صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

عالم مردم‌دار | یادی از آیت‌ا... محمدهادی میلانی، مرجع فقید، هم‌زمان با سالروز درگذشتش

  • کد خبر: ۳۵۰۰۰۲
  • ۱۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۰
رهبر معظم انقلاب نیز که از شاگردان آیت‌ا... میلانی بودند درباره استاد خود گفته‌اند: «. ما دیدیم که مرحوم آیت‌ا... میلانى از کربلا که نزدیکى نجف بود آمدند تا مشهد و یک حوزه علمیه بزرگى را به‌وجود آوردند ... این یک واقعیت است ... از برکات الهى براى حوزه علمیه مشهد وجود آیت‌ا... میلانى بود.»

مریم شیعه| شب عاشوراست. باران می‌بارد و آسمان هم سینه‌زن خاموشی است که با روضه شب دهم، نرم‌نرم اشک می‌ریزد. توی کوچه‌پس‌کوچه‌های باریک و تودرتوی منتهی به حرم مطهر، دسته‌ها هرازگاهی از جلوی خانه‌اش گذر می‌کنند. قامتش کمی خمیده است و دستانش لرزش خفیفی دارد. هربار که صدای طبل و سنج را از دور می‌شنود، از جا بلند می‌شود و با قدم‌های آهسته به سمت در می‌رود. دیگر آن‌قدر‌ها توان بیرون ماندن از خانه را ندارد. دسته‌های عزاداری که نزدیک‌تر می‌شوند، پله‌ها را پایین می‌رود و در را باز می‌کند. بعد با همان عبایی که نصفه نیمه روی شانه‌هایش انداخته است، دست به سینه و سربه‌زیر می‌ایستد تا دسته گذر کند.

با پا‌های برهنه‌ای که حالا خیس است، همان‌جا آرام و بی‌صدا می‌ایستد تا در میان عزاداران حسین (ع)، حتی برای چندثانیه نفس بکشد. فرقی نمی‌کند عزاداران از کدام نقطه شهر می‌آیند، فرقی نمی‌کند چه سن‌وسالی دارند و چه ساعت از شبانه‌روز کوچه را با علم‌هایشان فتح می‌کنند او خودش را موظف می‌داند به احترام عزای حسین (ع)، همراهی‌شان کند. شب عاشوراست و وقتی آخرین گروه‌های سیاه‌پوش، از راه می‌رسند، سراپا خیس است. اشک توی چشمانش حلقه می‌زند و هربار زیر لب تکرار می‌کند «السلام علیک یا اباعبدا...». اهالی کوچه می‌دانند آیت‌ا... هیچ‌گاه دست از این عادت نمی‌کشد. دلش به پارچه‌های رنگارنگ روی علم و شمایل دست، گره خورده است. انگار که هنوز در صف یاران کربلاست و با هر عبور علم، باز دلش تکه‌تکه به میدان می‌رود.

در مسیر مشهد

متولد نجف است. در دهه اول محرم به دنیا می‌آید و اجدادش ساکن مدینه بوده‌اند. جد بزرگش، علی‌اکبر (ع) فرزند امام‌حسین (ع) است. بعد به ایران می‌آید و اولین معلمانش، پدر و مادرش می‌شوند. بعد نزد بزرگان و علما می‌رود و فقه و اصول را از آنها می‌آموزد. پس از آن به فلسفه علاقه‌مند می‌شود. نزد استادان فلسفه می‌رود و به یکی از شاگردان ویژه محمدحسین اصفهانی تبدیل می‌شود. در تفسیر به استادی می‌رسد. با سید محمدحسین طباطبایی صاحب تفسیر المیزان، بار‌ها و بار‌ها مباحثه و مذاکره می‌کند. او از معدود مراجع تقلیدی است که با صدای رسا و در همان ابتدای امر، با صدور بیانیه‌ای تمام قد از امام خمینی (ره) حمایت می‌کند.

از آیت‌ا... میلانی بیش از بیست‌جلد کتاب به یادگار مانده است که به کوشش شاگردان و فرزندانش، به چاپ رسیده است. آنها یادداشت‌های پراکنده و تقریر‌های درسی آیت‌ا... میلانی را رفته‌رفته جمع کردند و در اختیار علاقه‌مندان قرار دادند. در سال‌۱۳۳۴ وقتی به مشهد آمد، می‌دانست که حوزه علمیه مشهد رونقی ندارد و پس از قیام مسجد گوهرشاد، رژیم پهلوی علمای معروف این شهر را تبعید یا دستگیر کرده است، با این حال آمد و در کنار علمای دیگر، حوزه علمیه مشهد را احیا کرد.

هم‌صدا با مردم

پس از فاجعه فیضیه قم در سوم فروردین‌۱۳۴۳ آیت‌ا... میلانی این عمل را با حملات مغول و چنگیز مقایسه کرد و آن را خوش‌خدمتی رژیم پهلوی به صهیونیسم و حرکتی برای نابودی اسلام دانست. در ۱۴‌خرداد سال‌۱۳۴۲ رژیم ستمشاهی امام خمینی (ره) و عده‌ای از علمای آگاه را دستگیر و زندانی کرد. با پخش این خبر مردم قم و تهران در ۱۵‌خرداد به خیابان‌ها آمدند. در پی سرکوب قیام ۱۵‌خرداد و دستگیری امام و دیگر علمای اسلام، آیت‌ا... میلانی به عنوان اعتراض از مشهد راهی تهران شد و با صدور اعلامیه تندی این عمل شاه را تقبیح کرد. پس از تبعید امام به ترکیه از سوی رژیم پهلوی آیت‌ا... میلانی نامه‌ای را به ترکیه ارسال و در آن نامه بیان می‌کند: «خوشا به سعادت سرزمینی که شما در آن تشریف دارید.»

آیت‌ا... میلانی در غیبت امام در دوره تبعید، محل رجوع مبارزان بود. جلال‌الدین فارسی در‌این‌باره می‌نویسد: «در مدت اقامت آقای میلانی در تهران، در میان افراد مختلفی که به خدمت ایشان شرفیاب می‌شدند، مرحوم سپهبد قرنی که سرتیپ بازنشسته‌ای بود شرفیاب می‌شود. وی قبلاً به اتهام تدارک کودتا دستگیر شده و، چون جرمش به اثبات نرسیده بود، او را از معاونت اداره دوم ارتش برکنار و بازنشسته کرده بودند. با مشاهده شرایط سیاسی مساعد برای اقدام علیه شاه، ضمن تماس با مرحوم میلانی از امکان موفقیت در براندازی رژیم با ایشان صحبتی می‌کند.»

رهبر معظم انقلاب نیز که از شاگردان آیت‌ا... میلانی بودند درباره استاد خود گفته‌اند: «.. ما دیدیم که مرحوم آیت‌ا... میلانى از کربلا که نزدیکى نجف بود آمدند تا مشهد و یک حوزه علمیه بزرگى را به‌وجود آوردند ... این یک واقعیت است ... از برکات الهى براى حوزه علمیه مشهد وجود آیت‌ا... میلانى بود.»

مرجع بی‌پیرایه

زمستان است. خیابان‌ها سراسر سفیدپوش‌اند و در میان سکوت سنگین برف، سروصدای زیادی به گوش نمی‌رسد. همه در خانه‌ها مانده‌اند. توان بیرون آمدن از خانه را ندارند. از طلوع خورشید، پتو را روی دوشش می‌اندازد و از حجره بیرون می‌زند. بیل را برمی‌دارد و شروع به روبیدن برف حیاط حوزه می‌کند. یکی از طلبه‌ها سراسیمه به سمتش می‌دود و بریده‌بریده می‌گوید «چرا شما؟» لبخند می‌زند و می‌گوید: «راه که بسته باشد، کلام اهل‌بیت به گوش دل نمی‌رسد». او بی‌پیرایه است. دیوار‌های خانه‌اش ترک دارد، اما آن‌چنان که باید برایش مسئله نیست. هنوز در خانه‌اش از جنس چوب است و فرش‌ها رنگ‌ورو رفته‌اند. وقتی پای مقامات سیاسی به خانه‌اش باز می‌شود، اصرارشان برای بازسازی فایده‌ای ندارد، میلانی همیشه در پاسخ می‌گوید «ما اینجا مهمانیم و دنیا خانه‌مان نیست». فرش کهنه سند فخر اوست و دیوار بی‌رنگ، لوحی از بی‌نیازی. تنها کتاب‌هایش را می‌خواهد و سجاده و تسبیحی که روی زمین گذاشته است. وقتی زلزله، جنوب خراسان را ویران کرد، بار‌ها طلاب را برای کمک به آوارگان بسیج کرد و به منطقه فرستاد. برای بی‌خانمان‌ها، خانه ساخت و به نامشان سند زد. چندین مدرسه دینی در قم و مشهد دایر کرد، اما خانه خودش چندان اهمیتی نداشت. آیت‌ا... میلانی در هفدهم مرداد‌۱۳۵۴ از دنیا رفت. هنوز هم در میان مردم مشهد، نامش به نیکی یاد می‌شود و مرقدش، در رواق توحید حرم رضوی (ع)، مورد احترام اهالی این شهر است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.