علی بابازاده | شهرآرانیوز؛ مرد سی ساله سالها با صدای زنگوله گوسفندان، صبحش را آغاز کرده و با شمارش احشام پیش از غروب، کارش را به پایان رسانده بود. چوپانی که شجاعتش بین اهالی روستا زبانزد بود و همه معتقد بودند که این چوپان باتجربه حتی نیاز به سگ گله ندارد. یک روز صبح، چوپان همچون روزهای دیگر با گلهای بزرگ به دشت رفت؛ اما برخلاف همیشه حوالی ظهر با پیراهن پاره، خود را به روستا رساند. روستائیان تصورشان این بود گرگ به گله زده است، اما روایت چوپان متفاوتتر از حمله گرگ بود.
یکی از اهالی به سرعت با مرکز فوریتهای پلیس تماس گرفت. گروهی از افسران تجسس پاسگاه انتظامی توس به محل آمدند. چوپان برای کارآگاهان تعریف کرد که مشغول استراحت بوده که صدای عبور خودرویی سواری توجهش را جلب کرده است. او از جایش برخاسته که با یک وانت نیسان و چند جوان که صورت هایشان را با شال بسته بودند، رو به رو شده است. یکی از جوانان به بهانه پرسیدن آدرس، از خودرو پیاده شده؛ اما ناگهان با سلاح سرد او را تهدید کرده و با همدستی دیگررفقایش او را زیر مشت و لگد گرفته و چهار گوسفند را بار وانت زده و گریختهاند.
سرقت احشام با این شگرد، یکی از جرائم رایج در منطقه است. مأمورانی که اظهارات او را یادداشت میکردند، ابتدا گفتههای او را قبول کردند و هم زمان تحقیقات خود برای شناسایی خودروی متهمان را آغاز کردند. این درحالی بود که چوپان مدعی بود نتوانسته است حتی پلاک این خودرو را به خاطر بسپارد.
اولین سرنخی که مأموران پیگیری کردند، نحوه ورود خودرو از جاده به خاکی بود که آن را معمولا از روی آثار به جامانده لاستیک خودرو روی خاک پیدا میکنند؛ اما مأموران هیچ اثری از رد لاستیک پیدا نکردند و چوپان نیز نتوانست دلیلی منطقی برای این موضوع به پلیس تحویل دهد. این موضوع ظن پلیس را برانگیخت و با احتمال اینکه خود چوپان در این سرقت نقش داشته است، پرونده را پیگیری کردند.
با تاریک شدن هوا، مأموران که همچنان به چوپان مظنون بودند، به پاسگاه رفتند و ساعتی بعد در تماس با چوپان از او خواستند که برای ثبت اظهاراتش از صحنه سرقت به پاسگاه برود. مرد جوان وارد پاسگاه شد و آماده بود تا خبر پیدا شدن سارقان را بشنود، اما افسر پرونده از اظهارات دروغ چوپان پرده برداشت و انگشت اتهام را به سمت او گرفت.
همان لحظه عرق روی پیشانی چوپان نشست. دستانش شروع به لرزیدن کرد و در بازجوییهای تخصصی نتوانست داستان سرقت را دوباره از ابتدا به همان شکلی که ابتدا گفته بود، بازگو کند و خیلی زود به تناقض گویی افتاد. مرد جوان به ناچار لب به اعتراف گشود و اعلام کرد که سارق گوسفندها خودش است.
درپی این اعتراف ها، تیم تجسس پاسگاه توس با هماهنگی قضایی به محل زندگی چوپان رفتند و پس از بازرسی از منزلش، گوسفندان را در آغل پشتی خانه او پیدا کردند. مأموران بلافاصله احشام سرقتی را به صاحبش برگرداندند. در ادامه متهم پس از تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی روانه دادسرا شد.