یک سال و یک روز قبل، دقیقاً در همین لحظات بود که واحد اطلاعرسانی مقاومت اسلامی لبنان در بیانیهای رسمی شهادت سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله را تأیید کرد تا در عملیاتی که ۱۲ جنگنده F۱۵-I، ۸۸ بمب BLU ۱۰۹ با وزن مجموع ۸۰ هزار کیلوگرم را در محدوده برگزاری جلسه سران حزبالله با وسعت کمتر از ۱۵۰ مترمربع فرو ریختند، علاوه بر شهید نصرالله، سردار عباس نیلفروشان فرمانده ارشد سپاه پاسداران در لبنان، حاج علی کرکی فرمانده جبهه جنوب و بیش از ۳۰ نفر از فرماندهان ردههای میانی حزبالله به شهادت برسند. با این حال، فارغ از هر اشکی که در سوگ رهبر بیبدیل مقاومت ریخته شد، هر دلی که سوخت و هر رخت عزایی که بر تنها نشست، مهم است با موشکافی تاریخ، دلایل شکلگیری این واقعه تلخ را بررسی کنیم تا پرده از راز شهادت نصرالله برداشته شود.
به پنج ماه قبل از ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴ بازگردیم؛ یعنی یکم آوریل که کنسولگری ایران در دمشق هدف حمله مستقیم رژیم صهیونیستی قرار گرفت تا شهادت سردار محمدرضا زاهدی، فرمانده سپاه سوریه و لبنان، سردار محمدهادی حاجرحیمی، معاون هماهنگکننده نیروی قدس سپاه و پنج نفر از همراهان ایشان، نخستین حلقه از دور جدید تشدیدتنشها میان رژیم صهیونیستی و مقاومت باشد. زنجیرهای که از آن زمان آغاز شد، اگرچه ۱۲ روز بعد با واکنش ایران و اجرای مرحله نخست عملیات وعده صادق توانست تا حد قابلقبولی افکار عمومی داخل کشور را آرام کند، اما مهمترین نکته این بود که «واکنش ایران برای رژیم قابل پیشبینی نمود».
چهارماه پس از واقعه کنسولگری، ترور اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس در قلب تهران را میتوان دومین حلقه از زنجیره تشدیدتنش دانست که اگرچه ۶۰ روز بعد با واکنش ایران و اجرای مرحله دوم عملیات وعده صادق همراه شد، اما بازهم چالش قبل اینبار حتی به شکل چشمگیرتری به نمایش درآمد؛ اینکه «ایران با حمله موشکی متمرکز بر مراکز نظامی پاسخ خواهد داد».
این یک حقیقت است که تبعات زیرساختی، امنیتی و حتی سیاسی سلسله عملیاتهای موشکی علیه اسرائیل بسیار چشمگیر بوده، اما از سوی دیگر این واقعیت را نیز نمیتوان انکار کرد که از دید سران رژیم، بهاندازهای که پیشبینی میشد، دردناک نبود. حتی نهفقط ایران بلکه بازوهای مختلف مقاومت نیز در ۱۸ ماه گذشته الگوی مشابهی را دنبال کردهاند و در برابر سپتامبر خونین ۲۰۲۴ که از روز هفدهم با عملیات پیجرها آغاز و با عملیاتهای ترور حاج ابراهیم عقیل، تیم فرماندهی یگان رضوان، ابراهیم محمد قبیسی و حاج محمد سرور به اوج خود رسید، تنها واکنش مقاومت اسلامی لبنان به عملیاتهای بزرگ و کوچک پهپادی و موشکی محدود ماند.
در نهایت، برآیند واکنشهای جبهه مقاومت باعث شد تا شرایط برای صهیونیستها تا حد زیادی «تحت کنترل» به نظر بیاید. تصویر ترسناکِ با خاک یکسانشدن تلآویو و حیفا دیگر اشغالگران قدس را نمیترساند. دیگر به نظر نمیرسید که زرادخانه موشکی حزبالله به تنهایی برای نابودی تلآویو کافی است. قمار راهبردی رژیم و جنون نخستوزیر از نظر آنها نتیجه داده بود. آن زمان بود که جرئت به پروازدرآوردن جنگندهها به مقصد محل استقرار دبیرکل فقید ایجاد شد. این، راز بزرگ شهادت نصرالله بود.
واقعیتهای میدان را میتوان بهتر درک کرد اگر به نخستین مصاحبه رسمی یوآو گالانت، وزیر دفاع سابق اسرائیل پس از برکناری از این مسئولیت نگاهی بیندازیم. گالانت در آن مصاحبه تصریح کرد: «روزی قرار بود جلسه دیگری درباره طرح ترور نصرالله برگزار شود. جلسه برگزار شد، اما بازهم نخستوزیر همه راهکارهای پیشنهادی را رد کرد. وقتی همه رفتند از او سؤال کردم چرا با ترور نصرالله مخالف است؟ او مرا به لبه پنجره اتاقش برد، از طبقه سوم دفتر نخستوزیری در تلآویو به ساختمانهای اطراف اشاره کرد و گفت اینها را میبینی؟ اگر نصرالله ازبین برود، حزبالله همه این شهر را نابود خواهد کرد.
اکنون که یک سال و یک روز از روز سیاه مقاومت گذشته است، پاسخ به یک پرسش مهم ضروری است. چه شد که کار به اینجا رسید؟ چه شد که ابهت مقاومت در پیش چشم صهیونیستها مخدوش شد و وحشتی که از ژوئیه ۲۰۰۶ و جنگ ۳۳ روزه با آن دست و پنجه نرم میکردند، جای خود را به تهدید مقاومت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد داد؟ آیا میتوان از جنون افسارگسیخته سران رژیم صهیونیستی، الگوی مشخصی برای بازیابی توان مقاومت استخراج کرد؟
البته که به یقین یدباکفایت نیروهای مسلح و رزمندگان مخلص و قهرمان مقاومت در سرتاسر منطقه، هنوزهم سیلیهای محکم و شگفتانههای دردناکی برای صهیونیستها دارد، اما عبرت از گذشته، مهمترین توشه برای آینده است. روشن است تنها گزینه روی میز صهیونیستها انهدام کامل مقاومت است و دیگر هیچ کشور و ملتی از جنگ مصون نخواهد بود. حالا در این شرایط، اگرچه تلخکامیهای فراوان تجربه کردهایم، اما راه روشن و آینده همچنان امیدوارکننده است؛ همانطور که رهبر معظم انقلاب در واکنش به شهادت دبیرکل حزبالله لبنان فرمود: «عزاداری برای سیّد عزیز از جنس عزاداری برای سیدالشهدا (ع) است؛ زندهکننده، درسدهنده، انگیزهبخش و امیدآفرین. او پرچم بلند مقاومت در برابر اهریمنان ستمگر و غارتگر بود؛ زبان گویا و مدافع شجاع مظلومان، مایه دلگرمی و جرئت حقطلبان که اگر جسمش از میان ما رفته، اما شخصیت حقیقی او، روح او، راه او و صدای رسای او همچنان در میان ما خواهد بود».