صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

دستگیری قاتل پس از ۱۴ سال | انکار دسیسه زنانه برای قتل شوهر

  • کد خبر: ۳۵۹۳۸۸
  • ۲۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۴
با دستگیری متهمی که سال ۹۰ مردی دیگر را کشته و گریخته بود، صحنه جنایت بازسازی شد.

به گزارش شهرآرانیوز؛ هفدهم مرداد سال‌۱۳۹۰ با اعلام قتل مردی میان‌سال در یکی از سوئیت‌های اطراف امامزاده یحیی (ع) در میامی، تیم جنایی در محل حاضر شد. بررسی‌ها نشان داد که مردی میان‌سال در سوئیت شماره ۹۵ با ضربات چاقو به قتل رسیده و قاتل متواری شده است. پیگیری‌ها در این پرونده با شناسایی هویت مقتول به نام «حسن. الف» ادامه یافت و همسرش با هویت «فاطمه. ب» به عنوان مظنون دستگیر شد.

با اقدامات جنایی از سوی بازپرس جنایی وقت، زن در جلسات بازپرسی اعتراف کرد که مردی به نام «علی. م» همسر او را کشته و از صحنه گریخته است. همچنین این زن اعتراف کرد که او نقشه قتل همسرش را کشیده است. در ادامه، تحقیقات برای دستگیری متهم‌به‌قتل آغاز شد که بی‌نتیجه ماند و زن نیز همان سال با سپردن وثیقه آزاد شد.

حالا پس از چهارده سال، قاتل در‌حالی‌که زندگی جدیدی در تهران تشکیل داده است و فرزند دارد، با همکاری کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی خراسان‌رضوی و دستورات ویژه قاضی وحید خاکشور، بازپرس جنایی، دستگیر شده است که دیروز به‌همراه همسر مقتول برای بازسازی صحنه جنایت به میامی منتقل شدند.

دیروز متهم‌به‌قتل و همسر مقتول که با اتهام معاونت در قتل روبه‌رو شده است، به دستور بازپرس جنایی به میامی منتقل شدند. متهم‌به‌قتل که متولد سال ۱۳۵۷ است و اصالتا از یکی از روستا‌های استان لرستان است، پس از جنایت به تهران متواری شده و همان‌جا ازدواج کرده است که یک فرزند هفت‌ساله دارد.

«علی. م» در پاسخ به اینکه «چه شد که اصلا به مشهد آمدی و چطور با مقتول آشنا شدی؟» بیان کرد: من همان سال ۹۰، برای زیارت به مشهد آمدم و تنها بودم. اطراف حرم در یک مهمان‌پذیر اتاق گرفتم و حدود هشت روز آنجا بودم که با همسر مقتول که در مهمان‌پذیر نظافتچی بود، آشنا شدم.

چندین‌بار با هم بیرون رفتیم و هربار بحث شوهرش بود که می‌گفت: «من از شوهرم خوشم نمیاد و با او مشکل دارم»، چند بار پیشنهاد داد که او را بکشم. در یکی‌دو‌ماهی که اینجا بودم، دو بار با این خانم و شوهرش بیرون رفتیم که به من می‌گفت: «صندلی عقب بشین که بتونی با چاقو از پشت بزنیش.» ما دو بار به بیابان رفتیم، ولی من ترسیدم با چاقو بزنمش.

همین زن من را با شوهرش آشنا کرد

«چطور با مقتول آشنا شدی؟»، این دیگرسؤالی بود که متهم در پاسخ به آن مدعی شد: همین خانم در مهمان‌پذیر ما را با هم آشنا کرد و حتی چند‌باری هم به خانه‌شان رفتم و با هم صمیمی شدیم.

متهم درباره انگیزه‌اش از جنایت نیز عنوان کرد که به قصد ازدواج با این زن اقدام به قتل مرد کرده است و در‌خصوص اتفاقات روز حادثه اعتراف کرد: من وقتی نقشه را با زن تنظیم کردیم، یک چاقو خریدم. آخرین‌بار مرحوم پیشنهاد داد به میامی بیاییم. بین راه از یک قصابی جوجه و گوشت خریدم و در میامی خوردیم و شب خوابیدیم.

وقتی مقتول خوابید، من چاقو را دستم گرفتم، دو بار می‌خواستم به او حمله کنم، اما نتوانستم و دستانم می‌لرزید. بار سوم چاقو را در‌آوردم و همان‌طور‌که دراز کشیده بود، ضربه زدم. ضربه اول به سینه‌اش خورد که سریع از جایش بلند شد و ایستاد و پرسید: «چه شده است؟» من فرصت ندادم و ضربه دوم را به گردنش زدم که افتاد.

بعد هم فرار کردم و، چون با ماشین مرحوم آمده بودیم، رفتم سر جاده ماشین گرفتم و رفتم مشهد، همچنین گوشی او را هم برداشتم و باتری‌اش را درآوردم و در بیابان انداختم. بعد از اینکه آمدم مشهد، راهی روستای خودمان شدم و بعد به تهران رفتم.

۱۴ سال به خانواده‌ام زنگ نزدم

متهم‌به‌قتل در پاسخ به اینکه «اینجا چیزی هم استعمال کردید؟»، پاسخ داد: فکر کنم اینجا چیزی کشیدیم، ولی یادم نیست چه بود و خود مرحوم مقادیری موادمخدر آورده بود. دست خودم نبود که این کار را کردم. دیوانگی بود. انگیزه‌ام نفهمی بود. من تحت‌تأثیر حرف‌های همسر مقتول قرار گرفتم. او به من وعده ازدواج داد و گفت: «مرحوم را حذف کن تا با هم ازدواج کنیم.» او مقدمات آشنایی ما را فراهم کرد و حالا مثل سگ پشیمانم. دو سال بعد از این اتفاق ازدواج کردم و صاحب پسری به نام آریا هستم که هفت‌ساله است.

«علی. م» در‌حالی ادعا می‌کند که با انگیزه ازدواج، دست به این جنایت زده که بعد از قتل از مشهد رفته و دیگر بازنگشته است. قاضی خاکشور همین موضوع را از متهم پرسید که او توضیح داد: انگیزه‌ام ازدواج بود، اما ترسیدم و فرار کردم. چهارده سال می‌ترسیدم حتی به خانواده‌ام زنگ بزنم.

همسر متهم: این مرد را نمی‌شناسم

دومین متهمی که در این پرونده به‌عنوان معاونت در قتل بازداشت شده، «فاطمه. ب» است؛ زنی که یک‌بار در تحقیقات ابتدایی به نقش خود در قتل شوهرش اعتراف کرده و متهم‌به‌قتل نیز او را مقصر این پرونده می‌داند.

این زن چهل‌و‌چهار‌ساله که دارای چهار فرزند است، دیروز در صحنه بازسازی جرم در پاسخ به سؤالات قاضی خاکشور عنوان کرد: سه سال بعد از کشته‌شدن شوهرم با پسردایی مادرم ازدواج کردم.

او در پاسخ به اینکه «از سال ۹۰ پرونده در جریان بوده است و مستندات به‌وضوح نشان می‌دهد که شما در ارتکاب جنایت معاونت داشتید و در یک مقطعی از رسیدگی هم به اتهامتان اعتراف کرده‌اید، آیا اظهارات گذشته خود را تأیید می‌کنید؟» مدعی شد: من این آقا (متهم) را نمی‌شناختم و به او نگفتم شوهرم را بکشد. این آقا دوست مرحوم بود. من ایشان را در مهمان‌پذیر ندیدم. چند بار هم آمد خانه ما.

اظهارات قاتل را قبول ندارم

وقتی مقام قضایی پرسید که ولی متهم مدعی است در مهمان‌پذیر بوده و به درخواست شما مرتکب قتل شده است، زن اظهار کرد که از قتل خبر نداشته‌ام. من به جای اینکه بخواهم شوهرم را بکشم، چون او خلاف‌کار بود و همیشه چند کیلو کریستال در خانه داشت، کافی بود به پلیس زنگ بزنم تا او را بگیرند. چه نیازی بود به این آقا بگویم؟ من اظهارات این آقا را قبول ندارم.

«از زمانی که این جنایت اتفاق افتاده، این آقا رو دیده‌ای؟ باهاش صحبت کرده‌ای؟» زن در پاسخ به این سؤال در حالی گفت که بعد از آن هیچ‌کس را ندیده است که اظهارات او در هنگام دستگیری با اظهارات این مرد پس از چهارده سال همخوانی دارد و این نمی‌تواند اتفاقی باشد.

زن درحالی اظهارات خود در مرحله مقدماتی پرونده را تکذیب کرد که این‌بار مدعی شد: من نمی‌دانم انگیزه این آقا از قتل چه بوده است، این آقا با شوهرم دوست بود و اگر همان زمان به گوشی او زنگ زده‌ام، برای این بود که چندباری گوشی شوهرم خاموش بود و می‌دانستم که آنها با هم هستند و می‌خواستم با شوهرم صحبت کنم. من حتی موقع جنایت در این محل نبودم و از چیزی خبر نداشتم.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.