صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

چند روایت از رنج کودکان کرونایی بستری در بیمارستان

  • کد خبر: ۳۶۱۵۳
  • ۰۶ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۹
حال «یکتا» وخیم است. دیگر از انبوه دستگاه‌هایی که به دست‌های کوچکش وصل شده است، کاری برنمی‌آید. با تنی نحیف، بی‌حرکت روی تخت بیمارستان افتاده است. او فقط ۹ سال دارد.
فرزانه شهامت | شهرآرانیوز؛ حال «یکتا» وخیم است. دیگر از انبوه دستگاه‌هایی که به دست‌های کوچکش وصل شده است، کاری برنمی‌آید. با تنی نحیف، بی‌حرکت روی تخت بیمارستان افتاده است. او فقط ۹ سال دارد. امسال قرار بود برایش جشن تکلیف بگیرند. قرار بود مادر برایش چادر نماز بدوزد. از آن‌ها که روی سرش را تور و روبان دوخته‌اند و وقتی دختربچه‌ها می‌پوشند، مثل فرشته‌ها می‌شوند. سرپرستار، پزشک بخش را صدا می‌زند: «خانم دکتر! مادر بچه را آماده کنید. هر لحظه ممکن است کودک، اکسپایِر شود.» اکسپایر شود یعنی تمام کند. یعنی کودکی دیگر، قربانی کرونا شود. پزشک با گام‌هایی سنگین از بخش آی‌سی‌یو خارج می‌شود. باید به مادری منتظر که پشت در، سرپا ایستاده است، بگوید که پاره تنش، رفتنی است. پزشک با آرامش صحبت می‌کند و می‌رود. مادر، بی‌صدا گریه می‌کند. اشک‌ها، ماسک روی صورتش را خیس کرده است. مفاتیح کوچکش را دست‌به‌دست می‌کند و می‌گوید: من به معجزه اعتقاد دارم. دخترم قوی است. دوام می‌آورد. باران چشم‌هایش، شدت گرفته است. دنیا بدون یکتا، فرزند یکی‌یک‌دانه‌اش، تصورشدنی نیست. با ناباوری می‌پرسد: دوام می‌آورد؟


پایان زودهنگام برای سهند

پرستاران بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان اکبر در سکوت کار می‌کنند. یکی‌دوتایشان تازه از چنگال کرونا گریخته‌اند و با اتمام مرخصی استعلاجی، به کار برگشته‌اند. ناله‌های «ساینا» فضای آی‌سی‌یو را غم‌انگیز کرده است. او کودکی یک‌ساله است. معصومانه سرش را به اطراف می‌چرخاند و غریبه‌هایی را که بالای سرش ایستاده‌اند، نگاه می‌کند. درد دارد، اما هنوز زبان باز نکرده است و نمی‌تواند درباره رنجی که می‌کشد، حرف بزند.

«جان... جان... چی شده؟» پرستار، قربان‌وصدقه ساینا می‌رود. او و دیگر پرستاران بخش در نبود همراه بیمار، برای این طفل و دیگر کودکان معصومی که اسیر کرونا شده‌اند، مادری می‌کنند. می‌گوید دردی را که ساینا می‌کشد، از گریه‌هایش می‌فهمد. با چشم، لوله‌ای را که از قفسه سینه کوچک طفل بیرون آمده است، دنبال می‌کنیم و به ظرفی در زیر تخت می‌رسیم که ترشحات ریه در آن تخلیه می‌شود. کرونا، یکی از ریه‌های کودک را تسخیر کرده و نفس کشیدن بدون دستگاه را برایش ناممکن کرده است.

خدا می‌داند پدر و مادر طفل در این سه روز جدایی از فرزند شیرخواره‌شان، چه کشیده‌اند. ورود والدین به بخش مراقبت‌های ویژه، ممنوع است. آن‌ها حداکثر می‌توانند ساعاتی از روز، از پشت پنجره کودکشان را ببینند.
کاش می‌شد رنج تماشای این کودکان و ناله‌های دلخراش‌شان را بی‌کم‌وکاست به والدینی رساند که راه بی‌خیالی را در پیش گرفته‌اند. دیشب با چندنفرشان در یکی از بازار‌های شلوغ شهر صحبت کردیم. کودکانشان را بدون ماسک به خیابان آورده بودند و وقتی نگرانی‌مان را با آن‌ها درمیان گذاشتیم، جواب‌های عجیب‌وغریبی شنیدیم. حرف‌هایی از این قبیل که: «نگران نیستیم. بچه‌مان را به خدا سپرده‌ایم.»
ساینا، مسکّن خورده و آرام گرفته است. آیا طفل، جان سالم به در می‌برد یا به سرنوشت «سهند» دچار می‌شود؟ تخت سهند خالی است. او شش‌ماهه بود. نیمه‌های شب تسلیم کرونا شد و تمام کرد.


درد‌های تازه امیرحسین و بهار

«بهار» بی‌حال خود را روی شانه پدر رها کرده است. ۲۰ ماه دارد و بعد از هفت روز بستری در بیمارستان، تازه وضعیتش به شرایط پایدار نزدیک شده است. کاری که کرونا با بدن طفل کرده است، فراتر از یک بیماری ویروسی است. مادر می‌گوید و پرستار بخش تایید می‌کند که طفل پیش از ابتلا به کرونا، مشکلی در تنظیم قند خون نداشته، اما هم‌زمان با ابتلا، دچار دیابت شده است و باید قند خون او دائم با انسولین کنترل شود.
این درحالی است که مادر و پدر، هیچ‌کدام به دیابت مبتلا نیستند. مادر بهار، از یک‌سو بابت خلاص شدن فرزندش از کرونا خوشحال است و ازسوی دیگر باید با نگرانی تازه‌ای دست‌وپنجه نرم کند.

کرونا با عملکرد مرموز و نامعلومش، در بدن «امیرحسین» نیز، دستکاری‌هایی کرده و نارسایی قلبی خفیفش را تشدید کرده است. با گریه می‌گوید تا جایی که توانسته، نکات بهداشتی را رعایت کرده است و دلخوشی این روزهایش این است که هیچ کوتاهی از او سر نزده است. امیرحسین، منتظر ترخیص است. با گیتاری که تازه کادو گرفته است، به‌آرامی می‌نوازد و مادر از رنجی که کودکش در این روز‌ها تحمل می‌کند و فردایی که از آن بی‌خبر است، اشک می‌ریزد.


جای خالی مادر برای محمدطه

پدر «محمدطه» رخت عزا به تن کرده است. کرونا چند روز پیش همسر جوانش را به خاک سرد قبرستان روانه کرد و حالا به‌سراغ فرزند چهارساله‌اش آمده است. حال کودک، خوب نیست. او در اتاق ایزوله بخش مراقبت‌های ویژه بستری است. تب بالا، رمقی برای خوردوخوراک نگذاشته است. لباس صورتی بیمارستان به تن لاغرش، زار می‌زند. گهگاهی تقاضای آب می‌کند، فقط همین. معلوم نیست در قلب کوچکش چه می‌گذرد و با جای خالی مادر، چطور کنار می‌آید. پدر می‌گوید بهانه‌گیری‌های فرزندش که زیاد شده، ناگزیر او را سر مزار همسرش برده و گفته است که مامان مهین برای همیشه رفته است پیش مادربزرگ. محمدطه از همان موقع، دیگر حرفی از مادر نمی‌زند.

با لحن کودکانه دائم از ما می‌پرسد: «من تا همیشه باید همین‌جا بمونم؟» پدر که خود بار غم عزیز ازدست‌رفته‌اش را به دوش می‌کشد، رمقی برای آرام کردن فرزند خردسالش ندارد. عکاس روزنامه، طفل را دلداری می‌دهد و می‌گوید: وقتی قوی شدی، از اینجا بیرون می‌روی و فوتبال بازی می‌کنی. یادت باشد که تو یک مرد قهرمان هستی. طفل آرام می‌شود و با پشت دست‌های آنژوکت‌خورده، اشک‌های دانه‌درشتش را پاک می‌کند.

حالا محمدطه یاد گرفته است که انگشت‌هایش را پیروزمندانه به شکل «V» دربیاورد تا عکاس روزنامه از او عکس یادگاری بگیرد. هرچند آرامش طفل، چند لحظه‌ای بیشتر دوام نمی‌آورد و باز بهانه فرار از این اتاق را می‌گیرد، با این حال به پیروزی کوچکمان دلخوشیم و امیدوار به اینکه والدین سهل‌اندیش به خود بیایند و با مراقبت از جان کودکانشان دربرابر کرونا، جسم هیچ محمدطه، یکتا، ساینا و سهندی اسیر کرونا نشود. التماس‌های مادر یکتا، همان کودکی که در آستانه مرگ بود، در گوشمان زنگ می‌زند: «تو را به خدا به مردم بگویید کرونا واقعیت دارد. بگویید خودشان را در خانه زندانی کنند و بیرون نیایند. یکتای من بیماری زمینه‌ای نداشت. اگر می‌دانستم، بیشتر رعایت می‌کردم.»


تحمل رنج کشیدن کودکان ساده نیست

«خواهرانه، عاجزانه و ملتمسانه از مردم می‌خواهیم که کرونا را جدی بگیرند. نمی‌دانید شنیدن باور‌های غلط برخی درمورد ایمنی کودکان دربرابر کرونا و مقایسه آن با صحنه‌هایی که ما هر روز می‌بینیم، چقدر آزاردهنده است. این حرف‌ها واقعیت ندارد. باور نکنید.» سرپرستار بخش مراقبت‌های ویژه کرونای بیمارستان اکبر این‌ها را می‌گوید. این بیمارستان به سنین نوزادی تا هجده سالگی خدمات می‌دهد. معصومه خریدار، درست از ۵ اسفند تاکنون، با کودکان کرونایی سروکار داشته است و حالا با پشتوانه چند ماه تجربه، با اطمینان از تنوع علائم بالینی در کودکان می‌گوید؛ اینکه برخی بچه‌ها با علائمی ظاهرا بی ربط با نشانه‌های نخستینِ کرونا به بیمارستان می‌آیند؛ نشانه‌هایی مثل التهاب پوستی، دل درد، اسهال و حتی تشنج. کسی باور نمی‌کند، اما درنهایت نتایج آزمایش می‌گوید که طفل به کووید ۱۹ مبتلاست.
 
او و همکارانش نتیجه ساده انگاری مردم در رعایت پروتکل‌های بهداشتی را در آمار مراجعات، بستری‌ها و شیفت‌های طولانی شان می‌بینند. شیفت‌هایی دوازده ساعته که تصور آن با تجربه امروزمان از پوشیدن لباس‌های استریل، طاقت فرسا به نظر می‌رسد. او اضافه می‌کند: از نیمه تیر به این سو، یک باره شاهد افزایش تعداد مراجعان، مثبت شدن تست کرونای تعدادی از بیماران و سپس، ابتلای چند نفر از همکارانمان بودیم. تمهید بیمارستان برای خدمت به بیماران، اضافه کردن یک بخش مراقبت‌های ویژه جدید بود که گاهی تمام تخت‌های آن به اشغال کودکان آلوده به کرونا درمی آید. آن طور که این عضو کادر درمان می‌گوید، مراقبت از کودکان کرونایی، دیدن رنج و گاهی جان دادن آن‌ها برای او و دیگر پرستاران بخش مراقبت‌های ویژه، نه ساده است و نه تکراری می‌شود، با این حال به تحمل این فشار روحی و آلوده شدن خود و همکارانشان به کووید ۱۹ ناگزیر هستند.


بستری ۳۵۶ کودک با علائم سندروم حاد تنفسی

«اگر از روز اول، از بیماران سرپایی آزمایش کرونا می‌گرفتیم، مطمئن باشید الان آماری به مراتب وحشتناک‌تر ارائه می‌دادیم. سیاست وزارت بهداشت این است که آزمایش پیش از بستری انجام نشود.»
مدیر بیمارستان اکبر با این مقدمه، سراغ آمار مبتلایان در این بیمارستان، از ابتدای بهمن ۹۸ تا دوم تیر امسال می‌رود. به گفته دکتر حسین محسن زاده، در بازه زمانی یادشده، ۲۲۰۰ کودک با علائم سندروم حاد تنفسی به درمانگاه بیمارستان مراجعه کرده و سرپایی مداوا شده اند. ۳۵۶ نفر نیز با علائم این سندروم در بیمارستان بستری شده اند. از این تعداد، آزمایش pcr برای ۷۵ کودک، مثبت اعلام شده است.

او با امتناع از اعلام تلفات کرونا درمیان کودکان بستری شده، ارائه این آمار را منوط به مجوز ستاد کرونای استان و وزارت بهداشت می‌داند.
محسن زاده از کودکان با عنوان بمب‌های خاموش انتقال کرونا، یاد می‌کند و توضیح می‌دهد: سیستم ایمنی بدن کودکان بسیار فعال است و در مواجهه با مهاجمانی مانند ویروس‌ها بلافاصله واکنش نشان می‌دهد، بنابراین اگر هم علائمی داشته باشند، خفیف است و سرعت بهبودی شان به نسبت زیاد است. بزرگ تر‌ها کودکان را در آغوش می‌گیرند و می‌بوسند. می‌بینید که همه چیز برای تبدیل کودکان به ناقل مهیاست.

او تاکید می‌کند: یک بار ابتلا به کرونا، مصونیت دائم ایجاد نمی‌کند؛ چون ویروس دائم درحال تغییر ژنتیکی است. چهار نفر از همکاران ما برای بار دوم و یک نفر برای بار سوم مبتلا شده است.

به گفته وی، حضور در محیط بیمارستان و سروکار داشتن با بیماران کرونایی، منجر به بروز علائم کرونا در ۱۵۲ نفر از کارکنان بیمارستان شده که آزمایش pcr برای ۴۱ نفر از آنان مثبت بوده است.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.