نه مهر، برای هواداران پرسپولیس فقط یک تاریخ نیست؛ زخمی است که هر سال دوباره تازه میشود. روزی که هادی نوروزی، کاپیتان بیادعا و مرد دوستداشتنی سرخها، با همان آرامش همیشگیاش چشم از جهان فروبست و به آسمان پر کشید. هنوز صدای «هادی گل بزن» هواداران در گوشها زنده است، هنوز لبخند سادهاش روی چمن آزادی نقش بسته، و هنوز شمارهی ۲۴ او بر قلب میلیونها عاشق فوتبال میتپد.
پرسپولیس بعد از هادی، تنها یک بازیکن را از دست نداد؛ یک پرچم، یک روح و یک سمبل را بدرقه کرد. اما همین غم بزرگ، جرقهای شد برای اتحاد و همدلی. درست مثل ققنوسی که از خاکستر دوباره زاده میشود، پرسپولیس پس از رفتن کاپیتان، با اشک و ایمان، مسیری تازه را آغاز کرد. اشکها تبدیل به انگیزه شدند، اندوه بدل به اراده شد، و پرچم نیمهافراشته دوباره بر بلندای فوتبال ایران به اهتزاز درآمد.
چه زیباست وقتی تیمی، مرگ را به زندگی پیوند میزند. وقتی بازیکنان با هر گلی، یاد یار رفته را زنده میکنند؛ وقتی هر جام، نه تنها بر دستانی سرخ، که بر نام «هادی نوروزی» نقش میبندد. جامهایی که یکی پس از دیگری به خانه آمدند، نه تنها افتخارات پرسپولیس، که پاسخ دلیرانهای به غم هواداران بودند. گویی پرسپولیس میخواست بگوید: «کاپیتان! ما هنوز ایستادهایم، ما هنوز میجنگیم، ما هنوز برای تو میبریم.».
اما امروز، حال پرسپولیس چندان خوش نیست. روزگار، دوباره روی دیگرش را نشان داده؛ شکستها، حاشیهها و تردیدها همچون ابری سنگین بر سرخترین آسمان سایه انداخته است. آزادی، این روزها گاهی بیشتر شبیه بغض است تا جشن. شاید اگر هادی بود، با همان خنده آرام و همان غیرت بیپایان، میتوانست دوباره مرهمی شود بر دلهای شکسته. شاید حضورش میتوانست باز هم شعله اتحاد را روشنتر کند؛ و با این همه، امید هنوز زنده است. پرسپولیس پیشتر از خاکستر برخاسته و توانسته بود با همدلی و ایمان، قلهها را فتح کند. امروز هم میتواند؛ به شرط آنکه بار دیگر به همان رمز پیروزی بازگردد: اتحاد. چه کسی بهتر از هادی نوروزی، میتواند یادآور این حقیقت باشد که تنها با «با هم بودن» است که میتوان از تلخی گذشت و به شیرینی رسید.
هادی نوروزی، تو رفتی، اما پرسپولیس ماند و بر بال روحت پرواز کرد. تو نبودی، اما پیروزیها یکی پس از دیگری آمدند؛ گویی هر گل سرخ، قطره اشکی بود که به لبخند بدل شد. نام تو، همچون شعری ناتمام، در تاریخ باشگاه جاودانه شد. شماره ۲۴ تو، دیگر فقط یک عدد نیست؛ نشانهای است از وفاداری، از عشق بیپایان و از پیوندی که هیچ مرگی نمیتواند آن را بگسلد.
امروز پرسپولیس نه فقط یک تیم فوتبال، بلکه قصهای است از اشک و لبخند؛ روایتی است از آنکه چگونه یک اندوه مشترک میتواند ملتی را به هم پیوند دهد؛ و در این میان، نام هادی نوروزی همچون ستارهای بر آسمان پرسپولیس میدرخشد؛ ستارهای که هرگز غروب نخواهد کرد.