به گزارش شهرآرانیوز؛ گاهی در دنیای پررمز و راز اندیشه، تفکری پدیدار میشود که نغمهخوان خرد و انسانیت در تاریخ است. ویل دورانت، مردی از این تبار بود؛ مردی که با قلمی روشن و نگاهی عمیق، میان گذشته و آینده پلی از جنس دانایی میساخت.
ویل دورانت در نوشتههایش، خرد را میپرستید و این پرستش را به مخاطبانش نیز القا میکرد. او از فلسفه با زبانی نرم و عمیق سخن میگفت و تاریخ را با رویکردی انسانی روایت میکرد.
در روزگاری که هیاهوی جنگ در گوش همه خوشرقصی میکرد، این فیلسوف و نویسنده، در شمایل یک راوی حقیقت و تمدن برآمد و به همه یادآور شد که بقای انسان تنها به یک چیز گره خورده و آن هم فضیلت است. ویل دورانت با همین دیدگاه به زندگی توانست پس از گذشت حدود نیم قرن از تاریخ درگذشتش، هنوز افکار بسیاری را با مفهوم حقیقی زندگی درآمیخته است.
این فیلسوف و نویسنده آمریکایی در سال ۱۸۸۵ متولد شد و از همان دوران کودکی، در فضایی آمیخته با ایمان، صداقت و سادگی رشد کرد.
علاقه شدید ویل دورانت به مطالعه و کشف دنیاهای فراانسانی از کودکی برای او بهوجود آمد و روح آزادش را در فلسفه وجودی انسان و اندیشه او، رها کرد.
ویل دورانت در دوره جوانی عاشق دختری از شاگردانش شد؛ عشقی توانست بهانهای برای خلق یکی از عظیمترین آثار فلسفی-تاریخی شود.
او در سال ۱۹۱۷، با انتشار کتاب «داستان فلسفه، نام خود را به گوش همه فلسفهدوستان در جهان رساند. او در این اثر موفق شد چهره عمومی که از جمع فیلسوفان میان مردم شایع شده بود را با زبان و ادبیاتی روان، روشن و عامیانه تغییر دهد.
بزرگترین اثر او، مجموعه «تاریخ تمدن» بود؛ اثری ۱۱ جلدی که نگارش آن با کمک همسرش، بیش از ۵۰ سال به طول انجامید و آنچنان نیز که انتظار میرفت، به اثری استثنایی و بیبدیل و روایات عمیقی از هنر، دین، اخلاق و تلاش جاودانهی انسان برای معنا تبدیل شد.
ویل دورانت در خط به خط و واژه به واژه آثارش به مخاطب یادآوری میکرد که انسان بدون شعر، اخلاق و منطق، هیچ میشود و فروپاشیاش محتمل. سرمشق او در زندگی، این جمله بود: «تمدن، نازکپوستی است که اخلاق بر بدن خشونت میپوشاند.»
ویل دورانت در ۷ نوامبر ۱۹۸۱ و در ۹۶ سالگی چشم از جهان فروبست، اما نام و اندیشهاش هنوز در میان کتابخانههای جهان پرسه میزند. او آموزگاری بود که به جهانیان آموخت تاریخ را نباید خواند، باید در کوچه پس کوچههای آن قدم زد و بهترین اخلاق از هر تمدن را به ارث برد.