به گزارش شهرآرانیوز، برنده شدن در بختآزمایی چیزی نبود که کری ادواردز را به شهرت رساند. اینکه همه آن را بخشید دلیلش بود.
یک روز در ماه سپتامبر، این زن اهل ویرجینیا که تنها در آشپزخانهاش ایستاده بود، با فهمیدن اینکه ۱۵۰ هزار دلار در قرعهکشی بخت آزمایی معروف به پاوربال برنده شده است، شوکه شد.
او میگوید همانطور که داشت پول بادآوردهاش را در ذهنش هضم میکرده، خدا با صدایی واضح به او گفته است که: «این پول تو نیست.»
او سپس تصمیم گرفت و همه این پول را به سه خیریه مورد علاقهاش اهدا کرد.
کمک مالی او نمیتوانست در زمان بهتری انجام شود. دو تا از سه سازمانی که او به آنها کمک کرده بود، خیلی زود با افزایش تقاضا برای خدمات خود مواجه شدند، زیرا دولت فدرال در پایان آن ماه تعطیل شد.
برگزارکننده بخت آزمایی ویرجینیا سخاوت ادواردز را در اینترنت منتشر کرد و داستان او در سراسر جهان پخش شد.
حرکت او به سوی این جایزه از زمانی آغاز شد که با دوستش که میخواست دو بلیط بخت آزمایی بخرد، وارد یک فروشگاه شدند. جایزه بزرگ قرعهکشی ۶ سپتامبر از ۱.۷ میلیارد دلار فراتر رفت که دومین مبلغ بزرگ تاریخ بود.
ادواردز، ۶۸ ساله، به ندرت در لاتاری شرکت میکرد، اما دوستش در این کار فعال بود و او دو توصیه کرد: همیشه بلیط کاغذی بخر و نه آنلاین؛ همینطور چیزی که به نام ضریب پاوربال معروف شده (بالا بردن شانس با خرید تعداد مشخصی از بلیت) یک کلاهبرداری است، و این کار را نکن!
او در هر دو جنبه، حرف دوستش را نادیده گرفت.
او یک حساب لاتاری ویرجینیا روی گوشی خود ایجاد کرد. سپس، به جای استراتژیهای معمول استفاده از تاریخ تولد خانواده و اعداد شانس، از چتبات ChatGPT که اخیراً برای تحقیق در مورد موضوعی از آن استفاده کرده بود، پرسید: «آیا شمارهای به من پیشنهاد میکنی که با آن برنده شوم؟»
چتبات پاسخ داد: «میتوانم شانسی بگویم.»
سپس اعدادی را به او داد که او آنها را وارد کرد و یک دلار اضافی هم برای قابلیتی با عنوان Power Play پرداخت کرد تا هر چیزی را که ممکن است برنده شود، چند برابر کند.
او در ابتدا فکر میکرد که وقتی برندهی جایزهی بزرگ بخت آزمایی نشد، شانس با او یار نبوده است. اما چیزی که متوجه نشد این بود که گزینهی «قرعهکشی دو» را انتخاب کرده بود، به این معنی که اعدادش برای قرعهکشی بعدی دوباره وارد میشدند.
او گفت وقتی روی تلفنش اعلانی مبنی بر برنده شدنش دریافت کرد، فکر کرد که کلاهبرداری است، یا شاید چیز کوچکی، مثلاً ۱۰ دلار، برنده شده است. فقط برای ارضای کنجکاویاش، وارد حساب کاربریاش شد و دید که در قرعهکشی دوم، چهار عدد از پنج عدد به علاوهی پاوربال را با هم مطابقت داده است. قرار بود ۵۰،۰۰۰ دلار جایزه برنده شود، اما ضریبی که گذاشته بود، برد او را سه برابر کرد.
ادواردز در خانواده افسر نیروی دریایی بزرگ شده بود در حالی که دوست او یک جانباز نیروی زمینی بود. او به عنوان دختر یک افسر نیروی دریایی حرفهای، میدانست که مقداری از بردهایش باید برای حمایت از اعضای ارتش و خانوادههایشان هزینه شود. انجمن امداد نیروی دریایی-تفنگداران دریایی یک سازمان غیرانتفاعی است که کمکهای مالی و سایر خدمات را برای اعضای ارتش ارائه میدهد.
پدر مرحوم او، که خلبان جنگنده ناو هواپیمابر بود و دوران حرفهای خود را با کار در دفتر رئیس عملیات دریایی در پنتاگون به پایان رساند، در وصیتنامه خود از فرزندانش خواسته بود که بخشی از ارث خود را به این سازمان اهدا کنند.
رابرت روآرک، رئیس و مدیرعامل این سازمان غیرانتفاعی، گفت: «کمک ۴۰ هزار دلاری ادواردز از محل بردهای لاتاری او در زمان حساسی صورت گرفت، زیرا نگرانیها در مورد حقوق و مرخصیهای دولتی ناشی از تعطیلی دولت افزایش یافته بود.
روآرک گفت که این پول برای کمک به خانوادههایی که به دلیل تعطیلی، اعزامها و سایر موارد اضطراری روزمره خانواده با مشکلات مالی مواجه هستند، استفاده میشود.
در حالی که پدرش الهامبخش این کمک بود، شوهر مرحومش، استیو، الهامبخش کمک دیگری بود.
استیو در اواخر دهه ۵۰ زندگی خود به دژنراسیون پیشانی-گیجگاهی مبتلا شده بود که شایعترین نوع زوال عقل در افراد زیر ۶۰ سال است و هیچ درمان تأیید شدهای برای متوقف کردن یا کند کردن آن وجود ندارد.
با بدتر شدن وضعیت او، ادواردز از کار خود در روابط عمومی بازنشسته شد تا از او مراقبت کند. در سال ۲۰۲۳، این زوج از شهرستان فیرفکس در ویرجینیای شمالی به حومه ریچموند نقل مکان کردند تا استیو دسترسی بیشتری به فرزندان و نوههای جدیدشان داشته باشد. استیو در پایان همان سال درگذشت.
پس از بازنشستگی ادواردز، او شروع به داوطلب شدن و کمک به انجمن زوال عقل پیشانی-گیجگاهی کرد.
سوزان دیکینسون، مدیرعامل، گفت که این سازمان کمکهای مالی از ۵ دلار تا بیش از ۱ میلیون دلار دریافت میکند، اما مبالغی که از مشارکتهای تحقیقاتی و خیرین هدایای منحصربهفرد مانند ۵۰ هزار دلار مانند آنچه در مورد ادواردز اتفاق افتاد حاصل میشود، نادر است. دیکینسون این مبلغ را «فوقالعاده تأثیرگذار» خواند.
دیکینسون گفت که این پول به تحقیقات، تأمین مالی کمکهای مالی برای برنامههای آزمایشی و کمک به گرد هم آوردن افراد مبتلا به این بیماری و کسانی که سعی در درمان آن دارند، اختصاص خواهد یافت.
ادواردز همچنین داوطلب و عضو هیئت مدیره شالوم فارمز است، یک سازمان غیرانتفاعی که محصولات تازه محلی را پرورش میدهد و آن را بین حدود ده هزار نفر از ساکنان ریچموند توزیع میکند.
همچنین کمک ۴۰ هزار دلاری او در زمان مناسبی برای مزرعه انجام شد، زیرا تعطیلی دولت باعث تأخیر در مزایای کمک غذایی شد که منجر به افزایش تقاضا شد.
آنا ابراهیم، مدیر اجرایی، گفت: «ما نیاز داشتیم اقلام بیشتری بخریم تا مطمئن شویم که برای مردم به اندازه کافی داریم. کمک مالی مانند کمک کری یک سورپرایز است، به این معنی که ما توانستیم با محصولات بیشتر سراغ مردم برویم.»
ابراهیم گفت که این پول همچنین در سراسر سازمان برای کمک به کشاورزان محلی و سایر طرحها سرمایهگذاری خواهد شد.
اندکی پس از اینکه ادواردز جایزه خود را دریافت کرد، داستانش به سرعت در رسانههای محلی و بینالمللی پخش شد و رسانههای مختلف، کمک مالی او را پوشش دادند.
وقتی ادواردز برای آرایش ناخنهایش به سالن همیشگیاش رفت، یکی از صاحبان سالن به او گفت که اکنون مشهور شده است و عکسی از او را در صفحه اول یک روزنامه در تلفن همراهش نشان داد.
او گفت که سه فرزند بزرگسالش از برنده شدن او در قرعهکشی شگفتزده شدند و از او در مورد بخشیدن همه این پول حمایت کردند.
او هیچ پشیمانی ندارد. او گفت که احساس خوشبختی میکند که توانسته است در مورد اهدافی که برایش عزیز است، در سراسر جهان صحبت کند و امیدوار است که الهامبخش دیگران باشد.
او گفت: «احساس میکنم به من فرصتی داده شده تا با اعمالم، الگوی خوبی برای فرزندانم، برای میراث شوهرم، برای میراث پدرم باشم. این چیزی است که بیشترین اهمیت را دارد.»