سمانه رضوانی | شهرآرانیوز؛ موضوع طول عمر امام زمان (عج) از قدیمیترین شبهاتی است که مطرح میشود. چگونه یک انسان میتواند بیش از هزار سال عمر کند؟ در این پرسش، نهفقط یک ابهام، بلکه یک چالش علمی و فلسفی نهفته که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است. از دیدگاه شیعه، غیبت طولانیمدت امام و زنده بودن ایشان، یک معجزه یا امری خارق عادت نیست، بلکه یک سنت الهی است که دلایل متقن قرآنی و روایی دارد و از منظر علم نیز غیرممکن نیست. هدف طرح این شبهه، تبیین آن و ارائه پاسخهای محکم، براساس منابع اصیل شیعی است.
منتقدان میپرسند: اگر امام مهدی (عج) بیش از ۱۱۰۰سال است که زنده هستند، پس چگونه مکانیسمهای طبیعی فرسایش و مرگ که در تمامی انسانها صادق است، در مورد ایشان اعمال نشده است؟ این یک تناقض آشکار با قوانین شناختهشده فیزیک و بیولوژی به نظر میرسد. در نقد این نظریه، باید گفت این استدلال فرض میکند که قوانین طبیعی، مطلق، جهانی و تغییرناپذیر هستند و هیچ عاملی نمیتواند خارج از این چارچوب عمل کند. این برداشت، درواقع محدود کردن قدرت مطلق خداوند به چارچوبهای محدود دانش فعلی بشر است.
پاسخ شیعه به این شبهه، نه انکار محدودیتهای زیستی در حالت عادی، بلکه یادآوری قدرت مطلق خداوند و سوابق خارقالعادهای است که در متون مقدس ادیان الهی ذکر شده است. تاریخ ادیان مملو از مثالهایی است که خداوند برای مقاصد خاص، قوانین عادی حیات را برای برخی اولیای خود به حالت تعلیق درآورده یا تغییر داده است.
قرآن کریم بهصراحت نمونههایی از طول عمرهای بسیار طولانی را ذکر میکند که فراتر از میانگین زمان بشر است. برجستهترین این مثال، حضرت نوح (ع) است که طبق آیه۱۴ سوره عنکبوت، خداوند او را درمیان قومش، ۹۵۰سال نگه داشت تا آنان را هدایت کند: «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَه إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا...» (عنکبوت۱۴).
ضمن اینکه این مدت فقط مربوطبه دوران دعوت اوست. همچنین داستان اصحاب کهف (سوره کهف) که به مدت ۳۰۹سال در خوابی عمیق بهسر بردند و بدنهایشان دچار فساد نشد، اثبات میکند که خداوند قادر است فرایند بیولوژیک فاسد شدن و کهولت سن را برای نگهداری از بندگانش متوقف سازد، بنابراین طول عمر امامزمان (عج) در بستر تاریخ ادیان، امری منحصربهفرد نیست، بلکه سنتی الهی در حفظ حجت خود در طول زمان است.
از منظر فلسفی، دلیل عقلی بر محال بودن عمر طولانی وجود ندارد. دلایلی که ما برای محدودیت عمر ارائه میدهیم، بر اساس مشاهده تجربی در شرایط عادی بشر استوار است، نه بر اساس ضرورتهای مطلق منطقی.
هرچند علم ژنتیک خود گواه این ادعاست که پیری یک فرایند بیولوژیکی است و نه یک حکم ابدی. دانشمندان به طور جدی در حال تحقیق برای مهار یا توقف پدیده پیری هستند. مطالعات نشان میدهد که با دستکاری ژنتیکی یا اعمال یک عامل خارجی، میتوان سلولها را وادار به تقسیم نامحدود (مانند سلولهای سرطانی، هرچند با مکانیسم کنترل شده) کرد یا فرایند تخریب سلولی را کند نمود.
اگر دانش محدود بشری قادر به شناسایی و حتی شبیهسازی سازوکارهایی برای طولانی کردن عمر باشد، چگونه میتوان قدرت کامل الهی را که خالق آن است، در نگهداری از جسم حجت خویش ناتوان دانست؟ خداوند میتواند با اعطای یک سازوکار حفظکننده منحصربهفرد به بدن امام، فرایند تحلیل رفتن سلولی را به طور کامل متوقف سازد. این امر، نقض قوانین طبیعت نیست، بلکه استفاده از برترین لایههای قوانین طبیعی برای تحقق ارادهای الهی است.
پاسخ نهایی به شبهه طول عمر، در چارچوب تفکر دینی اسلام و شیعه، نهفته است که قدرت مطلق خداوند را بر تمام قوانین فیزیکی، مقدم میشمارد و هرگونه محدودیت مادی را تابع اراده الهی میداند. منابع اصلی کلامی و حدیثی شیعه، نهتنها موضوع طول عمر اماممهدی (عج) را رد نکردهاند، بلکه آن را جزئی از سنت الهی در حفظ حجت بر روی زمین دانستهاند.
این منابع تأکید میکنند که خداوند، همان خالق حیات و مرگ است و میتواند قوانین عادی حاکم بر موجودات فانی را درمورد حفظ حجت خود، که حافظ بقای دین است، به تعلیق درآورد، بنابراین طول عمر امام نه یک تصادف بیولوژیکی، بلکه یک ضرورت کلامی و عملی برای تحقق وعده الهی مبنیبر نجات نهایی بشر و برقراری عدالت جهانی است. این موضوع یک «معجزه مستمر» یا «سنت جاریه» در نظام هستی تلقی میشود.
یکی از موضوعاتی که در معارف ما آمده این است که خدا هرکاری که در این دنیا میکند، طبق اسباب و مسببات است؛ اما اسباب و مسببات گاهی شناختهشده است و گاهی ناشناخته. مرحوم علامه طباطبایی درباره راز طول عمر امام عصر (عج) میفرمایند: «نوع زندگی امام غایب (عج) را به طریق خرق عادت (میتوان پذیرفت)؛ البته خرق عادت غیر از محال است و از راه علم هرگز نمیتوان عادت را نفی کرد؛ زیرا هرگز نمیتوان اثبات کرد که اسباب و عواملی که در جهان کار میکنند تنها همانها هستند که ما از آنها خبر داریم.
اسبابی هم هستند که آثار آنها را ندیدهایم و نفهمیدهایم، درحالی که وجود دارند؛ ازاینرو، ممکن است در فردی یا افرادی از بشر اسباب و عواملی به وجود آید که عمری بسیار طولانی یا هزار یا چندینهزارساله برای ایشان تأمین نماید.» (شیعه در اسلام، ص ۱۵۱)