صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

هزینه‌ای فراتر از پول

  • کد خبر: ۳۵۰۵۳۱
  • ۱۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۴۹
«مصرف‌گرایی بی‌منطق» به بسیاری از رفتار‌هایی اطلاق می‌شود که امروزه در لایه‌های مختلف جامعه ما نفوذ کرده است. پدیده‌ای که در آن کالا‌ها نه به دلیل نیاز، بلکه برای نمایش، مقایسه، یا تقلید اجتماعی خریداری می‌شوند؛ مسئله‌ای که روزبه‌روز نیز پررنگ‌تر از قبل خود را نشان می‌دهد.
لیلی رحمانی
نویسنده لیلی رحمانی

یکی از نمونه‌های بارز این وضعیت، تب شدید خرید عروسک‌های «لبوبو» است؛ عروسکی که به‌واسطه ظاهر فانتزی و حضور پررنگ در شبکه‌های اجتماعی، در مدتی کوتاه به یک نماد مصرفی خاص تبدیل شده است؛ فارغ از اینکه این کالا چه نیازی را از ما برطرف خواهد کرد.

عروسکی با ظاهری کاملاً معمولی و شاید معمولی‌تر از آنچه نیاز باشد حتی نامی به آن اختصاص داد. این عروسک‌ها با الهام از افسانه‌های نوردیک ساخته شده و بیشترین جذابیت آن عدم آگاهی به فرم و رنگ عروسک تا پیش از بازکردن آن است و در واقع هیجانی را از این جهت برای فرد ایجاد می‌کند. هیجانی که تاکنون برای برخی هزاران دلار هزینه در بر داشته است.

مصرف لبوبو تنها یک نمونه است و پیش از آن، شاهد هجوم به خرید فیجت‌ها، عروسک‌های LOL، مدادپاک‌کن‌های خاص و حتی کفش‌های برند چندمیلیون‌تومانی برای کودکان دوسه‌ساله بوده‌ایم. درواقع در پس این خرید‌ها نه نیاز واقعی، بلکه ترس از جاماندن، فشار اجتماعی یا میل به تمایز طبقاتی نهفته است.

از نگاه جامعه‌شناسانی چون تورستین وبلن، این رفتار را می‌توان در قالب «مصرف نمایشی» تحلیل کرد؛ جایی که افراد برای نشان‌دادن طبقه اجتماعی، قدرت خرید یا سلیقه «خاص» خود، کالا‌هایی می‌خرند که الزاماً کارکرد عقلانی ندارند. در این حالت، هدف از خرید، خود کالا نیست، بلکه پیامی است که خرید آن به دیگران مخابره می‌کند.

در جامعه‌ای که مصرف تا این حد بار نمادین پیدا کرده، کالا‌ها به بخشی از هویت فردی و جمعی تبدیل می‌شوند. همان‌طورکه بوردیو جامعه‌شناس توضیح می‌دهد، مردم با انتخاب نوع پوشش، وسیله یا حتی اسباب‌بازی کودکانشان، در واقع در حال ساختن و نمایش‌دادن جایگاه فرهنگی و اجتماعی خود هستند. از این رو شاید افرادی که عروسک لبوبو دارند، از دید برخی والدین «خاص‌تر»، «شایسته‌تر» یا «متفاوت‌تر» تلقی می‌شوند. در نتیجه، حتی خانواده‌هایی که از نظر اقتصادی در مضیقه‌اند، برای اینکه از این نمایش جا نمانند، خود را به آب و آتش می‌زنند؛ مسئله‌ای که در حال حاضر برخی را مجبور به فروش عروسک‌هایشان به جهت جبران خسارت مالی کرده است.

عواقب این روند، اما صرفاً در سطح مالی خلاصه نمی‌شود. از نظر روانی، مصرف‌گرایی بی‌منطق می‌تواند احساس نارضایتی دائمی، حسادت و مقایسه‌های آسیب‌زا را در کودکان و بزرگسالان تقویت کند. این سبک از زندگی به کودکان می‌آموزد که ارزش او به چیزی‌ست که دارد، نه آنچه که خود اوست. این پیام خطرناکی برای نسلی‌ست که باید یاد بگیرد احساسات، مهارت‌ها و روابط انسانی‌اش مهم‌تر از برند کفشش یا مدل اسباب‌بازی‌اش هستند.

در بُعد اجتماعی، این الگو‌ها به‌شدت فاصله طبقاتی را پررنگ‌تر می‌کنند. وقتی دسترسی به یک اسباب‌بازی خاص تبدیل به نماد «اعتبار» یا «عزت» کودک می‌شود، خانواده‌هایی که توان خرید آن را ندارند، ناخواسته دچار فشار روانی و اجتماعی می‌شوند. همچنین در مدارس، کودکان به‌واسطه کالا‌هایی که دارند، مورد قضاوت، تحسین یا تمسخر قرار می‌گیرند.

از سوی دیگر، این مدل مصرف‌گرایی باعث افزایش پسماند و تخریب محیط زیست نیز می‌شود. کالا‌هایی که عمری کوتاه دارند، به‌سرعت کنار گذاشته می‌شوند، در حالی که منابع زیادی برای تولید، حمل و بسته‌بندی آن‌ها مصرف شده است. تولید انبوه چنین‌کالا‌هایی بدون پشتوانه فرهنگی و بدون ارزش واقعی، چرخه‌ای بیمار از مصرف، دورریختن و دوباره مصرف‌کردن می‌سازد.

از منظر دیگر، پدیده‌ای در جامعه وجود دارد که به آن «اثر واگن» می‌گویند؛ یعنی زمانی که تعداد زیادی از افراد اقدامی را انجام دهند، ما نیز تمایل پیدا خواهیم کرد آن رفتار را تکرار کنیم؛ و این چرخه تکرار با پشتوانه‌های اثرگذاری چون رسانه‌ها و فضای مجازی سلیقه ما را می‌سازند و پس از مدتی اصلاً نمی‌دانیم سلیقه ما کدام است. ناگهان همه‌مان عاشق زرد کره‌ای و ماچا و لبوبو می‌شویم، آن‌قدر که شاید دیگر رویمان نشود بگوییم هنوز دلمان می‌خواهد یک لیوان چای ساده قندپهلو بخوریم.

درنهایت تا زمانی که مصرف‌گرایی، معیار ارزش‌گذاری انسان‌ها باشد، جامعه‌ای پر از مقایسه، فرسایش مالی، رقابت ناسالم خواهیم داشت و کودکانی که به‌جای بازی و رشد، درگیر مسابقه‌های سطحی خواهند شد. شاید هم باید گفت مصرف‌گرایی برای برخی ساده‌ترین راه برای ایجاد تمایز و ارضای حس برتری‌جویی آن‌هاست و اصلاً اهمیتی ندارد چه بلایی بر سر جامعه خواهد آورد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.