صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

یک نکته ناگفته از صلح امام حسن(ع)

  • کد خبر: ۳۵۹۴۸۴
  • ۲۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۱:۳۲
درس بزرگ صلح امام مجتبی(ع) آن است که باور کنیم آن‌قدر که برداشت‌های منافقانه از حرف حق در جریان حق نفوذ پیدا می‌کند، حرف باطل نمی‌‌تواند در برابر حق مقابله کند. پس لعنت خدا بر منافقانی که موجب انحراف افکار عمومی شدند و نفرین خدا بر مؤمنان ضعیف و ذلیلی که در برابر این تحریف سکوت کردند.

۲۶ ربیع‌الاول در تقویم تاریخ شیعه یادآور یکی از عبرت‌آموزترین و البته تلخ‌ترین رویداد‌های تاریخی است. آن زمان که انبوهی از مدعیان عشق امیرمؤمنان(ع) و آن‌هایی که پشیمان از شهادت غریبانه ایشان در محراب مسجد کوفه بودند، با امام مجتبی(ع) بیعت کردند تا مقدمات لازم برای جنگ با معاویه فراهم شود، اما همین به‌ظاهر پشیمان‌ها دوباره به سکه‌های زر دل باختند و درحالی که قلیل‌ترین تخمین‌ها از شمار هشت‌هزارنفری آن‌ها حکایت دارد، امام زمانشان را در برابر تیغ جور معاویه تنها گذاشتند تا در نهایت، صلح تلخ امام مجتبی(ع) در این روز رقم بخورد.

در باب واکاوی ابعاد سیاسی، فرهنگی، تاریخی و اجتماعی این روز سیاه سخن فراوان است، اما این مجال را مناسب می‌دانم تا با مجاوران گرامی امام رئوف(ع) درباره یک جنبه ناگفته از این صلح سخن بگویم. درس بزرگ صلح امام مجتبی(ع) آن است که باور کنیم آن‌قدر که برداشت‌های منافقانه از حرف حق در جریان حق نفوذ پیدا می‌کند، حرف باطل نمی‌تواند در برابر حق فرصت نفوذ در دل‌ها پیدا کند. سرتاسر تاریخ اسلام نیز گواه این واقعیت است، تاجایی‌که امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید «کَلِمَةُ حَقّ یُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ» و موقعیتی را تبیین می‌کند که در آن کلام حق، مقدمه اراده باطل می‌شود.

اگر مردم، رفتار و گفتار منافقانه را نشناسند، منافق نه‌تنها ذلیل نمی‌شود، بلکه مسلط و عزیز خواهد بود. مصداق عینی این برداشت‌های منافقانه چیست؟ اینکه عده‌ای در زمان امام مجتبی(ع) باور قلبی داشتند که اگر رسول خدا(ص) در برابر خاکستر‌هایی که بر سر مبارکش ریختند، عبایی که از دوشش کشیدند و سنگی که به سمتش پرتاب کردند، صبر و خُلق عظیم پیشه کرد، وصیّ او نیز باید همین رویه را داشته باشد. گویا هیچ تلاش و زحمتی در راه اقامه دین و حاکمیت ولایت الله در جریان نبوده و هر تن از اولیای الهی باید مسیر هدایت را از نقطه صفر آغاز کند.

چه بسیار است ضرباتی که با استفاده از متن دین یعنی همین آیات، روایات و سیره اولیای الهی بر پیکره جریان حق وارد آمد. چطور؟ همین که پس از امضای صلح نیز همین‌ها گفتند امام حسن(ع) صلح کرد و سخن مردم را شنید. همه این حرف‌ها اگرچه در ظاهر صحیح است، اما مشکل اینجاست که این حرف‌های به‌ظاهر زیبا، فقط «بخشی» از حق است. چرا کل حق را معیار قرار ندادند؟ چرا سخنگوی امام حیّ و حاضر شدند؟

به همین دلیل است که اگر کسی از صلح امام مجتبی(ع) حرف بزند، اما از خیانت حق‌مداران زمانه نگوید، او هم خیانت کرده است. اگر نوبت و مناسبت به واکاوی صلح امام حسن(ع) رسید، الزام حق‌مداری حقیقی آن است که با تأکید بگوییم لعنت خدا بر آن منافقانی که موجب انحراف افکار عمومی شدند و نفرین خدا بر آن مؤمنان ضعیف و ذلیلی که اقدام ناصواب را بر امام معصوم تحمیل کردند. به همین مصداق است که باید باور کنیم بیان ناقص قسمتی از حق، به‌مراتب ویران‌کننده‌تر از آن است که کلام انسان سراسر باطل باشد.

 

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.