به گزارش شهرآرانیوز، ایام فاطمیه که میرسد بعضی نواها بیشتر به گوش میرسد یا در ذهن تداعی میشود. یکی از آنها همان است که با فغان میخواند «ناحلهالجسم یعنی...»، این مرثیه در واقع برگرفته از حدیثی در کتاب «مناقب آل ابیطالب» معروف به مناقب است که در بخشی از جلد سوم آن، این روایت آمده است؛ «رُوِىَ اَنَّها علیهاالسلام ما زالَتْ بَعْدَ اَبیها صلی الله علیه و آله مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ناحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّکْنِ باکِیَةَ الْعَیْنِ مُحْتَرَقَهَ الْقَلْبِ یُغْشى عَلَیْها ساعَةً بَعْدَ ساعَةٍ» به این معنا که «مورخین گفتهاند حضرت فاطمه علیهاالسلام پس از پیامبر صلی الله علیه و آله پیوسته سرى بسته از شدت درد و جسمى نحیف و در خود فرو شکسته و چشمى گریان و قلبى سوخته داشت که ساعت به ساعت از خود مى رفت و بى هوش مى شد.» این احوالات به گفته حجتالاسلام مهاجر خراسانی، مبلغ و مفسر دینی تا لحظه شهادت حضرت زهرا (س) دیده میشد که در ادامه، سعی کردیم توصیفی از لحظات دردآوری که بر «مادر» گذشته داشته باشیم.
حجتالاسلام مجتبی مهاجر خراسانی در توصیف این حدیث بیان کرد: در شبهایی که نزدیک به شهادت حضرت زهرا (س) بود چند کلمه را در توصیف احوالات این بانوی بزرگوار در منابع دینی و حدیثی گفتهاند که هیچ اغراقی در آن وجود ندارد. نخستین حال، «ناحِلَةَ الْجِسْم» است؛ یعنی بدنشان روز به روز ذوب میشد. روایت شده است به عنوان مثال وقتی یکی از زنان مدینه که امروز به ملاقات حضرت میآمد و فردا هم به دیدارش میرفت از آنچه در جسم «امّ ابیها» میدید تعجب میکرد و به تعبیر من میگفت «بیبی شما از دیروز تا امروز که تا این حد لاغر نبودید!» ایشان هر روز و به سرعت در حال ذوب شدن بود.
حجتالاسلام مهاجر خراسانی در ادامه تصریح کرد: برخی مردم زمانه وقتی این وضعیت را دیدند پرسیدند چه چیز شما را تا این حد نحیف کرده است؟ و حضرت زهرا (س) جواب دادند: «اگرچه جسمم بیمار است، اما آنچه مرا با سرعت دارد ذوب میکند غریبی علی (ع) است.»
این مبلغ دینی گفت: کلمه دومی که حال حضرت صدیقه کبری (س) را توصیف میکند «مُنْهَدَّةَ الرُّکْن» است؛ به معنای قد خمیده است. اگر بخواهیم بهتر بگوییم گفتهاند مانند این است که یک خانم ۱۸ ساله، وقتی راه میرود گویی پیرزنی ۸۰ ساله با قدی خمیده قدم برمیدارد.
وی ادامه داد: مورد سوم عبارت «باکِیَةَ الْعَیْن» است؛ به گونهای که اشک حضرت قطع نمیشد. از ایشان پرسیدند چرا تا این حد گریه میکنید؟ پاسخ دادند «به دلیل فقدان وجود پیامبر (ص) و ظلمی که به علی (ع) شده است.»
به گفته مهاجر خراسانی، آخرین عبارتی که در حالات حضرت زهرا (س) در روزهای پایانی عمر مبارکشان گفته شده، واژه «مُحْتَرَقَهَ الْقَلْب» است؛ یعنی ایشان قلبی سوخته و پر از درد داشت. گفته شده حضرت زهرا (س) همیشه از گریه نزد حضرت علی (ع) خوددداری میکردند چرا که میدانستند امام طاقت دیدن اشکهای حضرت را ندارند؛ اما در یکی از آخرین شبهای عمرشان، حضرت علی (ع) از فرزندان میخواهند خانه را ترک کنند تا با همسرشان صحبتی داشته باشند.
وی اضافه میکند: حضرت علی (ع) کنار بیبی مینشینند و سرشان را روی سینهشان میگذارند. تا این اتفاق میافتد بغض حضرت زهرا (س) به اصطلاح پاره میشود و اشک بی وقفه از چشمانشان سرازیر میشود. امام نیز بعد از دیدن اشکهای بیبی دو عالم، طاقت نیاوردند و او را همراهی کردند. از همسرشان پرسیدند «فاطمهجان! چرا گریه میکنی؟» حضرت پاسخ داد برای غربت شما اشک میریزم. امام علی (ع) نیز فرمودند «من نیز خوف آن دارم که بعد از زهرا، خداوند عمری طولانی به علی بدهد.»
مهاجر خراسانی بعد از بیان و توصیف این حدیث روایی تاکید کردند: اگرچه همه این توصیفات اندوهناک است و دل هر انسانی را به درد میآورد، اما آنچه مشخص و واضح است اینکه شهادت حضرت زهرا (س)، فقط برای یک امر اتفاق افتاد و آن هم پشتیبانی و دفاع از ولایت و امام زمان خود بود.