دورهای که پیکان گوجهای یا آبی را از بالای شیشه تا روی کاپوت، روبان میبستند و دورتادور آن گل میزدند، دیگر گذشت. ما نسل جدید، طعم عروسیهای قدیم را که بهگفته بزرگترها، بیشیلهوپیله بوده و خبری از زرقوبرقهای امروزی در آن نبوده است، نچشیدهایم، اما حتی با دیدن عکسی از آنها متوجه میشویم که مراسم را چقدر ساده برگزار میکردهاند.
سعیده آل ابراهیم | شهرآرانیوز؛ دورهای که پیکان گوجهای یا آبی را از بالای شیشه تا روی کاپوت، روبان میبستند و دورتادور آن گل میزدند، دیگر گذشت. ما نسل جدید، طعم عروسیهای قدیم را که بهگفته بزرگترها، بیشیلهوپیله بوده و خبری از زرقوبرقهای امروزی در آن نبوده است، نچشیدهایم، اما حتی با دیدن عکسی از آنها متوجه میشویم که مراسم را چقدر ساده برگزار میکردهاند. آنطور که تعریف میکنند، قدیمترها بیشتر مجالس عروسی را در خانه خودشان برپا میکردند و گاهی که خانه کوچکتر بود، خانه همسایه بغلدستی یا روبهرو را هم برای مردهای میهمان قرض میگرفتند. حیاط خانه را آبوجارو و چراغانی میکردند و میز و صندلی میچیدند، میهمانها کمکم از راه میرسیدند. خانمها هم با مانتوهای اپلدار مد آن زمان و موهای پفکرده زیر روسری، وارد خانه میشدند. البته آن زمان اعیانها برای مراسم عروسیشان، تالاری هم میگرفتند.
کیکهای چندطبقه مد آن زمان هم که آخر مراسم بریده میشد تا میان میهمانها پخش شود، گل عروسی بود. شام و فیلمبرداری از غذا خوردن میهمانها هم عین امروز، پایه ثابت مراسم بود. تقریبا همه عروس و دامادهای قدیمی، عکس یا فیلمی از خوردن شام عروسی در یک بشقاب که درکنارش دو نوشابه زرد یا مشکی با دو نی بود، دارند.
حالا در این گزارش، پای صحبت یک تالاردار و یک محضردار قدیمی نشستهایم تا برایمان از حس خوب عروسیهای قدیم و خاطرات آن زمان بگویند. محمدعلی روضهخوان از عروسی در تالار گفته است و علی خوشزبان از حال خوش محضرها.
تالار یعنی تشریفات
بهدنبال تالاردارهای قدیم در اتحادیه صنف تالارهای پذیرایی میگردم که پاسخ میشنوم: «چندنفری از آنها فوت کردهاند یا بیمار هستند؛ به همین خاطر تالار را اجاره دادهاند یا پسر و دخترشان آن را اداره میکند.» از جمع قدیمیترها یکی بهکلی جمع شده، یکی تغییر کاربری داده و دیگری پروانهاش باطل شده است. یکی، اما مانده است؛ تالاری که محمدعلی روضهخوان در سال ۶۹ و در بولوار سازمان آب (سابق) مشهد تاسیس کرده است.
پیرمرد هفتادوچندساله معتقد است که تالار چه در زمان قدیم و چه حالا مد روز است و اصلا تالار یعنی تشریفات. به قول او، درست است که آن موقع سفرههای عقد جمعوجورتر بود، اما بازهم چشموهمچشمی وجود داشت؛ درست مانند حالا.
تالارش در این ۳۰ سال، میزبان مراسم زیادی بوده است. میگوید: خاطرم هست اولین عروسیای که در تالار گرفتیم، مراسم آقاپسر خیاطی بود که کل هزینه مراسمش، ۳ هزار و ۵۰۰ تومان شد.
روضهخوان اضافه میکند: آن زمان ارزانی بود و میهمانها هم در کادو دادن کم نمیگذاشتند. قدیم به عروس و داماد، طلا هدیه میدادند، طوریکه شاید یک کیلو طلا جمع میکردند، اما حالا آنقدر گرانی شده است که میهمانها پول در پاکت میگذارند یا سکههای طلای نیمگرمی کادو میدهند.
قدیم، اعیانها در عروسی ژیگو میدادند
به گفته روضهخوان، در سالهای اخیر تشریفات غذا و نحوه سرو آن، بیشتر شده است: «الان چند نوع غذا سفارش میدهند و میخواهند که شام بهصورت سلفسرویس ارائه شود، اما در قدیم غذاها خیلی متنوع نبود. فقط اعیانها ژیگو (ران گوسفندی) سفارش میدادند که برای هر هشت نفر یک ژیگو میگذاشتیم و کنار آن هم خورشت مرغ و قیمه سفارش میدادند. حالا، اما کمترکسی جرئت میکند در مراسم عروسی چنین خرجهایی بکند.
آنطور که او میگوید، قدیم بهدلیل اینکه ارزانی بود، غذاها کیفیت بهتری داشت، اما حالا همهچیز گران شده است و بیشتر در مراسم عروسی، جوجه با قیمه یا رولت سفارش میدهند. روایتش از مراسم عروسی آن روزها اینطور است که خبری از آهنگ، خواننده و... که در مراسم امروزی زیاد پیدا میشود، نبود و بیشتر مولودیخوان میآوردند یا آقایی را دعوت میکردند تا با صحبتهای طنز، میهمانها را سرگرم کند. اگر هم خیلی میخواستند که آهنگ داشته باشند، چندنفری را میآوردند تا با تمپو و فلوت بنوازند.
عروسی که در تالار جاماند
روضهخوان از میان مراسم متعددی که در تالارش برگزار کرده است، یادش هست که در یک یا دو مجلس هم بین خانواده عروس و داماد دعوا سر گرفته است. میگوید: یکبار خانواده عروس، دختربچهای را داده بودند بغل عروس. این دختربچه بیگناه توسط دایی عروس به فرزندخواندگی قبول شده بود. خانواده داماد شاکی شده بودند که چرا این بچه را دادهاید دست عروس که معلوم نیست پدر و مادرش که هستند و چهکاره بودهاند. خلاصه سر همین موضوع، دعوایی بین دو خانواده درگرفت که البته کارکنان تالار آنها را جدا کردند.
خاطره جالب دیگری که روضهخوان از تالارداری و میزبانی عروسیها به خاطر دارد، عروسی دو برادر با دو دختر در یک شب است. او میگوید: آنها در یک شب مراسم گرفته بودند. عروسی که تمام شد، کارکنان همهچیز را جمعوجور کردند، چراغها را خاموش کردیم و رفتیم. نزدیک خانهام بودم که خانواده داماد تماس گرفتند و گفتند یکی از عروسها در تالار جامانده است. خانواده و میهمانها تا میدان فردوسی رفته و تازه آنجا متوجه شده بودند که یکی از عروسها همراهشان نیست. برگشتیم و دیدیم عروس، دستهگلبهدست در گوشهای از اتاق پرو کز کرده است. نمیدانم ناراحت بود یا از شوهر میترسید، اما خاطره عجیبی بود که هیچوقت از یادم نمیرود.
مردم، تالارهای شهر را فراموش کردهاند
روضهخوان که خودش از روستای کاظمآباد به مشهد آمده و تالارش را دایر کرده است، حالا از تالارهایی که خارج شهر ساخته و برپا میشوند، گلایه دارد: «در سالهای اخیر کمتر بساط عروسی در تالارهای داخل شهر برپا میشود و بیشتر مردم باغتالارهای خارج از شهر را ترجیح میدهند.»
او ادامه میدهد: چند سالی است که بیشتر، مراسم ترحیم و تولد در تالارهای داخل شهر برگزار میشود. خود ما به این خاطر که مراسم کم بود، آشپزخانه تالار را کترینگ کردیم. او میگوید: اصلا آخرین مراسمی که در تالار برگزار کردیم، خاطرم نیست. حالا هم که بهخاطر کرونا اوضاع بدتر شده است و هیچ مراسمی در کار نیست، خیلی وقت است که درآمدی نداریم. به فکرِ این هستم که یا تالار را بفروشم یا بهعنوان انبار به بازاریها اجاره بدهم.
مهریه قدیم، پول نقد یا ملک بود
علی خوشزبان، ۲۰ سالی میشود که محضردار است و خطبه عقد دختر و پسرهای جوان را میخواند و بهگفته خودش، از نوجوانی در همین دمودستگاه کار کرده است: «دفتر عقد را میبردم تا عروس و داماد امضا کنند».
او که عروسیهای زیادی را به چشم دیده است، اولین تفاوت عقدهای قدیم و امروز را در نوع مهریهها میداند. میگوید: قدیم رسم نبود سکه، مهریه عروس کنند. بیشتر پول نقد یا ملک را مهریه میکردند، ضمن اینکه شرایط و حقوقی که حالا هست، آن زمان نبود؛ مثلا عروس و داماد حتی یک آزمایش ساده هم نمیدادند.
آنطور که او میگوید، آن زمان مهریهها خیلی که زیاد بود، ۳۰ یا ۴۰ هزار تومان میشد. گاهی هم ملکی را مهریه عروس میکردند: «مهریه جالبی که در خاطرم مانده است، باغی بود که با تمام احشام و وسایلش، مهریه عروس خانمی شد.»
قبضهای اقساطی برای پرداخت شیربها
خوشزبان ادامه میدهد: مواردی مانند شیربها و پشت قباله عروس در عقدنامه ثبت میشد. رسم آن زمان بود، حتی چک و قبضهای اقساطی از سازمان ثبتاسناد برای پرداخت شیربها میگرفتند. اما اشتراک تمام مهریههای قدیم و جدید، همان یک جلد کلاما... مجید و یک جفت آیینه و شمعدان است.
بله گرفتن، بدون زیرلفظی ممکن نبود
به گفته او در قدیم عقدی نبود که عروس بدون دریافت زیرلفظی بله را بگوید: «حالا، اما زیرلفظی خیلی مرسوم نیست. درعوض، آن زمان حق سکونت و طلاق، مطرح نبود و اصلا میان خانوادهها در این مورد صحبتی ردوبدل نمیشد، زیرا اینطور جاافتاده بود که همیشه حق سکونت با مرد است. کسی هم در این زمینهها حساسیتی نداشت، اما در سالهای اخیر، خانمها بیشتر به حقوق خود آگاه شدهاند و اصلا همان ۱۲ شرطِ پیشفرض در عقدنامه، بیشتر در حمایت از خانمهاست.
خوشزبان اضافه میکند: بعضی مواقع در محضر بر سر مهریه یا دخالتهایی که صورت میگرفت، مراسم بههم میخورد. انگار دو طرف تازه متوجه شده بودند که با هم تفاهم ندارند. نمونههایی داشتیم که یکی از طرفین از ازدواج پشیمان میشد و میرفت.
جاری کردن ۱۰ هزار خطبه عقد
درست است که خاطرش نیست اولین خطبه عقد را چطور و برای کدام زوج خوانده است، اما تقریبا حساب عقدهای ثبتیاش را دارد؛ «حدود ۱۰ هزار عقد.» میگوید: قدیم برای جاری کردن خطبه عقد حتی به روستاها هم میرفتم. آنها معمولا هفت شبانهروز عروسی میگرفتند و پایکوبی میکردند و عروس را هم با اسب و ساز و دهل میآوردند.
خاطره جالبی که از بین خطبهخوانیهایش برایمان تعریف میکند، جاری کردن عقد سه نسل یک خانواده است: «زمانی که خطبه عقد یک دختر جوان را میخواندم، متوجه شدم که خطبه عقد مادربزرگ و مادرش را هم من جاری کردهام.»
خوشزبان درمورد عروسهای کمسن وسال قدیم هم میگوید: در طول این ۲۰ سال، اتفاق افتاده است که عروسهای دوازده و سیزدهساله را به عقد دامادهای شانزده و هفدهساله درآورم. گاهی برای ثبت عقد هر دو نفر، از دادگاه نامه رشد عقلی میگرفتند.
مراسم عقد جدید، بیروح شده است
او درمورد تفاوت عروسیهای قدیم و جدید، میگوید: انگار مراسم عقد در قدیم شادابتر و صمیمیتر بود، اما حالا عقدها بیشتر جنبه تشریفاتی پیدا کرده و بهنوعی مصنوعی و بیروح شده است.