به گزارش شهرآرانیوز؛ اسلام بهعنوان دینی که احکام و بایدهاونبایدها را نهفقط در حوزه شخصی بلکه در دایره گسترده اجتماع دنبال میکند، برای ایجاد جامعهای موفق و رسیدن به امت واحده که آرمان آن است، راهبردهای خاص و کارآمدی دارد؛ راهبردی مثل دوری از تفرقه که حکم شاهراه را در وصول به اهداف عالیه دین دارد. به همین مناسبت، با حجتالاسلاموالمسلمین محمدجواد نظافت درباره دستورات دین در موضوع دوری از تفرقه و سازوکارهایش گفتوگو کردهایم.
قرآن به طرق مختلف و در آیات متعدد بر مسئله وحدت و پرهیز از تفرقه تأکید کرده است؛ برای مثال تفرقه را در ردیف عذاب معرفی میکند و در سوره انعام، آیه۶۵ میفرماید: «قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعًا وَیُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ...».
این آیه، عذاب را از بالای سر بادهای خشمگین و از زیر پا، رانش زمین و زلزله میداند و در ادامه از گروهگروه و حزبحزب شدن و به جان هم افتادن نیز به عذاب تعبیر میکند. امامصادق (ع) در تفسیر آیه میفرمایند یعنی به جان یکدیگر میافتادید و یکدیگر را میکشتید، لذا این امت است که باید عذاب را از خود بردارد.
در فرهنگ قرآن، تفرقه حتی از شرک جلی و گوسالهپرستی بدتر است؛ چنانکه در داستان حضرت موسی (ع) آمده است وقتی ایشان از کوه طور بعد از چهل روز بازگشت و قوم را دچار اختلاف دید، الواح مقدس را بر زمین انداخت و باعصبانیت به حضرت هارون فرمود: بد جانشین من شدی! و هارون پاسخ داد: من را در ضعف نگاه داشتند و خواستند مرا بکشند، ترسیدم بازگردی و بگویی چرا تفرقه ایجاد شده است؛ این یعنی حضرت موسی (ع) قبل از رفتن به کوه طور، تفرقه را بهعنوان خط قرمز مشخص کرده بود تا امت دچار شکاف نشود، لذا عذر هارون را برای شرک و گوسالهپرستی امت پذیرفت؛ یعنی گوسالهپرستی را تحمل کرد، اما شکاف اجتماعی و تفرقه را نه.
قرآن کریم همچنین در آیه۱۰۳ سوره آلعمران میفرماید: «وَاعتَصِموا بِحَبلِا... جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا»؛ یعنی هم دستور به وحدت و هم نهی از تفرقه و نیز فرمود: «إِنَّمَاالمُؤْمِنُونَ إِخْوه»؛ یعنی مؤمنان باهم برادر هستند و پدر مشترکی دارند؛ چون پیامبر (ص)، خود و امیرالمؤمنین (ع) را پدر امت معرفی میکنند.
این یعنی ما باید با تمام تفاوتها و سلایق، احساس برادری داشته باشیم. این دستور قرآن است: «وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ» (انفال، ۴۶). با یکدیگر کشمکش نکنید؛ دلیل برای اختلاف و نیز وحدت بسیار است؛ این ما هستیم که باید عزتمان را در سایه وحدت بخواهیم یا با تفرقه، ابهت و عظمت خود را از بین ببریم.
علاوهبر توصیه قرآن به پرهیز از تفرقه و تلاش برای دستیابی به وحدت، توصیه پیامبر (ص) و اهلبیت (ع) نیز همین است؛ امیرالمؤمنین (ع) در خطبه قاصعه، بر التزام به الفت و دوری از تفرقه تأکید میکنند وآن را رمز عزت میدانند و میفرمایند: «برحذر باشید بلاهایی که سر امت قبل آمده است، بر سر شما نیاید...»؛ یعنی قواعد عالم تغییر نمیکند و امتهای قبل از شما بهدلیل اعمال بدشان به بلا مبتلا شدند.
سپس میفرمایند: «ببینید چه عواملی آنها را عزیز کرد، چه چیز باعث شد رفاه اقتصادی پیدا کنند، چه چیزی باعث شد کرامت مداوم داشته باشند». حضرت امیر (ع) در ادامه و در بیان ملزومات این عزت فرمودند: «آنها از تفرقه دوری کردند و با الفت و وحدت، ملازم بودند».
مدارا و وحدت، سنت پیامبر (ص) بود. وفاق هم به معنای مداراست و بهعنوان راهکار عبور از بحرانها بسیار مؤثر است، اما برای آنکه وفاق منافقانه نباشد، خیرخواهی، نصیحت و انتقاد هم میکنیم؛ البته، اما انتقاد باید به شکلی باشد که مردم ناامید و دشمنان جری نشوند.
امیرالمؤمنین (ع) در ماجرای غصب خلافت فرمودند: «ظلمت متراکمی در حال ایجاد شدن است»؛ یعنی مسئله سخت بود، اما حفظ اسلام و مصالح امت، بالاتر و مهمتر بود. در اینباره خودسازی بسیار مهم است. ریشه بسیاری از اختلافها، مشکلات شخصی است، لذا باید مراقب باشیم که احساسات فردی در ارتباطات ما مؤثر نباشد. اگر حواسمان باشد که سرنوشت ما بههم گره خورده است، دیگر بهراحتی به مقدسات و شخصیتها توهین نمیکنیم.
اهلبیت (ع)، ما را به همزیستی مسالمتآمیز توصیه کردهاند؛ چنانکه امام حسن عسکری (ع) با مدارا، با اهلسنت و حتی مخالفان در تعامل بودند و وقتی به شهادت رسیدند، همه عزادار شدند!
سر عقاید کوتاه نمیآییم، اما دعوا، عقاید ما را پذیرفتنی نمیکند. وقتی وحدت را زیر پا میگذاریم، هم به اهلبیت (ع) و معارف آن حضرات ظلم کردهایم، هم به پیروان دیگر ادیان و مکاتب و هم به خودمان؛ چون در قیامت، شکوه میکنند که اگر اهل وحدت و مدارا بودید، ما نیز به معارف و زیباییهای مکتب اهلبیت (ع) جذب میشدیم.
امروز انتظار امام زمان (عج) از ما، همان انتظار امامرضا (ع) و همه ائمه (ع) است؛ اینکه شیعیان و همه مسلمانان، اتحاد و انسجام خود را حفظ کنند و در دام شیطان نیفتند. شیطان شگردها و روشهایی دارد. از مهمترین روشهای او ایجاد اختلاف و دودستگی و نزاع و تنش میان آحاد و افراد جامعه است و جالب آنکه به این اختلافات، ظاهر دینی هم میبخشد تا به هدف خود برسد. باید توجه داشت به فرموده قرآن، شیاطین هم اِنسیاند و هم جنی، نمونه انسی آن، انگلیسیها هستند که همیشه دنبال ایجاد اختلافاند یا صهیونیستها که از دیرباز قرآن به ما توصیه کرده است آنها را دوست خود نگیریم و فریبشان را نخوریم.
برای جذب حداکثری و گسترش دامنه اسلام و انقلاب باید دنبال وفاق، وحدت و همدلی باشیم. وحدتشکنان، اهل توهین به مقدسات دیگر مذاهب و گروهها هستند؛ چه دینی، چه سیاسی و حزبی و... درحالیکه قرآن حتی از توهین به مقدسات مشرکان، نهی میکند: «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِا... فَیَسُبُّوا ا... عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ: و معبودانی را که کافران بهجای خدا میپرستند، دشنام ندهید که آنان هم از روی دشمنی و نادانی، خدا را دشنام خواهند داد».
انسجام، ضامن حیات ماست. اسلام تأکید میکند که ما باید نسبتبه همه انسانها احساس خوب داشته باشیم. علاوهبر انسانیت، یکی از مشترکات مهم ما، ملیت و ایرانی بودن است. ایرانی بودن هم میتواند و باید محور وحدت باشد. ما گروهها و اقوام گوناگون اعم از ترک، کُرد و عرب و عجم داریم؛ همه رقم و همه در یک جهت، و ایران همیشه در طول تاریخ دشمن داشته و هرجا انسجام بوده است، توانستهایم خودمان را حفظ کنیم و هرجا انسجام نبوده است، از این تفرقهها سوءاستفاده و ما را تکهتکه کردهاند.
امروز و در شرایط کنونی جامعه، بهویژه بعد از دفاع مقدس دوازدهروزه، موضوع وحدت در کشور ما اهمیتی خاص یافته است. نباید درمقابل تشخیصهای مختلف انگ ضدانقلاب زد. رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «جبهه انقلاب را گسترش دهید»؛ باید سعه صدر داشته باشیم. نباید صرف نپسندیدن نظری، صاحب آن را نفی کنیم و مخالف بدانیم.
ایشان تأکید میکنند: اینها نباید افراد را در دایره بر (علیه) و غیرانقلابی ما قرار دهد؛ انقلابی بودن معیارهایی دارد. در نهجالبلاغه از امیرالمؤمنین (ع) نقل است که میفرمایند: «عاجزترین مردم کسی است که در دوستیابی، ناتوان است و بیعرضهتر کسی است که نمیتواند دوستان قبلی خود را حفظ کند». تفاوتهای دینی، انقلابی و سلوکی، نباید ما را دچار گسست و جدایی کند. اهل ایمان و انقلاب باید بکوشند دیگران را به اهلبیت (ع) و انقلاب علاقهمند کنند.