روز «فرهنگ عمومی» فرصتی است برای بازاندیشی در بنیانهای نرمافزاری قدرت ملی ما؛ همان پیوندهای نادیدنی که ملت را در برابر طوفانها، استوار نگه میدارد. شورای فرهنگ عمومی از سال۱۳۶۴، ذیل شورای عالی انقلاب فرهنگی، با همین رویکرد آغازبهکار کرد و امروز در همه استانها و شهرستانها به عنوان مجمعی فراگیر و همدل فعالیت دارد.
رؤسای این شوراها، از وزیر فرهنگ در سطح ملی گرفته تا امامان جمعه در شهرستانها، نماد وحدت دستگاههای فرهنگی و دینی و اجتماعی کشورند.
هدف مشترک، پاسداری از روح فرهنگی جامعه و تقویت آن در همه عرصههای زندگی مردم است.
امروز بیش از هر زمان دیگری، فرهنگ عمومی در خط مقدم نبردی نابرابر قرار دارد؛ نه نبرد نظامی، بلکه جنگ روایتها و هجوم بیامان اطلاعات نادرست و شایعاتی که آرامش ذهنی یک ملت را نشانه گرفته است. در چنین شرایطی، یکی از اولویتهای شورای فرهنگ عمومی، ارتقای سواد رسانهای ملی است.
باور داریم هر ایرانی باید سه توانایی بنیادین را در مواجهه با اخبار و اطلاعات داشته باشد:
نخست، تشخیص درستی یا نادرستی خبر؛ دوم، درک نیت و مبدأ انتشار آن و سوم، سنجش زمان و مصلحت انتشار. رسانه در عصر امروز نه فقط ابزار اطلاعرسانی، بلکه میدان منازعه قدرتهاست.
اگر سواد رسانهای تقویت شود، جامعه از مصرفکننده منفعل اطلاعات به کنشگری آگاه و خلاق بدل خواهد شد.
جوانان، بیش از دیگراقشار، درمعرض این بمباران خبری هستند. برای همین، آموزش مهارت تحلیل، پرسشگری و تشخیص صحت خبر باید در قالب برنامههای فرهنگی منسجم دنبال شود.
این مسئله صرفا جنبه فنی ندارد، بلکه به آرامش روانی جامعه، حفظ امنیت ذهنی و حتی حراست از ایمان و هویت جمعی مربوط است.
شورای فرهنگ عمومی کشور درهمینراستا «سند دفاع فرهنگی و رسانهای» را تدوین و به سراسر کشور ابلاغ کرده است؛ سندی که از سواد رسانهای تا تولید روایت بومی را بهعنوان بخشی از دفاع ملی فرهنگی کشور تعریف میکند.
اما فرهنگ عمومی فقط عرصه تقابل نیست؛ عرصه همافزایی و تعالی اجتماعی نیز هست. کار جهادی، تلاش علمی و دانشبنیان، تعاون و مسئولیتپذیری اجتماعی، همگی جلوههایی از فرهنگ عمومیاند.
ما در شورای فرهنگ عمومی، بخش مهمی از برنامهها را به ترویج و نهادینهسازی فرهنگ کار و تولید اختصاص دادهایم. سند «فرهنگ کار» با همکاری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تنظیم شده تا روحیه تلاش، خودباوری و اتکا به توان داخلی در بطن فرهنگ جامعه ریشه بدواند.
فرهنگ جهادی بهمعنای شور و مسئولیت جمعی است؛ یعنی همان نیرویی که کشور را در دشوارترین سالها از بحرانها عبور داده است.
شاید در روزگار پرهیاهوی اطلاعات، سخن از مهربانی ساده به نظر برسد، اما درواقع همین عنصر، قلب تپنده فرهنگ عمومی ماست. اگر فرهنگ را شبکهای از باورها و رفتارهای مشترک بدانیم، محبت و مودت، نخ طلایی این شبکه است؛ همان چیزی که میتواند از دل اختلافها، همبستگی و امید بیافریند.
توصیه من در روز فرهنگ عمومی نه از سر موعظه، بلکه از تجربه زیسته در عرصه فرهنگ است: مهربانی را بهعنوان یک اصل فرهنگی بازتعریف کنیم. مهربانی، شاخص بلوغ تمدنی ماست. هر جا زبان محبت جاری شود، خشونت و تفرقه رنگ میبازد و مسیر گفتوگو و رشد جمعی گشوده میشود.
متولیان فرهنگی نیز دراینمیان مسئولیتی دوچندان دارند. فرهنگ، حوزه تحکم نیست، بلکه عرصه خدمت است. آنان که دستاندرکار سیاستگذاری فرهنگیاند، باید سعه صدر، خدمتگزاری و مشارکت را سرلوحه کار خود بدانند.
فرهنگ زمانی رشد میکند که سلایق گوناگون احساس امنیت و احترام کنند و گفتوگو جای داوری را بگیرد.
شورای فرهنگ عمومی کشور با همه گستره ساختاری خود، بهدنبال همین هدف است: پیونددادن دستگاهها، نهادها و دلها برای تحکیم بنیان فرهنگی جامعه. درنهایت، دفاع از فرهنگ ملی، فقط با سلاح سواد و محبت ممکن است.
جنگ روایتها شاید پیچیدهتر از هر جنگ دیگری باشد، اما ملت ما با میراث فرهنگی و اخلاقی خود میداند که چگونه از ایمان، امید و هویت خویش پاسداری کند.
روز فرهنگ عمومی یادآور همین حقیقت است: فرهنگ عمومی یعنی مردم، مهربانی و ایمان به آینده بهتر.