الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ «ببخشید!»؛ یک کلمه کوتاه و ساده، اما برای بسیاری از ما تبدیل به یکی از سختترین جملات شده است. چون از کودکی یاد گرفتهایم که پذیرش اشتباه یعنی ضعف و ضعف یعنی نقص شخصیت.
بسیاری فکر میکنند اگر بگویند «ببخشید»، کسی آنها را قضاوت خواهد کرد یا جایگاهشان در خانواده و اجتماع کم میشود، اما حقیقت چیز دیگری است: عذرخواهی نشانه رشد، همدلی و توانایی مدیریت روابط است. در مطلب امروز که با همراهی دکتر نگار اصغری پور، دانشیار روان شناسی بالینی دانشگاه علوم پزشکی مشهد تهیه شده است، تلاش کردهایم نگاهی به فرهنگ عذرخواهی در خانوادهها بیندازیم.
اصغری پور در این گفتوگو توصیههای عملی و قابل استفاده در زندگی روزمره ارائه داده است برای اینکه بتوانیم تشخیص دهیم چه موقع و چگونه باید «ببخشید» بگوییم، چه موقع گفت وگوی سازنده را جایگزین آن کنیم و چطور این فرهنگ را به کودکانمان منتقل کنیم و به آنها یاد بدهیم که گفتن «ببخشید» نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه شجاعت، رشد و محبت واقعی است.
برای بسیاری از افراد، پذیرش اشتباه مترادف با نشان دادن ضعف است. در ذهن این افراد، خطا به معنای کمبود، شکست یا ناتوانی است. نتیجه این نگرش این میشود که:
همچنین افرادی که عزت نفس پایین و شکنندهای دارند، معمولا نمیتوانند اشتباههای خود را بپذیرند، چون هر خطا برایشان به معنی بی ارزشی یا نقص شخصیتی است. این افراد حتی ممکن است از گفتن یک جمله ساده مانند «ببخشید» خودداری کنند، حتی وقتی واقعا میدانند اشتباه کردهاند.
شیوه تربیت و فضای عاطفی خانواده، نقش بسیار مهمی در توانایی ما برای پذیرش مسئولیت دارد:
خانوادههای کنترلگر و اقتدارگرا: در این خانوادهها همیشه حق با والدین است. کودکی که همیشه مجبور است اشتباههای خود را پنهان کند، یاد میگیرد که پذیرش خطا مساوی با تنبیه یا کاهش جایگاه است.
خانوادههای شرم دهنده: وقتی والدین با تحقیر یا شرم کودک را تربیت میکنند، کودک احساس بی ارزشی و خودکم بینی پیدا میکند. در بزرگ سالی، او هر خطایی را به منزله نقص شخصیت خود میبیند.
والدین غفلت ورز یا طردکننده: کودکانی که با کمبود توجه یا طرد روبه رو شدهاند، باور میکنند بی ارزش هستند. این تجربهها باعث میشود در بزرگ سالی دلشان نخواهد مسئولیت اشتباه هایشان را بپذیرند یا از عذرخواهی اجتناب میکنند.
به طور خلاصه، تربیت سالم، پذیرش خطا و یادگیری عذرخواهی را در کودکان شکل میدهد، در حالی که تربیت ناصحیح، ترس از پذیرش خطا و اجتناب از عذرخواهی را تقویت میکند.
همه «ببخشید»ها یکسان نیستند. تفاوت اصلی در هدف و نیت است:
عذرخواهی سالم: هدف آن ترمیم رابطه است. در این نوع عذرخواهی، احساس طرف مقابل مهم است و فرد سهم خود را در مشکل میپذیرد. نتیجه افزایش اعتماد و صمیمیت در رابطه است.
عذرخواهی ناسالم: هدف تنها دفاع از خود یا توجیه رفتار است. مسئولیت واقعی پذیرفته نمیشود و ممکن است آسیب یا سوءتفاهمها تشدید شود.
مثال واقعی: اگر در یک مشاجره، فردی بدون توجه به ناراحتی طرف مقابل بگوید «ببخشید ولی من منظورم این نبود»، این عذرخواهی ناسالم است، چون هدف ترمیم احساس طرف مقابل نیست.
برخی افراد در هر شرایطی عذرخواهی میکنند، حتی وقتی اشتباه واقعی نکردهاند. این رفتار معمولا در کسانی دیده میشود که:
عزت نفس یعنی داشتن ارزیابی واقع بینانه از نقاط قوت و ضعف خود:
در زندگی مشترک، عذرخواهی باید هدفمند و اصولی باشد:
یک عذرخواهی اصولی باعث افزایش اعتماد، کاهش تنش و نزدیکتر شدن زوجین میشود.
تفاوت همدلی و دست کاری هیجانی در هدف و نیت است:
همیشه لازم نیست «ببخشید» گفته شود. گاهی:
بسیاری از والدین فکر میکنند عذرخواهی اقتدارشان را کم میکند، اما تجربه نشان میدهد:
عذرخواهی یک مهارت و هنر است. یادگیری آن نیازمند عزت نفس، همدلی، زمان بندی مناسب و پذیرش مسئولیت است. خانوادهها با ایجاد الگوی سالم عذرخواهی و تقویت مهارت همدلی در کودکان، میتوانند نسلی تربیت کنند که نه از اشتباه کردن هراس دارد و نه از گفتن «ببخشید» شرمنده است، اما فقط گفتن «ببخشید» کافی نیست. کودک باید درک کند احساس طرف مقابل چیست:
برای تقویت فرهنگ عذرخواهی، تمرینهای زیر حتی در کوچکترین برخوردهای روزمره اثرگذار هستند و به مرور فرهنگ خانواده را تغییر میدهند:
تمرین همدلی: به جای تمرکز بر درست بودن خود، احساس طرف مقابل را درک کنید.
گوش دادن فعال: هنگام بحث، به حرفهای طرف مقابل کامل گوش دهید و حرف او را قطع نکنید.
اقدامات ترمیمی: ببینید چه کارهایی حال طرف مقابل را بهتر میکند و چگونه میتوانید رابطه را ترمیم کنید.