به گزارش شهرآرانیوز، بیستودوم آبان یعنی حدود یک هفته قبل بود که خبر دستگیری دو فرد منتشر و خیلی زود لابهلای اخبار مهم اقتصادی و سیاسی روزهای اخیر گم شد. اصل ماجرا این بود که این دو فرد با لباس نظامی ارتش و پرچم شیر و خورشید، وارد متروی تهران میشوند و در یکی از ایستگاهها، ضمن سردادن شعارهای هنجارشکنانه، از مردم برای تجمع و برگزاری راهپیمایی دعوت میکنند. بعد از آن نیز چند حرکت مشابه در چند شهر دیگر اتفاق افتاد و افرادی با لباس سپاه پاسداران و بسیج در مراکز تجمع مردم اقدام مشابهی را تکرار کردند. اگرچه همه این هنجارشکنان توسط دستگاههای امنیتی دستگیر شدهاند، اما مهم است بدانیم پشتپرده این تحرکات مشکوک چیست. آیا این یک حرکت انفرادی است یا هماهنگی خاصی برای آن در جریان است؟
رویداد متروی تهران را نمیتوان یک اتفاق مستقل و ناگهانی دانست. انتشار همزمان چند ویدیو با لباسهای متفاوت نظامی، بیانیهخوانیهای ناشیانه و تلاش برای القای نافرمانی در ارتش، سپاه، بسیج و نیروی انتظامی بهروشنی نشان میدهد که این اقدام، یک پازل از پیش طراحیشده است. در این مسیر، شاید بتوان اصلیترین استناد را هم متوجه واکنش رسانههای معاند دانست؛ آنجا که از شبکه صهیونیستی اینترنشنال گرفته تا رسانه ورشکسته منوتو، همه با روایتهای مشابه متمرکز بر بزرگنمایی این اقدامات شدند و تلاش کردند حتی با «پوشش نظامی جعلی» و یک روایت ساختگی، اذهان عمومی را هدایت کنند.
با بررسی دقیق ویدئوهای منتشرشده در فضای مجازی، میتوان ناشیانهترین مصادیق جعل و تلاش برای صحنهسازی را مشاهده کرد. بهطور مثال، فردی یک روز با یونیفرم نیروی هوایی ارتش، بیانیهای را در مقابل دوربین میخواند و چند روز بعد، اقدام مشابهی را با لباس افسر نیروی زمینی ارتش تکرار میکند. چنین رفتارهایی نه در چارچوب اعتراضات مردمی قابلتحلیل است و نه شباهتی به رفتار نیروهای نظامی دارد. در واقع، این روایت بیش از همه به «بازیگری هدفمند» برای تولید خوراک رسانهای نزدیک است.
فاصله زمانی کوتاه میان انتشار ویدیوهای این افراد و پوشش گسترده آن در رسانههای مرتبط با رژیم صهیونیستی و جریان سلطنتطلب به روشنی نشان میدهد که این پروژه از ابتدا برای «بازتاب خارجی» طراحی شده است، نه اثرگذاری واقعی در داخل کشور. تبلیغ این محتواها در فیلترشکنها، وبسایتهای خبری وابسته و صفحات اجتماعی معارض بر همین نکته تأکید دارد. از سوی دیگر، رفتار مردمی که در مترو یا موقعیتهای دیگر شاهد این صحنهسازیها هستند، مُهر تأییدی بر ساختگی بودن ماجرا بود. عدم استقبال، بیتفاوتی و حتی واکنش منفی نشان میدهد که این صحنهها از منظر عمومی جامعه، بیشتر شبیه یک نمایش مضحک است.
بررسی خط تبلیغاتی این ماجرا نشان میدهد پروژه اخیر بهصورت مستقیم با راهبردهای رسانهای رژیم صهیونیستی گره خورده است. از نخستین ساعات انتشار ویدیو، رسانههای عبری، حسابهای سایبری وابسته و چهرههای شناختهشده جریان سلطنتطلب این تصاویر را بهعنوان «نشانههای ریزش در ارتش ایران» معرفی کردند. حتی گیلا گاملیل وزیر علوم و فناوری رژیم صهیونیستی که ارتباطات نزدیک با شاهزاده خودخوانده پهلوی دارد، این مطالب را در صفحات شخصی خود بازنشر داد؛ مسئلهای که نشان میدهد این عملیات نه یک حرکت پراکنده بلکه در چارچوب یک «جنگ روانی سازمانیافته» است.
در واقع، ساخت عکسها و ویدیوهای صحنهسازیشده همه متمرکز بر این است تا «توهم کودتا» در ذهن مخاطب تقویت شود. در سالهای اخیر سرمایهگذاری گستردهای بر بسترهای تبلیغات دیجیتال همچون گوگلادز و فیلترشکنها انجام شده تا زمینه رسانهای برای آشوب در ایران را ایجاد کند. انتشار چند پیام تصویری از سوی نخستوزیر اسرائیل به زبان فارسی، برگ دیگر از مستندات آشکار موجود در اثبات این ادعای صادق است.
ساده بگوییم؛ در شرایطی که رژیم صهیونیستی حتی در جنگ مستقیم ۱۲ روزه نتوانست ضربه مؤثری به جمهوری اسلامی وارد کند، صحنهسازیهای اخیر بهروشنی ثابت میکند که این سناریو بیش از آنکه تهدیدی واقعی باشد، یک نمایش خام، ناکارآمد و رقتبار آنهم فقط برای مخاطب خارجی است.