صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مادر شهید هست، «ایران» یتیم نمی‌ماند!

  • کد خبر: ۳۷۶۹۹۶
  • ۱۲ آذر ۱۴۰۴ - ۱۹:۵۶
درد و داغ، انگار کلید باغ رستگاری است برای ما. قریب به نیم قرن است این دو کلید میان ما دست به دست می‌شود تا امروز. درد جنگ و داغِ فرزند. با این همه ما کم نمی‌گذاریم که فراوان هم پیش می‌آوریم، چون خوب می‌دانیم این باغ را که نام مقدسش ایران است ارزش هزار داغ دیدن هم دارد.

 جنگ با تجزیه طلبان که تیغ در پهلوی وطن می‌زدند یک فصل از کتاب بود و جنگ با دشمنی که بر دیوارِ خرمشهر ما نوشته بود" جئنا لنبقی" فصل طولانی دیگر. همین جنگ ۱۲ روزه اخیر هم اگر چه در روزشمار کم تعداد بود، اما در اثرگذاری هر روزش بسانِ یک دهه بود. درد کشیدیم و داغ دیدیم از دشمن. دوازده روز پی‌درپی شراره بارید، اما در این میان، حقیقتی سترگ نیز روی داد به عنوان " حب الوطن" که معنای روز آمد ایمان شد. همه به این " حُب" به هم محبت کردیم و در شکوه یک ملت قامت کشیدیم. همه ما مستظهر بودیم به پشتیبانی مادران ایران. آنان که ایستادند، همه ایران برخاست حتی آنانی که مدت‌ها بود نشسته راه می‌رفتند. وطن شد خانه و ما همه یک خانواده شدیم که مادران رزمجامه برتن فرزندان می‌پوشیدند. اصلا خانه سنگر شده بود. زنان بی‌هیچ زره و کلاه‌خود، بزرگ‌ترین نبرد را در سکوت خانه‌ها زیستند و تدبیر کردند. البته، آنان که پیش از آن‌که جنگ آغاز شود، رزم را در میدان تربیت آغاز کرده بودند؛ در پرورش فرزندانی که آموختند ایران، فقط یک خاک نیست—یک عهد است، یک آبرو، یک سرنوشت مشترک. مادر شهید، پیش از آن‌که پسرش لباس دفاع به تن کند، شجاعت را بر روحش پوشاند؛ و هنگامی که وطن صدا زد، او نه فرزند، که ثمره حیاتش را تقدیم کرد؛ بی آن‌که از قامت عشقش کم شود، بی آن‌که از مادر بودنش استعفا دهد. او که عزیزش را بدرقه کرد، خوب می‌دانست که وداع، پایان مادری نیست، کهآغاز جاودانگی آن است. امروز، ما با سری که به آسمان ساییده می‌شود، می‌توانیم بگوییم «مادر شهید، مادر ایران است.» نه از آن رو که فرزندش را از دست داده، که از آن رو که ایران، فرزندانی چنین بزرگ از دامن او دارد. فرزندانی که با شهادت به دست می‌آیند و تکثیر می‌شوند. در کنار مادران یک گروه دیگر را باید ستود که در هیئت همسر، همقدم با مردان خود حماسه را معنایی نو شدند. ما زنانی را دیدیم در این ۵ دهه که تراث معرفتی همسران خود را برای تاریخ حفظ کردند. با وفاداری، با صبر، با مدیریت خانه‌ای که در غیاب قهرمانش از هم نپاشید. همسر شهید، وارث و میراث دار جامه‌ای گلگون است که، چون پرچم باید در اهتزاز بماند و خواهد ماند، چون دیدیم که همسر شهید در صراط مستقیم او ایستاد، از سرنوشتش روی‌گردان نشد، که پای به راه نهاد تا بگوید خط سید الشهدا تا همیشه روشن است. زنان ایرانی از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب، بانام‌ها متفاوت، اما ریشه واحد ایرانی و رشته یگانه انقلابی پای کار بودند. دنیا دید که در همین دوازده روز آتش، میلیون‌ها زن ایرانی، بدون آن‌که خط‌کشی شوند، در یک وحدت معنوی ایستادند. ایستادنی نه مبتنی بر شعار، که مبتنی بر احساس مشترک مادری و هم‌سرانگی؛ زیرا آنان فهمیده بودند که ایران یک میراث مشترک است که قابل تجزیه نیست. آنان، تصویری واحد ساختند؛ تصویری که در آن «من» و «او» محو شد، و «ما» قد علم کرد. همه زنان ایران، در شکوه مادر شهید، ایستادند. همه، مادر فرزندانی شدند که برای وطن رفتند. همه، میراث‌دار قبایی شدند که سرخ از غیرت و خون بود. عظمت این زنان، تنها در بخشیدن فرزند یا همسر نیست؛ در ایمان به راه و تربیت مردانی است که تا قیامت پرچم را به دوش گیرند. باری، ایران، مادرانی دارد که سرباز می‌پرورند و نمی‌هراسند؛ و همسرانی دارد که میراث خونین را پاسبانی می‌کنند و نمی‌شکنند. تا اینان هستند «ایران» یتیم نمی‌ماند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.