سمانه رضوانی | شهرآرانیوز؛ با بازشدن مدارس، حال و هوای خانوادهها عوض میشود. هرکدام از اعضای خانواده دغدغهای دارند. دانشآموزهای خانه، شب که میخوابند، رؤیای کتاب و دفترهای نو، هیجان پیداکردن دوستان جدید و دیدن رفیقهای قدیمی و گرفتن تصمیمهای جدید و جدی را دارند. مادر و پدرها هم شاید دلشان مثل سیر و سرکه برای هزارویک موضوع میجوشد: فرزندشان دوست خوب پیدا کند، درس بخواند، معلم خوب پیدا کند و آینده جگرگوشهاش را در همین مدرسهرفتنها میبیند. خوبی دین ما این است که برای هر موضوعی که ما با آن مواجهایم، حرف و دستورالعمل دارد.
اول تکلیفمان با کاری که میکنیم و هدف آن برای خودمان مشخص باشد. فکر کنیم برای چه کسی یا چه چیز تلاش میکنیم و درس میخوانیم؛ برای مدرک؟ برای پول؟ برای اینکه بقیه بهبه و چهچه کنند و بگویند عجب بچه درسخوانی؟ یا برای خدا؟ در اسلام، نیت خالصانه، محور همه اعمال است و سختی کار نیز همین است. ولی اگر برای خدا سراغ درس برویم، چه میشود؟ رسولا... (ص) میفرمایند: «مَنْ خَرَجَ فِی طَلَبِ الْعِلْمِ کَانَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ حَتَّى یَرْجِعَ» (هرکس برای کسب دانش بیرون رود، تا زمانیکه بازگردد، در راه خداست.)
نمیخواهم از نسل جدید بد بگویم، نه! نسل جدید فوقالعاده باهوش و نکتهبین و اهل سؤالاند. ولی رعایت یک موضوع برایشان سخت است. وقتی میگوییم به پدر و مادر یا معلم احترام بگذارید، میگویند: ما صمیمی رفتار میکنیم؛ شما سخت میگیرید. صمیمیبودن بد نیست، ولی مرز باریکی دارد. از امامرضا (ع) پرسیدند: «حق استاد بر من چیست؟» امام فرمودند: «سه حق بزرگ؛ اول آنکه در دل او را بزرگ داری؛ دوم آنکه در مجلس به او احترام گذاری؛ و سوم آنکه با تمام وجود به سخنانش گوش دهی.» سپس افزودند: «و بدان که معلم تو پدر معنویت توست.»
مهر که میآید، زندگی بعضی از دانشآموزان و دانشجویان ناخواسته وارد نظم خوبی میشود. دیگر دوران شببیداری و تا ظهرخوابیدن تمام میشود. ولی بعضیها هستند که، چون برنامهریزی جدی ندارند، نظم را هم از زندگیشان با تیپا بیرون میاندازند و به همان شلختگی که در خواب و خوراک و زندگی دارند، ادامه میدهند. درنتیجه، ته قصه هم قلهای فتح نمیشود و پشیمان میشوند. ولی کاش بهعنوان یک مسلمان، همه ما این جمله امیرالمؤمنین (ع) را آویزه ذهنمان کنیم: «نظموا امورکم بالترتیب» (کارهای خود را با نظم و ترتیب مدیریت کنید.)
اول از نیت حرف زدیم و آخر هم از توکل بگوییم که بازوی انجام هرکاری است. حکایت همان «از تو حرکت، از خدا برکت» است. امامصادق (ع) میفرمایند: «اِعْمَلْ وَ أَنْتَ مُتَوَکِّلٌ» (تلاش کن درحالیکه توکل داشته باشی.) نگفتند بنشین و از خدا بخواه تا به خواستهات برسی. تلاش کن، ولی حالا چرا توکل؟ مگر من تلاش نمیکنم؟ پس باید به هدف برسم؟
وقتی توکل کنی، اول یک نیروی انگیزه و امید در دلت ایجاد میشود که به بزرگترین قدرت عالم روی آوردهای. دوم، استرس و اضطراب هم در دل آدم کم میشود. سوم هم اصل موضوع است: خدا همه جوانب را میداند و، چون همهچیز را به او سپردهایم، ته قصه، خیر برایمان رقم میزند.
میدانید نوجوان و جوان از چه کسی دور میشود؟ کسی که زیاد نصیحت میکند. چنین کسی انگار جوان را روی دنده لج میاندازد. اصولا فرد دلش نمیخواهد بشود شبیه کسی که خیلی نصیحت میکند. ولی «دوست» آنقدر مهم است که اگر ساعتها و روزها از این موضوع صحبت کنیم، باز هم کم است.
پیامبر (ص) میفرمایند: «اَلْمَرْءُ عَلَى دِینِ خَلِیلِهِ» (انسان بر دین و روش همنشین خود است.) چهبسیار آدمهایی که با دوست خوب، مسیرشان عوض شده است و به موفقیتها رسیدهاند و چه آدمهایی که سقوط کرده و از مسیرشان دور شدهاند. امامعلی (ع) میفرمایند: «صَاحِبْ أَهْلَ الْخَیْرِ تَکُنْ مِنْهُمْ وَ إِیَّاکَ وَ أَهْلَ الشَّرِّ» (با اهل خیر دوستی کن تا از آنان باشی و از مصاحبت با اهل شر بپرهیز.)
هیچکس نیست که همهچیز را بداند. البته که بیشک ائمه (ع) و رسول خدا (ص) از این موضوع مستثنا هستند. بههرحال، ما آدمهای معمولی همهچیز را نمیدانیم. هرچه هم ادعای همهچیزدانی کنیم، باز خودمان ته دلمان میفهمیم که الکی ادعا میکنیم. پس سر کلاس و درس استاد و معلم که هستی، اگر چیزی را نفهمیدی یا اشتباه متوجه شدی، نگران این نباش که بقیه چه فکر و قضاوتی درباره هوش تو میکنند. سؤال کن، بپرس تا یاد بگیری. به فرمایش امام صادق (ع) «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ بِالْمَسْأَلَةِ وَ الْحِوَارِ» (دانش را با پرسش و گفتوگو بجویید.)
گفتیم آنقدر علم و علمآموزی مهم است که پیامبر فرمودهاند: «جستوجوی علم بر هر مسلمانی واجب است.»، اما هر علمی؟ واضح است که جواب «نه» است. حتما اولین مثال درباره دانش مضر که از ذهن همه میگذرد، سلاح کشتار جمعی است که قطعا مثال پررنگ و مهمی است.
اما علمهای دیگری هم هست که کمکی به رشد فردی و جمعی نمیکند؛ مثلا کسی که به چیزی که میداند عمل نمیکند، یا کسی که برای گمراهی مردم استفاده میکند، یا آدمهایی که فقط دنبال سود دنیایی هستند و نیتی برای رسیدن به معنویت ندارند. همه این مثالها نشان میدهد ما هرچه تلاش کنیم که عالم هم شویم، وقتی هدف خوبی نداشته باشیم، فقط اسم دانشمند را یدک میکشیم. رسولا... (ص) به همه ما هشدار دادند: «وَیْلٌ لِمَنْ لَا یَنْفَعُهُ عِلْمُهُ» (وای بر کسی که دانشش به او سود نبخشد.)