهد دوباره گذرش به بازار بزرگ می‌افتد و از همه این ساخت‌وسازهایی که در فاصله پنج‌شش‌‌ساله بین دو سفرش روی داده بود، ابراز خرسندی می‌کند و می‌نویسد: «از مسجد دری است به بازار. از آن در بیرون آمده و سوار اسب شده، به منزل راندیم. ابتدای بازار تا مسافت زیادی بازار مسقف آجری بسیاری خوبی است. مثل بازارهای طهران. این بازار در سفر اول که آمدیم، سقفش چوبی بود؛ به ظهیرالدوله مرحوم حکم کردیم که طاق بزند. بعد از رفتن ما همه را طاق زده و الحق‌والانصاف بازار ممتازی ساخته است. از بازار خارج شدیم و از برخی کوچه‌ها(کوچه آیت‌ا‌...خامنه‌ای فعلی) گذشتیم و به ارگ رسیدیم.»

 

طاق‌ و گنبدهایی که عمرشان به دنیا نبود
اینکه چه اتفاقی افتاده که آن سقف سرپوشیده آجری، جای خودش را به این سقف چوبی و حلبی داده است که از نظر تاریخی و میراث‌فرهنگی فاقد ارزش است، به آتش‌سوزی‌ای که در دهه40 در این بازار رخ داد، برمی‌گردد. آن‌طور که قدیمی‌های بازار فرش تعریف می‌کنند، آن سال طبقه دوم یکی از حجره‌های فرش، آتش می‌گیرد و تا کسبه و مردم به خودشان می‌آیند، بخش زیادی از بازار و سقفش در آتش می‌سوزد و از بین می‌رود. درباره این آتش‌سوزی قصه‌های زیادی دهان‌به‌دهان چرخیده است که معروف‌ترینش، ماجرای آتش‌ نگرفتن یکی از مغازه‌هاست که صاحبش می‌گوید: «من چون خمس و زکات مالم را داده‌ام، دکانم در آتش سالم مانده است.» پس از این آتش‌سوزی و از بین رفتن سقف قدیمی قاجاری، نه دولت پهلوی که خودِ کسبه بازار فرش، مبالغی را جمع می‌کنند و سقف فعلی را که به سبک شیروانی‌های مُدشده دوره پهلوی اول است، می‌سازند و از آن سال تا امروز نه‌تنها تغییر نکرده که مرمت هم نشده است و هر لحظه امکان فروریختن آن وجود دارد، کما اینکه در سال‌های گذشته، تیرهای چوبی این سقف، بارها ازجا کنده شده است.

 

وقتی بازار قرار نیست روی خوش ببیند
اما بازار بزرگ مشهد در طول همه این سال‌ها، دست‌خوش تغییرات گوناگونی شده است و از دوره صفویه تا پهلوی و حتی دهه60 دخالت‌‌‌های زیادی در آن صورت گرفته و به قول معروف، روح بازار بزرگ در همه این فعل‌وانفعالات و به‌ویژه قطع اتصالش با حرم، ضربه دیده است. اولین دخالت جدی در بازار بزرگ مشهد، با دستور شاه‌عباس صفوی و پس از احداث بالاخیابان و پایین‌خیابان صورت می‌گیرد و شریان اصلی شهر از بازار به این دو خیابان منتقل می‌شود و بسیاری از کسبه بازار بزرگ به مغازه‌های حاشیه این خیابان کوچ می‌کنند.
دومین دخالت و تخریب بازار که کمتر از آن صحبت می‌شود، زمانی اتفاق افتاد که اسدی، نایب‌التولیه وقت آستان قدس رضوی، تصمیم می‌گیرد تغییراتی در شهر بدهد و فلکه کوچک حضرتی یا رینگ اسدی یا میدان تاج را احداث می‌کند. در جریان این ساخت‌وساز بخشی از بازار بزرگ از هر دو طرف سرشور و فرش را تخریب می‌کند. یکی دیگر از دخالت‌های جدی در بازار بزرگ مشهد، بین سال‌های35 و 40 اتفاق می‌افتد؛ زمانی که قرار است چهارراه دروازه طلایی(خیابان مدرس) به فلکه آب، وصل و خیابان خسروی‌نو ساخته شود. در این ساخت‌وساز، بخشی از بازار کاملا تخریب و از وسط بریده می‌شود. طبق آن چیزی که در نقشه‌های بعد از این تخریب دیده می‌شود، بازار سمت چپ خیابان در کوچه سرشور به نام بازار بزرگ یا بازار سرشور معروف می‌شود و بازار سمت راست که مجموعه تاریخی فرش، بخشی از آن است، به بازار زنجیر. به این دلیل که در قسمتی که بازار به حرم متصل می‌شده، زنجیری آویزان بوده تا مرز بین روضه منوره یا همان بست و خیابان مشخص شود. بازار بزرگ مشهد اما از تخریب‌های گسترده موسوم به ولیان هم در امان نمی‌ماند و تیشه تخریب دوباره به جان آن می‌خورد و از آن بازارها و سرایی که زمانی، شریان اصلی عبورومرور و دادوستد بود، فقط بخش کوچکی باقی می‌ماند و در سال‌های بعد و با گسترده شدن حرم، اتصال بازار به حرم کاملا قطع می‌شود و بارگاه امام‌رضا(ع) به مجموعه‌ای جدا از کالبد شهر مبدل می‌شود و تخریب‌های بازار بزرگ مشهد ‌آن‌قدر ادامه پیدا می‌کند که تنها بخش کوچکی از آن که بازار فرش فعلی است، به‌عنوان میراثی از خیابان-بازار یک کیلومتری سده‌های پیش باقی می‌ماند.

 

چرا بازار بزرگ مشهد به بازار فرش معروف است؟
همان‌طور که ذکرش رفت، بازار تاریخی امروز فرش تنها بخشی از آن بازار بزرگ دوره تیموری است و نه‌تنها مورخان امروز مشهد که در اسناد ثبتی میراث‌فرهنگی هم این موضوع ذکر شده است و براساس اظهارنظرهای گوناگون و پراکنده کارشناسان تاریخ و میراث‌فرهنگی مشهد، بازار فرش از این‌ نظر حائز اهمیت است که تنها بخش باقی‌مانده از بازار بزرگ قدیمی مشهد است، وگرنه عمر این بازار بیشتر از 50سال نیست. اما چه اتفاقی افتاده است که همه فرش‌فروش‌های معروف مشهدی از عمواوغلی‌ها گرفته تا زرینه و کم‌کم یکی از راسته‌های اصلی بازار بزرگ را تسخیر می‌کنند و راسته فرش‌فروش‌ها را می‌سازند؟ پژوهشگران تاریخ مشهد معتقدند که بازار فرش‌فروش‌های فعلی دقیقاً در مجاورت محله‌های اعیان‌نشین شهر مثل چهارباغ و عیدگاه بوده است و ازآنجاکه بیشتر مشتریان فرش‌فروش‌ها، خانواده‌های متمکن شهر بودند و در این محله‌ها سکونت داشتند، همه فرش‌فروش‌هایی که روزگاری در نوغان به دادوستد مشغول بودند، به‌تدریج در این راسته مغازه خریدند و ساکن شدند و شاید اگر جریان توسعه شهر به‌سمت دیگری می‌رفت و محلات اعیان‌نشین به نقطه دیگری منتقل می‌شدند، امروز بازار فرشی وجود نداشت.
اما براساس خاطرات قدیمی‌های بازار فرش، عمر این راسته بیش از 50سال نیست. در دو دوره‌ای که فلکه حضرتی احداث می‌شد، بخش زیادی از فرش‌فروش‌های مشهد که مغازه‌‌هایشان در طرح تخریب قرار گرفته بود، در این راسته از بازار بزرگ مشهد که نزدیک حرم و محلات اعیان‌نشین شهر بود، خانه و مغازه خریدند و راسته بازار فرش‌فروش‌های مشهد را درست کردند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.