حاج محمد علی محلاتی سال ۱۲۳۸ خورشیدی (۱۸۶۰ میلادی) قدم در راه سفر به اروپا و آمریکا میگذارد و ۱۸ سال بعد به ایران بازمی گردد و در میان مردم به «حاج سیاح» معروف میشود.
رزان راستگو | شهرآرانیوز؛ حاج محمد علی محلاتی سال ۱۲۳۸ خورشیدی (۱۸۶۰ میلادی) قدم در راه سفر به اروپا و آمریکا میگذارد و ۱۸ سال بعد به ایران بازمی گردد و در میان مردم به «حاج سیاح» معروف میشود. ۱۵۳ سال بعد، یعنی در سال ۹۱ خورشیدی (۲۰۱۰ میلادی)، احسان نوروزی، مترجم و نویسنده ایرانی، تصمیم میگیرد در سفر پنجاه روزه اش به اروپا با حاج سیاح همسفر شود و اروپا را از فراز شانههای او ببیند. خودش در مقدمه کتابش میگوید: «سفرم بدون حاج سیاح بی بصیرت بود. متن حاج سیاح نه تنها کل تاریخ ایران را همراه سفرم کرد، بلکه تاریخ اروپا را هم به پیش زمینه کشید.»
نکته البته تنها این نیست که اروپای حاج سیاح چه بوده و اروپای نوروزی چطور است یا وطن این ۲ چقدر با هم فرق کرده است. بلکه نکته این است که چطور با حرکت میان زمان و مکان، هم زمان حافظه مکان را در قالب تاریخ بشناسیم. نوروزی و حاج سیاح در اروپا و از طریق تاریخ با هم همسفر میشوند.
این مهمترین وجه تمایز کتاب «سفر با حاج سیاح» نوشته احسان نوروزی با سایر سفرنامههای امروزی است که در آن خواننده میتواند هم زمان در ۲ عصر مختلف سفر کند و ۲ سفرنامه را با هم پیش ببرد. البته این هدف غایی احسان نوروزی در نوشتن این کتاب بوده، اما همه جا آن طور که او خواسته پیش نرفته است. در بسیاری از صفحات کتاب، نویسنده به بیان احوالات خود در سفر پرداخته و عملا حاج سیاح را به حال خود رها کرده است. حتی در قسمت نظرات خوانندگان، برخی معتقدند کتاب نه توانسته آن طور که باید در حیطه سفرنامه مکانها و جاذبهها را معرفی کند و نه حق مطلب را در رابطه با تاریخ و حاج سیاح به جا آورده است.
اما باید پذیرفت نپرداختن به توصیف جاذبههای شناخته شده هر شهر که به لطف اینترنت و گوگل ارث در دسترس همگان است، یک نکته مثبت برای این کتاب محسوب میشود. جذابیت سفرنامههای امروزی به رابطه نویسنده با جاذبهها و آدمها و نگاه او وابسته است که نوروزی به پشتوانه مدرک «ادبیات نمایشی» و دست داشتن در نویسندگی، از عهده این مهم برآمده است. توصیفی که او از هر شهر به مثابه یک شخصیت انسانی ارائه میدهد یکی از نکات جذاب سفرنامه نوروزی است. از نگاه او، «بوداپست» اطوار طغیانگر نوجوانی اش را کنار گذاشته است، اما آرمان گرایی هایش را نه، «براتیسلاوا» زنی سی وسه ساله است که نگران شوهر کردنش است، «برلین» به زنی حامله و دمدمی مزاج میماند و «آمستردام» مردی کاسب کار است که سر شب دخلش را میبندد و میرود تا به قمارش برسد!
یک وجه مشترک نوروزی و حاج سیاح در سفر کردن کنترل هزینه هاست. کل هزینه سفر نوروزی در سال ۹۱ برای ۵۰ روز گشتن در اروپا ۵۵۰ هزار تومان بلیت رفت و برگشت با هواپیما میشود و ۱۵۰۰ یورو هم برای خرج راه. او فاصله بین شهرها را با اتوبوس سفر میکند و در طول سفر نیز از طریق سایت «کوچ سرفینگ» مهمان میشود تا هم خرج سفر را مدیریت کند و هم فرصتی باشد برای آشنایی و گپ بیشتر با مردم کشورهای مختلف. البته در این بین، برای مدیریت هزینهها از پیچاندن بلیت مترو و اتوبوس درون شهری هم دریغ ندارد! با این حال، به گرد پای حاج سیاح هم نمیرسد. او سفر را با عبایی کهنه و گیوهای بدون جوراب و دستمالی که هم سفره و هم شال کمرش بود آغاز میکند. ۳ قرص نان و ۱۰۰۰ دینار هم همراه میبرد که تنها او را تا تفلیس میرساند. حاج سیاح پیاده سفر میکند و وقتی پایش پینه میبندد، مدفوع شتر به آن میمالد.
یکی از بهترین قسمتهای کتاب مقدمه آن است. احسان نوروزی متولد سال ۵۸ است و همچون بسیاری دیگر از کودکان اواخر دهههای ۵۰ و ۶۰ تنها راه گریز از بمباران و بی برقیهای آن روزگار را سفر با کلمات میداند و معتقد است اولین سفرهای زندگی اش سفر به لندن همراه با «دیکنز» و سفر به سن پترزبورگ همراه با «داستایوفسکی» بوده است. او که تاکنون کتابهای بی شماری همچون «حق السکوت» چندلر، «۶ مسئله برای دن ایسیدرو پارودی» بورخس، «تانگو»ی مروژگ و «اسلاوی ژیژک» مایزر را ترجمه کرده و اصولا ترجمه یکی از راههای اصلی امرار معاشش در ایران است، در مثالی جالب، ترجمه و سفرنامه نویسی را در یک راستا قرار میدهد و دلیلش را این طور توضیح میدهد: «در نبردهای کهن، گویا یکی از وظایف پیک یا تکتاز لشکر این بوده است که هنگام ورود به شهر محصور دشمن، برای ارسال آخرین پیامهای پیش از شروع جنگ، تا آنجا که میتوانسته است شهر و کوچه پس کوچه هایش را به ذهن بسپارد تا موقع بازگشت لشکر خودی، چنان آنجا را برای هم رزمانش توصیف کند که موقع حمله غافل گیر نشوند.
رفتن به میان سرزمین یا کلمات بیگانه و بازگشتن با مشتی کلمات آشنا از بسیاری جهات شبیه به رسالت همان پیک و تکتاز است، کاری که مسافر و مترجم شبیه به هم انجام میدهند. مترجمان همان مسافران در زبان هستند که در سرزمین خودشان هم غریبه اند و در عین حال در هیچ زبان یا سرزمین دیگری آرام نمیگیرند.»