ایران اسلامی سرزمینی است پُرهمسایه؛ کشوری که پانزده کشور در اطراف آن قرار گرفتهاند و ازایننظر یکی از پُرهمسایهترین کشورهای جهان به شمار میآید. این ویژگی، ایران را در موقعیتی ویژه قرار داده است؛ موقعیتی که هم فرصت است و هم مسئولیت. اما ایران فقط کشوری پُرهمسایه نیست، بلکه چندهمسایه است؛ بهاینمعنا که همسایگانش از نظر فرهنگ، زبان، مذهب، ساختار سیاسی و سطح توسعه، بسیار متفاوتاند؛ از روسیه و ترکمنستان در شمال گرفته تا افغانستان و پاکستان در شرق، از ترکیه و عراق در غرب تا کشورهای عربی خلیج فارس در جنوب. این تنوع، ایران را در موقعیت یک کشور میانه قرار داده است؛ کشوری که باید میان نظمهای گوناگون منطقهای، فرهنگی و اقتصادی، نقش «پیونددهنده» ایفا کند.
ایران از لحاظ جغرافیایی در مرکز جهان کهن جای دارد؛ در نقطهای که شرق و غرب، شمال و جنوب به هم میرسند. چنینموقعیتی باعث شده است ایران را کشور میانه بنامند؛ کشوری که میتواند پلی برای ارتباط ملتها با ویژگیهای متنوع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی باشد. از دل این ویژگی جغرافیایی و تمدنی ایران، مفاهیمی، چون کشور پل و کشور پیونددهنده، زاده میشود. ایران، پلی است میان شرق و غرب، راهرویی است برای عبور انرژی، کالا و فرهنگ و گرهی است که نظمهای منطقهای و فرامنطقهای را به هم پیوند میدهد.
در دنیای امروز که شبکههای ارتباطی، تجاری و فرهنگی جایگزین مرزهای سنتی شدهاند، این نقش بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. در چنیننگاهی، میتوان ایران را همچون سرزمینی دانست با چهار گوشه پیوندی که هر یک دروازهای به جهانی متفاوت است: خرمشهر در جنوبغربی در پیوند با خلیج فارس و جهان عرب، چابهار در جنوبشرقی در پیوند با شبهقاره هند و شرق آسیا، تبریز در شمالغربی در پیوند با قفقاز و اروپا و مشهد در شمالشرقی در پیوند با آسیای مرکزی، روسیه و افغانستان.
این چهارگوشه، ستونهای سیاست خارجی چندوجهی ایراناند؛ سیاستی که میخواهد از تمرکز صرف بر پایتخت فراتر برود و دیپلماسی را از تهران به استانها و شهرهای مرزی گسترش دهد. در میان این چهارگوشه، مشهد مقدس جایگاه خاص خود را دارد؛ نهفقط بهسبب موقعیت جغرافیایی، بلکه بهدلیل عمق فرهنگی، معنوی و تمدنیاش.
مشهد، شهر امام رضا (ع)، قرنهاست که محل تلاقی فرهنگهای مختلف بوده است. میلیونها زائر از سراسر ایران و دهها کشور دیگر، هر سال به این شهر میآیند. درحقیقت، مشهد از دیرباز شهری جهانی بوده است؛ مشهد حلقه اتصال ایران با آسیای مرکزی و افغانستان است.
منطقهای که در طول تاریخ، بخشی از جهان ایرانی و تمدن مشترک ما بوده است. زبان، شعر، دین و هنر این سرزمینها با ما ریشههای مشترک دارند. امروز نیز مشهد میتواند مرکز بازسازی همین پیوندهای تاریخی در قالبی نوین باشد.
برگزاری دومین نشست دیپلماسی استانی در مشهد در همین چارچوب معنا مییابد. این نشست، نشانه آغاز فصلی تازه در سیاست خارجی ایران است؛ فصلی که در آن شهرها، بهویژه شهرهای مرزی و بینالمللی، نقش فعالتری در روابط منطقهای و اقتصادی ایفا میکنند. مشهد مقدس، باوجود مضجع منور رضوی و با داشتههای ارزشمندش همچون دانشگاههای بینالمللی، مراکز علمی و پزشکی پیشرفته، زیرساختهای گردشگری و ویژهتر از همه ظرفیت زائرپذیری، میتواند محور دیپلماسی شهری ایران باشد.
دیپلماسی شهری یعنی ارتباط مستقیم شهرها با جهان پیرامون؛ یعنی اینکه شهرداریها و مدیریتهای محلی، در کنار دولت مرکزی، در تقویت روابط اقتصادی، فرهنگی و مردمی با همسایگان نقش داشته باشند. مشهد، با جمعیتی چندمیلیونی و جایگاه معنوی جهانی، بهترین بستر برای چنینرویکردی است.
از مشهد میتوان شبکهای از پیوندهای فرهنگی، اقتصادی و مردمی را با کشورهای همسایه شکل داد؛ تبادلات دانشگاهی با دانشگاههای آسیای مرکزی، گسترش گردشگری زیارتی و سلامت، نمایشگاههای مشترک فرهنگی و اقتصادی و توسعه خطوط حملونقل ریلی و جادهای که مشهد را به مسیرهای ترانزیتی بینالمللی متصل کند. درواقع، مشهد میتواند نقش «دروازه و پل شمالشرقی ایران» را برعهده گیرد؛ پلی که نهتنها کالا، بلکه فرهنگ، اعتماد و دوستی میان ملتها را منتقل میکند.
مشهد با میراث معنوی و موقعیت راهبردیاش، گره شمالشرقی ایران است؛ گرهی که میتواند آسیای مرکزی را به قلب ایران و از آنجا به خلیج فارس و مدیترانه پیوند دهد.
در نگاه آیندهنگر سیاست خارجی، اگر تبریز دروازه ایران به غرب و چابهار دروازهاش به جنوب است، مشهد مقدس بهعنوان قطب دیپلماسی شهری کشور میتواند دروازه طلایی ایران به شرق و شمال باشد؛ به سرزمینهایی که همسایگان فرهنگی و تاریخی ما هستند. امروز، شهرداری مشهد این ظرفیت را دارد که از دل مدیریت شهری، مدیریت دیپلماسی شهری کشور را بیافریند؛ دیپلماسیای که بر پایه معنویت، انسانیت و توسعه متقابل بنا شده است.