صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

یک جای خالی | نگاهی به نمایش «صندلی» در سالن پردیس تئاتر مستقل مشهد

  • کد خبر: ۳۶۰۸۴۳
  • ۰۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۹
«صندلی» نمایشی است که دنیای یک بازی موبایلی را زنده کرد و پایانش همه‌چیز را به هم ریخت.

به گزارش شهرآرانیوز، دنیای امروز پر از صفحه‌های کوچک موبایل است. صفحه‌هایی که آدم‌ها ساعت‌ها در آن غرق می‌شوند، میان رنگ‌ها، امتیازها و رقابت‌هایی که شاید هیچ ربطی به زندگی واقعی نداشته باشند. نمایش «صندلی» همین جهان را به صحنه آورد. جهانی که چهار شخصیتش نه آدم‌های معمولی، بلکه کاراکترهای یک بازی موبایلی بودند. هرکدامشان با منطق خودش، با ژست و رفتار مخصوص خودش، در تلاش بود از بقیه پیشی بگیرد و جای بهتری به دست بیاورد.

تماشاگر درست مثل کسی که مشغول یک بازی روی موبایل است، هم سرگرم شد و هم خندید. بازیگران با حرکات اغراق‌آمیز، دیالوگ‌های شوخ‌طبعانه و موقعیت‌هایی آشنا، فضایی ساختند که به‌طرز عجیبی هم ساده بود و هم خنده‌آور. انگار ما هم گوشی به دست، در دل این رقابت کودکانه گیر افتاده باشیم؛ رقابتی برای نشستن، برای جلو زدن، برای برنده‌بودن.

اما درست در لحظه‌ای که همه انتظار داشتند تکلیف این بازی معلوم شود، پایان غافلگیرکننده فرارسید: آن‌چه موضوع رقابت بود، دوام نیاورد و همه‌چیز به هم ریخت. صحنه‌ای که هم خنده‌ی تماشاگر را بلندتر کرد و هم نشان داد این همه جدال، چیزی جز پوچی و شکست در پی ندارد.

«صندلی» با انتخاب هوشمندانه‌ فضای بازی موبایلی، شوخی‌های به‌جا و ریتمی سرزنده، توانست لحظه‌هایی خلق کند که هم سرگرم‌کننده باشند و هم تلنگری کوچک. تلنگری برای یادآوری اینکه ما آدم‌ها، چه در صفحه‌ی موبایل و چه در زندگی واقعی، گاهی آن‌قدر غرق رقابت می‌شویم که فراموش می‌کنیم آخرِ بازی همیشه چیزی شبیه به شکستِ صندلی در انتظارمان است.

نمایش صندلی به کارگردانی محمدحسین تقویان در پردیس مستقل روی صحنه است که در ادامه گفت‌وگوی ما با عوامل این نمایش را می‌خوانید.

صندلی‌ای که به گروهی از دانشجویان جان داد

محمدحسین تقویان، نویسنده و کارگردان نمایش «صندلی»، درباره ایده اولیه این اثر می‌گوید: ایده نمایش از جایی شروع شد که به صندلی و نشستن روی آن فکر کردیم؛ اینکه یک صندلی وجود دارد و چهار نفر منتظرند کسی بیاید و با نشستن روی آن همه‌چیز را تغییر دهد، اما آن فرد نمی‌آید. در نهایت خودشان تصمیم می‌گیرند روی صندلی بنشینند، اما باز هم اتفاقی که انتظار داشتند رخ نمی‌دهد. این ایده خطی نمایش بود.

او با اشاره به مسیر اجرای این اثر ادامه می‌دهد: سال ۱۴۰۳ نمایش صندلی را در جشنواره تئاتر کوتاه فردوسی روی صحنه بردیم و اتفاق خوبی افتاد. بعد در دو جشنواره دیگرِ تئاتر کوتاه هم شرکت کردیم. با وجود اینکه ۲۰ دقیقه بودن نمایش کمی ریسکی بود و نمی‌دانستیم مخاطب حاضر است برای چنین زمانی به سالن بیاید یا نه، اما در جشنواره ذهن زیبا بهترین اثر شدیم. پس از آن جلسه‌ای گذاشتیم و بعد از شش ماه کار، نسخه بلند نمایش را آماده کردیم؛ نمایشی ۴۰ دقیقه‌ای که اکنون برای اجرای عموم آماده است.

این کارگردان درباره تشکیل گروه توضیح می‌دهد: ما یک سال و نیم پیش تصمیم گرفتیم گروه تئاتر صندلی را تأسیس کنیم. همه اعضا دانشجو هستند؛ یا ارشدند یا کارشناسی. آشنایی ما هم از دانشگاه بود. به‌نظرم مهم‌ترین نکته این است که این نمایش محصول من نیست؛ ساخته ماست، ساخته گروه تئاتر صندلی. چیزی که در گروه ما ارزشمند است ایمانی است که به هم داریم. شاید این اولین کار من یا بعضی از بازیگران باشد، اما به هم اعتماد داریم که می‌توانیم بهترین خودمان را روی صحنه بگذاریم.

تقویان در پایان می‌گوید: صندلی، نمایشی است که می‌تواند تماشاگر را سرگرم کند. ما تمام تلاشمان را کرده‌ایم تا بهترین نتیجه را روی صحنه ببینید. به قول معروف، ماست ما ترش نیست؛ بیایید و امتحانش کنید!

تجربه‌ای که با یک متن دانشجویی آغاز شد

صدرا سبزه‌کار، بازیگر نمایش «صندلی»، درباره حضورش در این اثر می‌گوید: در ابتدا که  نمایشنامه به دستم رسید، متن کوتاهی بود که قرار بود برای جشنواره فردوسی آماده شود. فضای آن مرا خیلی یاد چهار صندوق بیضایی انداخت. از طرف دیگر، چون یک کار دانشجویی بود و قرار بود برای جشنواره دانشجویی شرکت کنیم، برایم جذاب شد که ببینم چه خروجی‌ای خواهد داشت. به همین دلیل بدون فکر زیاد، قبول کردم و شروع کردیم.

او با اشاره به همزمانی اجرا‌ها ادامه می‌دهد: چهار شب از اجرای «چهار دقیقه» گذشته بود که «صندلی» هم روی صحنه رفت. عملاً اولین شبِ چهار دقیقه، شب بعدش اولین اجرای صندلی شروع شد. واقعاً باید یک تشکر ویژه از بچه‌های هر دو گروه داشته باشم. با نهایت تلاش کنارم بودند. وقتی یک اجرا تمام می‌شود، سریع کمکم می‌کنند گریمم را پاک کنم و لباس عوض کنم تا برای اجرای بعدی آماده شوم.

این بازیگر درباره همکاری گروه توضیح می‌دهد: تیم ما وظایف را تقسیم کرده است؛ هرکدام مسئولیتی دارند تا هیچ تأخیری در اجرا پیش نیاید. این همدلی باعث شده حتی یک دقیقه هم مخاطبان معطل نشوند و اجرا‌ها با نظم کامل روی صحنه برود.

رفاقت، سرمایه اصلی گروه

سینا رحمانی دیگر بازیگر این نمایش می‌گوید: اولین بار یکی از دوستانم در دانشگاه به من گفت که برای جشنواره تئاتر کوتاه فردوسی کاری آماده می‌کنیم و پرسید می‌توانم حضور داشته باشم یا نه. من هم قبول کردم و به اولین جلسه تمرین رفتم. راستش هیچ ایده‌ای نداشتم؛ چون کارگردان و فضای گروه برایم تازه بود و اولین بار بود که او را می‌دیدم.

او ادامه می‌دهد: هرچه تمرین‌ها جلوتر رفت و متن را بیشتر خواندم، علاقه‌ام به کار هم بیشتر شد. به نظرم متن کامل‌تر شد و به نتیجه خوبی رسیدیم. من پیش‌تر هنرجو بودم و یکی دو تجربه دیگر در تئاتر داشتم، اما این همکاری برایم متفاوت بود.

رحمانی درباره فضای گروه توضیح می‌دهد: مهم‌ترین نکته، تعامل با کارگردان و دوستان گروه بود. ما جدا از تشکیل یک تیم کاری، تبدیل به رفقای صمیمی شدیم. همین رفاقت باعث شد ارتباطی نزدیک و بدون تنش داشته باشیم. گروه ما بسیار همدل است و بدون توجه به حاشیه‌ها فقط روی کار خودش تمرکز می‌کند.

ایمانی که تیم را کنار هم نگه داشت

مانی محمودی، درباره حضورش در نمایش «صندلی» توضیح می‌دهد: تابستان تهران بودم که یکی از بچه‌های تیم با من تماس گرفت و گفت کاری برای جشنواره فردوسی داریم. متن کوتاهی بود که فرستادند و وقتی خواندم، خیلی خوشم آمد. راستش هیچ ارتباط قبلی با گروه نداشتم و حتی شاید هیچ فازی هم با هم نداشتیم. اما وقتی تمرین‌ها شروع شد، فضا کاملاً عوض شد.

او ادامه می‌دهد: کم‌کم از طریق تمرین‌ها با متن بیشتر ارتباط گرفتم و با گروه هم انس گرفتم. خیلی زود همه‌چیز هماهنگ شد و حس کردم در جمعی قرار دارم که پر از انرژی مثبت است. مهم‌تر از همه، خلاق بودن محمدحسین تقویان و پایمردی او برایم جذاب بود.

این بازیگر در پایان می‌گوید: به نظرم همین ویژگی‌ها باعث شد تیم شکل بگیرد. همه واقعاً دلی کار می‌کنند و همان‌طور که خود محمدحسین تقویان هم گفته، یک ایمانی بین اعضای گروه هست که همه به آن باور داریم. همین ایمان که ما را کنار هم نگه داشته است.

اعتماد متقابل، رمز عبور از فشار نقش

عرفان پنبه‌کار توضیح می‌دهد: پیش از این کار، من و محمدحسین تقویان رفاقت داشتیم و در دانشگاه کنار هم بودیم. همیشه دوست داشتم با او همکاری کنم، چون قلم خیلی خوبی دارد. وقتی پیام داد و گفت می‌خواهد این پروژه را شروع کند، نمایشنامه را خواندم و بدون هیچ فکری قبول کردم. خوشحال بودم که این همکاری شکل گرفت.

او ادامه می‌دهد: محمدحسین در این نمایش تمرکز ویژه‌ای روی من داشت. راستش من کمی لجبازم و از طرفی شرایط جسمی خاصی دارم. وزنم بالاست و این نمایش فشار زیادی روی بازیگر می‌آورد. همین موضوع باعث شد در ابتدا سختی‌هایی داشته باشم.

پنبه‌کار در پایان می‌گوید: محمدحسین خیلی با من کار کرد، مدام صحبت می‌کردیم و تلاش می‌کرد کنارم باشد تا بتوانم با شرایط نمایش از نظر ذهنی و جسمی کنار بیایم. خوشبختانه این اتفاق افتاد و توانستم نقشم را با آرامش بیشتری اجرا کنم.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.