صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

خانه‌ای که دیگر نیست! | نگاهی به نمایشگاه «ناخانه» درنگارخانه هنگام مشهد

  • کد خبر: ۳۶۳۰۸۸
  • ۱۳ مهر ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۵
خانه‌ها می‌روند، اما خاطراتشان در رگ‌های ما زنده می‌ماند؛ دغدغه‌ای که به آفرینش «ناخانه» انجامید.

به گزارش شهرآرانیوز، گاهی یک صحنه ساده، همه چیز را در ذهن آدمی به هم می‌ریزد. دیواری که فرو می‌افتد، پنجره‌ای که خرد می‌شود، و سقفی که روزی بر سر زندگی سایه انداخته بود، ناگهان زیر دندان‌های آهنی ماشین‌ها خرد می‌شود. لحظه‌ای است کوتاه، اما انگار بخشی از حافظه آدمی از جا کنده می‌شود.

خانه فقط چهاردیواری نیست؛ جایی است که با آن بزرگ می‌شویم، با خنده‌ها و گریه‌هایمان آغشته‌اش می‌کنیم و در آن خاطره می‌کاریم. حتی وقتی بار‌ها جابه‌جا می‌شویم، همان خانه نخستین، معیار ذهنی‌مان از «خانه» باقی می‌ماند؛ خانه‌ای که سال‌ها بعد هم هنوز بوی کودکی می‌دهد.

اما وقتی آن مکان فیزیکی از میان می‌رود، پرسشی هولناک شکل می‌گیرد: آیا خاطرات بی‌خانه هم می‌توانند دوام بیاورند؟ یا همراه آجر‌ها و تیرآهن‌ها خاک می‌شوند و به دست فراموشی سپرده می‌شوند؟

در این مرز لرزان، جایی میان بودن و نبودن، خانه به استعاره‌ای بدل می‌شود از حافظه‌ای جمعی. تخریب فقط نابودی یک ساختمان نیست؛ انگار یورش به تاریخچه پنهان زندگی آدم‌هاست.

خانه‌ها می‌روند، اما ردشان می‌ماند. مثل خطی که یک‌بار کشیده می‌شود و پاک‌شدنی نیست؛ شاید بتوان رویش طرحی تازه انداخت، اما حقیقتِ نخستین همچنان در زیر پوست کاغذ باقی می‌ماند. خانه‌ها هم همین‌اند؛ نابود می‌شوند، اما در رگ‌های حافظه ما زنده می‌مانند.

این پرسش و دغدغه، ذهن حمیده سردارآبادی را درگیر کرد و سرانجام به خلق مجموعه آثاری انجامید که اکنون با عنوان «ناخانه» در گالری هنگام پیش روی مخاطبان قرار گرفته است. در ادامه، گفت‌وگوی ما را با او می‌خوانید.

خانه‌ها؛ حافظه‌ای جمعی در آستانه فراموشی

 حمیده سردارآبادی درباره مسیر ورودش به دنیای هنر می‌گوید: از دوران دانشگاه، به‌ویژه بعد از تجربه کلاس‌های هنری در مشهد، علاقه‌ام به نقاشی جدی‌تر شد. یکی از استادانم مرا تشویق کرد که ادامه این مسیر را به‌طور آکادمیک دنبال کنم. برای من نقاشی بیشتر یک انتخاب شخصی بود؛ راهی برای بیان چالش‌ها و دغدغه‌هایی که در ذهنم جریان داشت.

او درباره شکل‌گیری ایده اولیه «ناخانه» توضیح می‌دهد: چند سال پیش وقتی از خیابانی عبور می‌کردم، ساختمانی را دیدم که بخشی از خاطراتم با آن گره خورده بود. همان‌جا در حال تخریب بود. دیدن ماشین‌های سنگین که اجزای آن را جدا می‌کردند، برایم تکان‌دهنده بود. همان لحظه به این فکر کردم که خانه‌ها صرفاً مکان فیزیکی نیستند؛ حافظه و خاطرات ما را در خود نگه می‌دارند. وقتی تخریب می‌شوند، گویی بخشی از حافظه جمعی و شخصی ما نیز رنگ می‌بازد.

این هنرمند ادامه می‌دهد: بیشتر ما خانه‌ای داریم که در کودکی در آن بزرگ شده‌ایم و حتی اگر بعد‌ها بار‌ها محل زندگی‌مان تغییر کند، همان خانه به‌عنوان «خانه» در ذهنمان می‌ماند. همین نگاه مبنای کارهایم در این مجموعه شد.

سردارآبادی درباره تکنیک و متریال آثارش نیز بیان می‌کند: در ابتدا با متریال‌های مختلفی مثل مدادرنگی، پاستل، رنگ‌روغن و اکریلیک کار می‌کردم، اما در نهایت خودکار برایم جذاب‌تر بود. چون امکان پاک‌کردن ندارد؛ همان‌طور که گذشته هم قابل پاک‌شدن نیست. این ویژگی باعث شد حس کنم خطی که می‌کشم، بخشی از روایت قطعی زندگی است. البته در روند کار می‌توان تغییر ایجاد کرد، اما اصلِ ردِ گذشته همیشه باقی می‌ماند.

او تصریح می‌کند: از همان سال آخر دانشگاه روی موضوع تمرکز کردم. ابتدا از صحنه‌های بیرونی و تخریب آغاز شد. اما بعد به ذهنم رسید که خانه سالم را هم وارد کار کنم؛ جایی که دستگاه تخریب وارد فضای زنده خانه می‌شود. این ترکیب، همان مفهوم زنده بودن خاطرات در برابر تهدید نابودی را به تصویر می‌کشد.

علاقه‌مندان می‌توانند برای بازدید از این نمایشگاه تا ۲۰ مهرماه ۱۴۰۴ به گالری هنگام که در بولوار ارشاد قرار دارد، مراجعه کنند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.