به گزارش شهرآرانیوز، بر اساس گزارشها، حدود ۱۵ درصد از گاز کشور در فرآیندهای انتقال، توزیع و در فلرها تلف میشود. نکته مهم اینجاست که همین ۱۵ درصد تقریباً معادل همان مقداری است که امروز از کمبود آن صحبت میکنیم؛ بنابراین میتوان گفت مشکل در تولید نیست؛ مشکل در مدیریت، انتقال و نگهداری شبکه است.
بخشی از این مسأله نیز ناشی از فرسودگی شبکه انتقال است. دلیل مهم دیگر، سیاستهای پوپولیستی در گازرسانی به همه نقاط کشور بوده است. این سیاست باعث شد شبکه انتقال گاز بسیار گسترده شود و طبیعی است هرچه شبکه گستردهتر باشد، افت فشار افزایش مییابد. برای مثال، توزیع یک واحد گاز میان ۱۰۰ نفر با توزیع همان مقدار میان ۲۰۰ نفر تفاوت دارد؛ در زمان پیک مصرف، وقتی گاز باید میان ۲۰۰ نفر توزیع شود، فشار افت میکند، بخشی از مشترکان دچار قطع گاز میشوند یا مجبور میشوند گاز صنایع مهم مثل پتروشیمیها و نیروگاهها را قطع کنند تا به مصرفکنندگان خانگی برسد. یعنی در واقع مشکل کمبود نیست، مشکل افت فشار است. گاهی گاز وجود دارد؛ اما فشار آن به حدی نیست که به مصرفکننده برسد و با افزایش فشار میتوان تعداد بیشتری را پوشش داد.
در بخش پتروشیمی نیز سالها به دلیل قیمت بسیار ارزان گاز، توسعه گسترده تولید متانول را شاهد بودیم. این واحدها عملاً گاز ارزان دریافت کرده و محصول فروختهاند؛ حالا هم با هر قطع گاز، اعتراض میکنند که چرا گاز نداریم.
بر اساس یک مطالعه مرکز پژوهشهای مجلس، اگر کل گازی را که طی این سالها به متانولسازها دادهایم صادر میکردیم، حدود ۱۲ میلیارد دلار درآمد نصیب کشور میشد، اما متانولسازها از محل فروش محصول خود تنها ۸ میلیارد دلار درآمد داشتهاند. یعنی در مجموع، کشور ۴ میلیارد دلار زیان کرده است. اگر همان گاز باقیمت واقعی یا صادراتی به آنها عرضه میشد، بهصرفهتر بود و به درآمد ارزی کشور زیان نمیرسید.
همین موضوع سبب شده که در زمستانها ناچار شویم گاز متانولسازها و اورهسازها را قطع کنیم؛ این صنایع که بسیاری از آنها وابسته به صندوقهای بازنشستگی هستند، با کاهش تولید، درآمدشان کاهش پیدا میکند و صندوقهای بازنشستگی دچار مشکل میشوند و حتی در پرداخت حقوق بازنشستگان نیز فشار ایجاد میشود. این چرخه یک لوپ معیوب است که شکستن آن بسیار دشوار شده است. مشکل دیگر، راندمان پایین نیروگاههای کشور است. حتی در تابستان که با محدودیت گاز روبهرو نیستیم، نیروگاههای ما قادر نیستند یک واحد گاز را با عملکرد مطلوب به برق تبدیل کنند؛ بنابراین مصرف گاز در نیروگاهها نسبت به میزان تولید کشور بسیار بالاست.
اگر در سالهای گذشته بهینهسازی پتروشیمیها انجام میشد و شبکه گازرسانی تا این اندازه گسترده نمیشد، میزان گاز در دسترس برای نیروگاهها در زمستان کافی بود و طبیعتاً آلودگی هوا هم ایجاد نمیشد. اکنون به دلیل قطع گاز نیروگاهها، آنها مجبورند به سمت مازوت بروند و مازوت تولید داخل نیز به دلیل گوگرد بالا و نبود تجهیزات گوگردزدایی، آلایندگی شدید ایجاد میکند. فناوریهای گوگردزدایی فرآیندهای پیچیده و پرهزینهای هستند که به دلیل تحریمها، کمبود سرمایهگذاری و محدودیتهای تکنولوژی، امکان استفاده از آنها به شکل گسترده وجود ندارد.
منبع: ایران