صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

معرفی ۲ اثر داستانی درباره زندگی حضرت فاطمه | داغ کلماتی که هنوز تازه است

  • کد خبر: ۳۷۴۵۰۴
  • ۰۲ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۰
در میان انبوه کتاب‌هایی که زندگی حضرت فاطمه (س) را همیشه از دریچه تاریخ و با یک نگاه تحقیقی روایت کرده‌اند، جای خالی آثاری احساس می‌شود که این حقیقت بزرگ را در قالب قصه و داستان برای مخاطب بازگو کند.

عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ در میان انبوه کتاب‌هایی که زندگی حضرت فاطمه (س) را همیشه از دریچه تاریخ و با یک نگاه تحقیقی روایت کرده‌اند، جای خالی آثاری احساس می‌شود که این حقیقت بزرگ را در قالب قصه و داستان برای مخاطب بازگو کند. هرچند منابع تاریخی و پژوهشی، ستون‌های فهم صحیح ما از سیره اهل بیت (ع) هستند، با این حال، رمان و داستان مزیتی دارد که نمی‌توان از آن چشم پوشید؛ اینکه احساس را در کنار آگاهی می‌نشاند و خواننده را، نه فقط از راه عقل، که از مسیر دل با شخصیت‌ها همراه می‌کند.

داستان‌ها این قدرت را دارند که ما را به عمق لحظه‌ها ببرند، فضای زندگی گذشته را ملموس کنند و تصویری زنده و قابل تصور از روزگاری بسازند که شاید خواندنش در قالب پژوهش‌های خشک برای بسیاری دشوار باشد. در ادامه، دو نمونه از همین آثار معرفی می‌شود که تلاش کرده‌اند زندگی حضرت زهرا (س) را با نگاهی داستانی و انسانی روایت کنند؛ آثاری که در عین وفاداری به چهارچوب‌های تاریخی، مخاطب را به خوبی با خود همراه می‌کند.

«به امید دیدار»
زندگی و زمانه فاطمه (س) از زبان «اشواق»

رمان «به امید دیدار»، نوشته مریم شریف رضویان است و از سوی انتشارات «به نشر» روانه بازار کتاب شده است. این اثر با نظارت ادبی کامران پارسی نژاد، نویسنده و پژوهشگر، روایتی لطیف و انسان محور از زندگی حضرت زهرا (س) ارائه می‌دهد. نویسنده در این اثر، با بازآفرینی فضای دشوار و غبارآلود عصر جاهلیت و نشان دادن نگاه ناعادلانه‌ای که در آن دوران نسبت به زنان وجود داشت، بستر داستان را به گونه‌ای می‌چیند که خواننده بتواند عمق تحول و کرامتی را که اسلام برای زن به ارمغان آورد، به خوبی احساس کند.

 مرکز این روایت «اشواق» است؛ زنی بادیه نشین و بت پرست که با زخمی عمیق از جامعه مردسالار دوران جاهلیت، تنها برای حفظ جان دختری که در آستانه تولد دارد، دل به گریزی پرخطر می‌سپارد و سرنوشت او را به یثربِ روز‌های پرالتهاب آغاز حکومت اسلامی می‌رساند.

همسایگی با خانواده پیامبر (ص) برای او، که همیشه نگاه سرد و بی اعتمادی به مردان داشته، آغاز مواجهه‌ای تازه است؛ مواجهه با دنیایی که محبت، آرامش و احترام در آن حضور پررنگی دارد. اشواق ابتدا روابط گرم و مهرآمیز پیامبر (ص) و حضرت زهرا (س) را نمایشی گذرا می‌پندارد، اما دیدن رفتار‌های سرشار از عطوفت و بزرگواری این خانواده، کم کم پرده‌ای از پیش چشمانش کنار می‌زند و حقیقتی روشن را به دلش می‌نشاند. 

او مجذوب پاکی و معنویت وجود حضرت زهرا (س) می‌شود و حضور ایشان را چراغی می‌یابد که می‌تواند راهش را از تاریکی به روشنی هدایت کند. روایت داستان در سه فصل، برخی از مهم‌ترین لحظات زندگی حضرت زهرا (س) را با نگاهی داستانی و نرم بازگو می‌کند؛ از ماجرای ازدواج و انفاق لباس عروس گرفته تا سه روز روزه داری و رخداد‌های مرتبط با فدک.

 اشواق در کنار مشاهده این رویدادها، به آرامی به راوی گوشه‌هایی از زندگی مهاجران، انصار و روز‌های نخستین اسلام نیز تبدیل می‌شود. «به امید دیدار» بیش از آنکه صرفا یک روایت تاریخی باشد، تلاشی است برای پیوند دادن تجربه‌های یک زن در دل تاریکی‌های گذشته با نوری که در رفتار و سیره حضرت زهرا (س) جلوه گر است؛ نوری که می‌تواند امروز هم برای دل‌های جست وجوگر الهام بخش باشد.

مریم شریف رضویان در نشست نقد و بررسی کتاب «به امید دیدار»:

من ابتدا اصرار داشتم شخصیت اصلی را حضرت زهرا (س) قرار دهم، اما از آنجایی که از حضرت زهرا (س) قبل از رحلت پیامبر، روایات تاریخی و نقل قول مستند نداریم که بتوان به صورت داستان درآورد و حتی از زندگی شخصی ایشان نیز اطلاعات مستند نداریم از این امر منصرف شدم؛ بنابراین شخصیت اصلی را فرد دیگری قرار دادم که شاهد زندگی حضرت باشد و از آن طریق روایت‌هایی که تاریخ نقل کرده از زبان این شخصیت بیان شود.

بخشی از کتاب:

اشواق همان طور که دست کوچک و نرم دخترش را در دست گرفته بود، در دل با راشدش سخن می‌گفت. آن‌ها در هوای لطیف بعدازظهر یک روز بهاری، قدم زنان از چادر‌های قبیله فاصله می‌گرفتند. آسمان آبی و دشت سبز در انتهای افق به هم پیوسته بودند. نسیم نرم نرم روی علف‌های خودرو می‌وزید و عطر پونه‌های وحشی را به مشام می‌رساند. این صحنه مجالی برای اشواق بود تا حقیقتی را که نمی‌د انست چیست و کجاست احساس کند. این احساس، او را به وجد می‌آورد؛ گویی از زمین جدا می‌شد و زیبایی زمین و آسمان را یکجا در آغوش می‌کشید.

به امید دیدار/ انتشارات به نشر/ ۳۲۸صفحه/ ۱۴۰۳/ ۱۹۰هزارتومان

«آتش بر دامن ماه»
حوادث صدر اسلام از زبان راویان متعدد

رمان «آتش بر دامن ماه» نوشته سید سعید هاشمی و منتشرشده توسط نشر «مهرستان»، اثری ۲۱۸ صفحه‌ای است که هرچند برای نوجوانان نوشته شده، اما به دلیل نثر روان و روایت‌های تأثیرگذارش، برای بزرگ سالان هم خواندنی و دلنشین است. نویسنده در این کتاب تلاش کرده است تاریخ را با داستان درآمیزد؛ رویکردی که به ویژه برای مخاطبان جوان بسیار کارآمد است و باعث می‌شود حوادث مهم صدر اسلام در قالبی ملموس و انسانی روایت شود.

داستان در سی فصل کوتاه پیش می‌رود و با لحنی آرام آغاز می‌شود؛ از روز‌های پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) گرفته تا ماجرای بیعت با امیرالمؤمنین (ع)، جریان سقیفه و سرانجام وقایع تلخ شهادت حضرت زهرا (س).

یکی از ویژگی‌های لطیف و زیبا در این رمان، استفاده از راویان متعدد است؛ شیوه‌ای که به متن تنوع و جان تازه‌ای می‌بخشد و خواننده را با نگاه‌های مختلف نسبت به یک واقعه همراه می‌کند. روایت‌هایی از فضل بن عباس، عمروعاص،‌ام سلمه و ... در قالب گزارش‌هایی در کتاب آمده است و حال و هوای تازه‌ای به ادامه داستان می‌دهد.

 این تنوع روایت‌ها باعث می‌شود فضای تاریخی کتاب خشک و رسمی نشود و مخاطب به نرمی با عمق حادثه‌ها آشنا شود. نویسنده در مقدمه کتابش توضیح می‌دهد که روزی در اتاق پدرش ـ که روحانی بوده ـ به طور اتفاقی کتابی درباره زندگی حضرت فاطمه (س) را برمی دارد و در همان مطالعه نخست، دلش با مظلومیت و رنج‌هایی که بر ایشان گذشته، آشنا می‌شود.

همین تجربه ساده، اما اثرگذار، او را به مطالعه منابع بیشتر و در نهایت نوشتن این رمان تشویق کرده است؛ تلاشی برای اینکه گوشه‌ای از زندگی حضرت زهرا (س) را با زبانی قابل فهم و پر از احساس برای نسل جوان بیان کند. «آتش بر دامن ماه» از همین نگاه شکل گرفته است: روایتی آرام، انسانی و آموزنده که می‌کوشد پیوندی میان تاریخ و دل‌های نوجوان امروز برقرار کند.

سید سعید هاشمی در مقدمه کتاب «آتش بر دامن ماه»:

نوشتن این کتاب خیلی زمان برد و دلیلش این بود که دوست داشتم کتاب‌های نویسندگان اهل تسنن را هم مطالعه کنم و نظر آن‌ها را هم درباره این شخصیت یگانه بدانم. جالب اینجاست که بزرگان اهل تسنن هم همگی به بزرگی و بزرگواری این بانوی نمونه واقف بودند.

بخشی از کتاب:

مگر من با علی چه فرقی داشتم؟ فقط فرقم با علی این بود که علی خودش را پیش محمد شیرین می‌کرد و محمد او را دوست داشت. یک بار هم محمد من را برای تبلیغ اسلام به میان مردم قبیله همدان به یمن فرستاد. من شش ماه در آنجا ماندم؛ اما مردم همدان لجباز بودند و شکایت من را پیش محمد بردند. محمد هم من را به مدینه احضار کرد و دوباره علی را به جای من فرستاد.

مردم خودشیرین یمن هم به علی روی خوش نشان دادند و نامرد‌ها همگی مسلمان شدند. در اینجا فرق من با علی چه بود که با حرف‌های من مسلمان نشدند، اما حرف‌های علی را پذیرفتند و به اسلام روی آوردند. کاش در جنگ خندق که هنوز من و دوستانم مسلمان نشده بودیم، علی و محمد را می‌کشتیم!

آتش بر دامن ماه/ نشر مهستان/ ۲۱۵صفحه/ ۱۴۰۳/ ۱۹۵هزار تومان

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.