به گزارش شهرآرانیوز؛ سریال پلوریبوس (Pluribus 2025) اثر وینس گیلیگان، به عنوان مهمترین سریال علمیوتخیلی این روزها، و پس از انتظار طولانی مخاطبان سریال قبلی این کارگردان یعنی برکینگبد، از شبکه اپل تیوی پلاس در حال پخش است؛ سریالی که با پرداختن به موضوع فرازمینی و دستکاری ژنتیک انسانها، یک نویسنده زن را به چالش میکشد. این ماجرا را بگذارید کنار اولین قصه علمیتخیلی که در تاریخ سینما روی پرده سینما رفت؛ فیلمی از ژرژ ملییس، فیلمساز فرانسوی که شعبدهباز مطرح آن روزگار نیز بود. این فیلم صامت با عنوان «سفر به ماه» در سال ۱۹۰۲ برای نخستینبار تصاویری جذاب و تخیلی از ماه را در سینما برای مردم به نمایش گذاشت و در عین حال به اولین قدمها برای ایجاد روایت و داستان در فیلمسازی به شمار میرود. فیلم سفر به ماه تا زمان خودش بلندترین فیلم ملییس بود و تولید پرهزینهاش سه ماه طول کشید.
بخشی از فیلم سفربه ماه
در جلسهی انجمن نجوم، پروفسور باربِن فویلیسن پیشنهاد سفر به کرهی ماه را مطرح میکند. پس از مطرح شدن چند نظر مخالف، پنج اخترشناس شجاع با این طرح موافقت میکنند. آنها فضاپیمای کوچکی به شکل گلوله میسازند و توپ عظیمی هم برای شلیک آن به فضا طراحی میکنند. ستارهشناسان سوار میشوند و سفینه پرتاب میشود. مردی که در ماه زندگی میکند و وقتی ماه کامل است چهرهاش دیده میشود، نزدیک شدن سفینه را نگاه میکند تا اینکه سفینه در چشم او فرو میرود!
ستارهشناسان از سفینه خارج میشوند و طلوع زمین را از دور تماشا میکنند. در حالی که آنها از خستگی سفر به خواب رفتهاند، یک ستارهی دنبالهدار عبور میکند، دب اکبر با ستارههایی که چهرههای انسانی دارند ظاهر میشود، سیارهی پیر زحل از پنجرهای روی سیارهی حلقهدارش خارج میشود، و فیبی (الههی ماه) در حالی که روی هلال ماه نشسته است ظاهر میشود. فیبی بارش برف را خبر میدهد و اخترشناسان از خواب بیدار میشوند. آنها به یک غار بزرگ پناه میبرند و در آنجا با قارچهای غولآسا مواجه میشوند. یکی از آنها چترش را باز میکند و چتر بهسرعت در زمین ریشه میگیرد و خودش به قارچ غولآسای دیگری تبدیل میشود. در این لحظه ناگهان یکی از بیگانههای ساکن ماه از راه میرسد، اما بهراحتی توسط یکی از ستارهشناسان کشته میشود. ظاهراً این موجودات با وارد کردن یک ضربهی سخت منفجر میشوند. اما این تازه اول کار است و با پیدا شدن سروکلهی بیگانههای بیشتر، اخترشناسان محاصره و دستگیر میشوند.
بیگانهها آنها را به کاخ پادشاهشان میبرند، اما یکی از ستارهشناسان خودش را از بند آزاد میکند و با کوبیدن پادشاه روی زمین او را از بین میبرد. آنها به سوی سفینهشان فرار میکنند و سوار آن میشوند ولی یکی از بیگانهها در لحظهی آخر میکوشد تا سفینه را متوقف کند. سفینه به سمت زمین سقوط میکند و بیگانه را هم به دنبال خود میکشد. جشنی برای بازگشت فضانوردان به پا میشود و بعد از نمایش بیگانهی اسیرشده، از مجسمهای رونمایی میشود که این شعار روی آن نقش بسته است: «کار و سختکوشی بر همه چیز فائق میشود».
وقتی در سال ۱۹۳۰ از ملییس دربارهی منابع الهامش برای ساختن این فیلم سؤال شد، او از رمانهای «از زمین تا ماه» و «دورتادور ماه» ژول ورن نام برد. مورخان سینمایی که اولین آنها نویسندهی فرانسوی اواسط قرن بیستم ژرژ سادول بود، بارها از رمان «اولین انسانها در ماه» اثر اچ. جی. ولز هم به عنوان یکی از منابع الهام فیلم نام بردهاند.
ژرژ ملییس، در واقع شعبدهباز فرانسوی بود که بعدها به بازیگری، کارگردانی و تهیهکنندگی روی آورد. از او به عنوان اولین فیلمسازی که به ظرفیت داستانی فیلم پی برده یاد میشود. او پس از حضور در اولین پردهبرداری عمومی از «کینهتوسکوپ» برادران لومیر در دسامبر ۱۸۹۵، یک آپارات و چند فیلم را از یک آزمایشگر فیلم، رابرت دبلیو. پل خریداری کرد و نمایش آنها را در سالن خودش، در پاریس آغاز کرد.
ملییس ابتدا با ساختن فیلمهای مستند کوتاهی که «برشی از زندگی روزمره» تلقی میشدند و به ضبط صحنهها و حوادث واقعی میپرداختند، به گرایش و مسیر همواری روی آورد که برادران لومیر آن را جا انداخته و محبوب کرده بودند. اما ملییس در همان اولین سالها بهتدریج از این نوع فیلمسازی فاصله گرفت و به ژانر کمتر رایج و بهمراتب خلاقانهتری رو آورد؛ فیلمهای داستانی ساختگی با طراحی و چینش صحنههای مختلف میساخت. این فیلمهای داستانی بهشدت تحت تأثیر تجربیات ملییس از کارهایش در تماشاخانهی خودش و فعالیتهایش به عنوان یک شعبدهباز بود و البته کاملاً وامدار دانش و آشنایی او با سنت نمایشی محبوب فرانسه بود.