صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

درباره محسن چاوشی؛ از آغاز زندگی تا تولد ۴۱ سالگی در اوج قله خوشبختی

  • کد خبر: ۳۶۵۳۲
  • ۰۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۴
در تاریخ موسیقی ایران احتمالا محسن چاوشی باید اولین خواننده‌ای باشد که خواسته یا ناخواسته از هر اِستیجی فرار می‌کند.
قاسم فتحی | شهرآرانیوز؛صدای چاوشی صدای رنج جغرافیایی است که سال‌های کودکی و نوجوانی‌اش را در آن گذرانده. او متولد خرمشهر است اما چشم‌ و گوشش در مشهد باز شد. 
محسن چاوشی تمام تلاشش را می‌کند تا دیده نشود، به‌ندرت تن به مصاحبه می‌دهد و مهم‌تر از هرچیزی از برگزاری کنسرت ابا دارد. این آخری باعث سرکوفت‌های بسیاری شده است و او به تقلب و دست‌کاری در صدا و اداواطوار‌های مختلف متهم شده است. چاوشی نه با پول پدرش خواننده شده و نه با زور شرکت‌های تبلیغاتی.
 
چیزی حدود ۱۵ سال از آن روزی که همسایه‌ها به پلیس شکایت کردند که دو سه جوان توی خانه بغلی دادوهوار راه انداخته‌اند و استودیوی موسیقی وسط خانه‌های مسکونی به راه انداخته‌اند می‌گذرد. مصائب نبود استودیو سختی کارش را صد‌ها برابر کرد. بااین‌حال او در همین استودیو‌های زیرزمینی گُل کرد و به شهرت رسید.
 
 
جنس صدایش طوری است که هرقدر بخواهد آهنگ شش‌وهشتی بخواند باز غمگین و افسرده نشان می‌دهد. برای همین، هوادارانش گمان می‌کنند او در سال روزی ده‌بار شکست عشقی می‌خورد و حالا می‌آید دادوفغانش را سر مستمعانش می‌کشد. خودش، ولی می‌گوید این فقر و رنج و جنگ‌زدگی بوده که او را به اینجا رسانده است.
 
چاوشی سال‌ها پیش در گفت‌وگویی با مجله «تجربه» به همین موضوع اشاره کرده بود: «من ماجرای عشقی خاصی نداشتم، اما همیشه آماده عاشق شدن بودم. ولی اینکه خیلی‌ها می‌گویند فلانی زخم‌خورده از عشق بوده یا حتما کسی بلای عاطفی سرش آورده که این‌طور غمگین و پرسوز می‌خواند اصلا صحت ندارد. معشوقه‌ای وجود نداشت و من اگر می‌خواندم اتفاقا درباره فقدان این معشوقه بود.» و شاید هم او هنوز همچون گذشته از شنیدن صدای زیاد و جیغ و فریاد می‌ترسد و کنسرتی برگزار نمی‌کند: «می‌گویند وقتی آدم به دنیا می‌آید تا دوسالگی همه سویه‌های شخصیتی‌اش شکل می‌گیرد. رفتار و شیوه و شخصیت آدم‌ها از بدو تولدشان شکل می‌گیرد. مثلا «زانکو» پسرم بادبادک را می‌گیرد جلوی صورت من و بی‌هوا آن را می‌ترکاند و قاه‌قاه هم می‌خندد، اما من وحشت می‌کنم و دومتر می‌پرم هوا. چون از همان نوزادی هر صدای بلندی برای من معنی‌اش صدای بمباران بود. از بس که صدای تیر و ترکش و بمب و خمپاره توی مغزم نشسته بود. مادرم می‌گوید صدای هواپیما که می‌آمد تو جیغ می‌زدی.»
 
 
 
 
حالا نبودن او در انظارعمومی و کنسرت برگزار نکردن تبدیل شده به یکی از شاخصه‌های منفی و مثبت چاوشی در بین هوادارانش. نبودن را انتخاب کرد که در بیم منتقدانش به ناپختگی و ترس و این‌کاره‌نبودن تعبیر می‌شد. به اینکه صدایش دستگاهی است. او، ولی ترجیح داد سکوت کند. سکوتی که گه‌گاه به تصویر و شعر و جمله‌ای در فضای مجازی شکسته می‌شد و بیشتر به ابهام و رازآلودگی‌اش اضافه می‌کرد. کار حتی به‌جایی رسید که او برای کمک به آزادی زندانیان نه تبلیغی می‌کرد و نه وارد بازی‌های نمایشی باقی هنرمندان می‌شد که تا تقی‌به‌توقی می‌خورد عالم و آدم را از کار‌های به اصطلاح عام‌المنفعه‌شان آگاه می‌کردند. امّا قصه برای او شکل متفاوتی داشت. آن‌قدرکه یک خبرنگار حوزه موسیقی بعد از مدت‌ها خبر کمک او به آزادی زندانیان را منتشر کرد و تازه بعد از این بود که چاوشی از مخاطبانش برای رهایی آدم‌ها از اعدام، به شیوه خودش، شروع کرد به کمک جمع کردن.
 
اما همچنان چرایی برگزارنکردن کنسرت به مهم‌ترین پرسش هواداران و منتقدان او تبدیل شده است. او البته چندباری با دوربین تلفن همراهش و البته در یک زاویه عجیب‌وغریب که به‌نظر فقط مختص خودش است اجرای زنده خیلی کوتاهی داشت که خیلی باب‌میل نبوده و نتوانست کسی را قانع کند.
 
 
 
او در گفت‌وگویی درباره اینکه چرا کنسرت برگزار نمی‌کند صریحا نظرش را گفته بود: «اینجا کنسرت بیشتر به جُنگ شادی می‌ماند تا کنسرت موسیقی. برف شادی بزنند و یک‌باره از توی جعبه در بیایند و روی سن ظاهر شوند.» چاوشی تا سال ۸۷ که مجوز گرفت کسی به آن چندتا تک‌آهنگ جسته و گریخته و البته خیلی شنیده شده اهمیتی نمی‌داد. او یک خواننده زیرزمینی محسوب می‌شد، ولی همین‌که توانست مجوز بگیرد با آلبوم «یه شاخه نیلوفر» سروصدایی ایجاد کرد و از او به‌عنوان یک پدیده موسیقی یاد کردند. بعد از گرفتن مجوز او ترجیح داد به جای اینکه مثل همه زیرزمینی‌های هم‌نسلش که ولع آمدن روی زمین و برگزاری کنسرت پرشوری را دارند سر جای خودش بنشیند و کارهایش را جلو ببرد. البته بعد از آلبوم دومش یعنی «حریص» قول‌هایی داد که کنسرت برگزار می‌کند. حتی همراه با شهاب اکبری یک گروه موسیقی تشکیل دادند، امّا بازهم چیزی تغییر نکرد. حتی بهروز صفاریان هم با چاوشی اُخت شد تا او را بکشاند روی صحنه، ولی دیر شد و بعد از سال‌های ۸۸ و ۸۹ خیلی‌چیز‌ها تغییر کرده بود.

 

چاوشی باید قید مولوی‌بودن را بزند

چاوشی بعد از همکاری با ترانه‌سرا‌ها و شاعران مختلف سوزنش روی حسین صفا گیر کرد و تا مدت‌ها اشعار او را می‌خواند و با او به موفقیت‌های زیادی رسید. اما طبیعی است که بعد از مدتی خواننده به این متهم شود که تمام موفقیتش را مدیون ترانه‌سرایش است و بدون او نمی‌تواند کار کند. این‌جاست که خواننده به این فکر می‌کند که سراغ ترانه‌های دیگری برود یا خودش دست به سُرایش بزند. این آخری مسیر خطرناکی است که چاوشی در آن قدم گذاشته است. حیطه‌ای که به‌نظر می‌رسد خیلی استعدادی در آن ندارد و در کنار منتقدان، صدای هوادارانش را هم درآورده است. مثلا اسماعیل امینی، شاعر و منتقد بعد از انتشار آهنگ «او» تندترین نقد‌ها را نثارش می‌کند و می‌نویسد: «شعری به نام محسن چاوشی منتشر شده، اما عجیب است که خواننده، شعر خود را غلط می‌خواند. به نظر می‌رسد خواننده از اطرافیانش برای سرهم کردن این سطر‌ها کمک گرفته است.»
 
 
آهنگ «او»
 
یکی از همان اطرافیان و یارانش نوشته است که «منتقدان این شعر، چون نام چاوشی زیر شعر است به آن حمله می‌کنند و اگر بدون نام منتشر شده بود با شعر مولانا، برابرش می‌دانستند و نیز اینکه منتقدان حرف‌های کلی می‌زنند و به کاستی‌های مشخص شعر اشاره ندارند.» او در ادامه این یادداشت سطربه‌سطر شعر را مورد بررسی قرار داده و از هر بیت فقط به یک کاستی آن اشاره کرده و در انتها آورده است: «بازار ابتذال، تقلید، جعل و دروغ رونقی دارد. صدای ساختگی، حنجره الکترونیکی، عرفان مشتری‌پسند، موسیقی سنتی زرد و... تا بیاید برسد به مولانای دروغین و سروده‌های پوچ و آشفته و پرغلط با زبانی الکن و درونمایه‌ای سخیف.» باید دید چاوشی بعد از آلبوم بسیار موفق «ابراهیم» و «بی‌نام» باز به چه تجربه‌های عجیبی دست می‌زند و آیا همچنان دست به تقلید از اشعار مولوی می‌زند یا نه.


 

 

محسن یگانه: چاوشی یک چیز‌هایی دارد که من را اذیت می‌کند

در بین خوانندگان مطرح کشور تابه‌حال اظهارنظری درباره دستگاهی‌بودن صدای چاوشی منتشر نشده است. کسانی مثل محسن یگانه، سینا سرلک، شهاب مظفری، کاوه یغمایی و خیلی از کسانی که از دور و نزدیک با او فعالیت کرده‌اند چنین حرف‌هایی را مطرح نکرده‌اند. اما شاید بتوان صحبت‌های محسن یگانه را که با نشریه «زندگی ایده‌آل» گفتگو کرده بود یکی از تندترین نقد‌ها به فرآیند و سیر هنری و رازآلود چاوشی بیان کرد. او گفته بود: «محسن چاوشی یک رفتار سینوسی در کارش دارد، یعنی یک موقع بالاست و یک موقع پایین، این رفتار بعد از فیلم سنتوری پیش آمد. قبل از آن او همیشه رو به بالا حرکت می‌کرد، اما بعد از سنتوری در کنار کار‌های خوبی که داشت کار ضعیفش هم زیاد دیده می‌شد... در او چیز‌هایی وجود دارد که من را اذیت می‌کند، قبلا از طرف‌داران پروپاقرص او بودم، از آن طرف‌داران دو آتیشه، طرف‌داری یک تعصب خاص می‌خواهد که در مورد او من حالا دیگر آن تعصب را ندارم. متأسفانه کار‌های الان او آن حس قبلی را ندارد شاید این اتفاق دلایل زیادی داشته باشد، اما هرچه هست در کار او تأثیر زیادی گذاشته است.»
 
 
 
 
یگانه حتی به این پرسش همیشگی که چرا چاوشی کنسرت برگزار نمی‌کند پاسخ داده است: «محسن نمی‌تواند کنسرت بگذارد، به‌خصوص اکنون. این قضیه ربطی به حرف‌های او در مورد صداسازی ندارد. من و او در یک لاین صدایی می‌خواندیم و افکت‌هایی که برای صداهایمان استفاده می‌شد یکی بود. محسن چاوشی یک نوع ترفند در کارهایش داشت که ترفند برنده‌ای بود و هست، اما این روش ضرر‌ها و عوارضی دارد مثل یک فواره که زود بالا می‌رود و زود هم پایین می‌آید. او رفت و قایم شد و از خودش یک تصویر در ذهن طرف‌دارانش ایجاد کرد. اگر الان محسن چاوشی کنسرت بگذارد. استقبال مردم وحشتناک خواهد بود، اما چندوقت این استقبال ادامه داشته باشد مهم است. من فریدون آسرایی را قلبا دوست دارم، صدای مخملی او عالی است. آن‌قدر دوستش دارم که اگر هزارتا اشتباه هم بکند باتعصب در موردش حرف می‌زنم. جنس این آدم دوست‌داشتنی است با اینکه تا به حال او را ندیده‌ام، اما یک حس مثبت به من منتقل می‌کند. وقتی «آهای خوشگل عاشق» را خواند عالی بود، آن‌قدر عالی که نمی‌شد دلیلی برای عالی بودنش آورد، اصلا کسی سؤال نمی‌کرد چرا عالی است؟ اما چرا فریدون کم‌رنگ شد؟ برای اینکه او راه درست را پیاده نکرد. وقتی به اینجا می‌رسیم من دیگر نمی‌توانم با آن حس در مورد فریدون حرف بزنم، چون او اشتباه کرد؛ این اشتباه را به شکل دیگری محسن تکرار کرد. وقتی از مردم فاصله می‌گیری دیگر نمی‌توانی درک درستی داشته باشی و برای مردم آهنگ بسازی. پاپ طرف‌دار دوآتشه نمی‌خواهد. ترجیح می‌دهم طرف‌دارانم من را محسن صدا کنند، نه سلطان. لذت در این است که ببینی مردم در سالن‌ها ترانه‌هایت را جیغ می‌زنند.»
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.