صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

او بی‌صدا صحنه ساخت | یادی از احمد میرباذل، اولین بازیگر مشهدی فیلم‌های صامت

  • کد خبر: ۳۶۷۰۷۶
  • ۲۹ مهر ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۴
جایگاه نمادین احمد میرباذل اولین بازیگر مشهدی فیلم‌های صامت، پیوند میان مشهد و عصر سینمای بی‌صداست.

مریم شیعه | شهرآرانیوز؛ سینمای ایران در سال ۱۳۰۰ خورشیدی با فیلم‌های صامت جان می‌گیرد. پرده‌هایی سیاه‌وسفید که بدون دیالوگ، با میان‌نویس‌ها و تکیه تمام‌قد بر بدن و میمیک بازیگران، تماشاگر را با داستان همراه می‌کند. همین بی‌صدایی باعث می‌شود زبان مشترک تصویر، مرز سواد و لهجه و گویش را کوتاه و سالن‌های نمایش را به کانون‌های تازه تماشا و گفت‌و‌گو بدل کند.

«آبی و رابی» در سال‌۱۳۰۹ به‌عنوان نخستین فیلم داستانی صامت ایرانی، با کمدی اسلپ‌استیک و بداهه‌کاری‌های بدنی به تماشاگر ایرانی قواعد دیدن را می‌آموزد و ذائقه جامعه شهری را با سینما آشنا می‌کند. چند سال بعد «حاجی‌آقا آکتور سینما» در سال ۱۳۱۲ روی پرده می‌رود و مستقیم به دل مناقشه سنت و تجدد می‌زند. 

حاجی متمول سنتی که با دوربین و سینما سر آشتی ندارد و فیلم‌ساز کنجکاوی که می‌کوشد سوژه‌اش را رام تصویر کند. روایتی که امروز تنها فیلم بازمانده از سینمای صامت ایران است و همچنان مثل یک سند اجتماعی خوانده می‌شود. شالوده بسیاری از فیلم‌های صامت ایرانی، کمدی بدنی، هجو آداب و رسوم و تقابل جامعه با تکنولوژی است. مردم شهر‌های مختلف ایران با آنها به تماشاخانه خو می‌گیرند، جایی که تصویر، ابزار فهم مدرنیته می‌شود. 

مشهد هم شب‌هایی را به نمایش فیلم‌های صامت اختصاص می‌دهد. سالن‌ها با امکانات ابتدایی کار می‌کنند، اما شوق تماشا، چراغشان را روشن نگه می‌دارد. درست در همین مسیر است که با آمدن «دختر لر» به‌عنوان نخستین فیلم ناطق فارسی، دوره فیلم‌های صامت به خط پایان نزدیک می‌شود و مخاطب ایرانی برای نخستین‌بار صدای شخصیت‌ها را می‌شنود.

قصه‌ای که سردراز دارد...

متولد مهرماه ۱۳۰۳ و شهر مشهد است. احمد در خانواده‌ای آذری‌تبار و مهاجر به دنیا می‌آید و خیلی زود با فرهنگ شرق کشور خو می‌گیرد. وقتی به سنین نوجوانی می‌رسد، موج مهاجران آذری از راه می‌رسند و «سازمان نوبنیاد تئاتر» و «ایران فیلم» در مشهد شکل می‌گیرد.

احمد همان‌جا اصول علمی تئاتر و سینما را می‌آموزد و از همان آغاز، تمرین مداوم بدن و صدا را با زیست روزانه‌اش گره می‌زند. اولین نقش‌های جدی را روی صحنه نمایش «کاوه و ضحاک» می‌گیرد؛ قد بلند و بدن ورزش‌دیده‌اش به نقش‌های تاریخی ابهت می‌دهد. بعد‌ها ناظم دبستان بهار هم می‌شود؛ مدیری که مدرسه را با هیبت نگاه و زبان بدن اداره می‌کند، نه چوب و فلک. نام احمد خیلی زود با تئاتر مشهد گره می‌خورد.

 از «آرشین مال آلان» که به سفارش دکتر علی شریعتی درآمدش صرف زلزله‌زدگان جنوب خراسان می‌شود تا «مشهدی عباد» و «نادر پسر شمشیر»؛ در اغلب تئاتر‌های ماندگار آن سال‌ها ایفای نقش می‌کند. او در گروه «آرش» کنار منصور همایونی و دیگران بازی می‌کند و هر بار روی صحنه، ترکیبی از سخت‌کوشی بدنی و حس موسیقایی حرکت را نشان می‌دهد. هم‌زمان، پشت صحنه طراحی گریم و طراحی صحنه می‌کند.

در استودیو، صدایش را به دوبله لورل و هاردی قرض می‌دهد. احمد یک آچارفرانسه تمام‌عیار در عرصه نمایش مشهد است. او اولین بازیگر مشهدی فیلم‌های صامت است. جایگاه نمادین او، پیوند میان مشهد و عصر پرده بی‌صداست. او سال‌ها بعد، روی اولین فیلم رنگی فیلم‌برداری شده در مشهد هم حرف می‌زند و همان‌طور که معلوم است، قصه او در تاریخ بازیگری این شهر، سر دراز دارد.

حضور همیشگی

«احمد مـیرباذل» بیش از نیم‌قــرن روی صـحنه ایستاد. از دهه ۲۰ تا ۵۰، نقش‌های تاریخی و اجتماعی را بازی کرد. «نادر» و «ضحاک» را چنان قد کشاند که قدیمی‌های تئاتر مشهد هنوز روایت ابرقدرت حضورش را نقل می‌کنند.

در «آرشین مال آلان» و «مشهدی عباد»، او ریزه‌کاری‌های کمدی موقعیت را با وقار ملودرام‌های ایرانی درآمیخت و نشان داد بازیگر صحنه در مشهد می‌تواند هم محبوب باشد و هم استاندارد بسازد. در دهه‌های بعد، طراحی گریم و صحنه را پیش برد و با دوبله و آموزش، به حرفه‌ای شدن تئاتر شهر کمک کرد. برای بسیاری از شاگردانش، اخلاق کار گروهی همان میراث ماندگار بود. او سال‌ها سرمایه انسانی تئاتر مشهد را حفظ کرد.

 پست‌های مدیریتی کوتاه‌مدت داشت، با گروه‌های مستقل شهری همکاری کرد و پیوندی عمیق با چهره‌هایی، چون منصور همایونی و جلیل صابرمقدم داشت. اجرا‌های پرشمار «نادر پسر شمشیر»، «رستم و سهراب»، «جعفرخان از فرنگ برگشته»، «خسیس» و... از میرباذل بازیگری ساخت که هم به چارچوب مدرن بازیگری وفادار ماند و هم به ذائقه محلی پاسخ داد. او در سال‌های پایانی با بیماری و فرسودگی، آرام‌تر شد و به حاشیه رفت. نهایتا ۲۷ مهرماه ۱۳۹۱ درگذشت.

در تقویم فرهنگی شهر، از او با عنوان «اولین بازیگر مشهدی فیلم صامت» یاد می‌شود. لقبی که مثل یک میان‌نویس صامت، روی پرده تاریخ نمایش شهر می‌درخشد. اگر امروز هنر مشهد زنده است، نفس می‌کشد و بازیگرانش بر صحنه‌های کشور می‌درخشند، حاصل تلاش آنهاست که سال‌ها با دست خالی و دل پر تمرین کردند. آنها که چراغ سالن‌های سرد را روشن نگه داشتند و بی‌آنکه به چشم بیایند، عشق حرفه‌ای را به نسل‌های بعد آموختند و این چراغ را دست‌به‌دست تا امروز آوردند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.