یکی از مهمترین ویژگیهای دانشجویان در گذشته نهچنداندور، جریانداشتن «جویندگی دانش» در وجود آنان بود؛ ویژگیای که امروز کمتر در میان دانشجویان دیده میشود. دانشجوی امروز بیشتر بهدنبال استفاده از نتایج جستوجوی دیگران است و حتی نه از همه آن نتایج، بلکه از خلاصهای از آنها برای گذراندن درس و امتحان بهره میگیرد. بهتدریج میان دو واژه «دانش» و «جو» فاصلهای معنادار ایجاد شده است؛ تاجاییکه گویی جویندگی، دیگر کار اصلی دانشجو نیست.
علاوهبراین، دانشجو در گذشته در کنار جویندگی دانش، مطالبهگر نیز بود و جریانهای دانشجویی در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی کشور تأثیرگذاری جدی داشتند. این مطالبهگری و اثرگذاری، امروزه کمرنگتر شده و فعالیتهای فوقبرنامه نیز دیگر آن شوروحال سابق را ندارد.
شاید علت بروز این وضعیت، غلبه نگرانیهای اقتصادی بر زندگی مردم باشد. دانشجویان نیز بهعنوان بخشی از جامعه از این قاعده مستثنا نبودهاند و اولویتهایشان تغییر کرده است. درسخواندن به دریافت مدرک تحصیلی تقلیل یافته و نگاه به دانشگاه، بیشتر «محل اخذ مدرک» شده است؛ حتی اگر برای آن هزینههای سنگینی پرداخت شود.
یکی از عوامل مهم این روند، استخدام و بهکارگیری افراد صرفا بر اساس داشتن مدرک -و نه تخصص- است. بسیاری از مسئولیتها به کسانی واگذار میشود که میان رشته تحصیلی و حوزه فعالیتشان هیچ ارتباطی وجود ندارد. در بهترین حالت، این افراد ناچارند از مشاوران کمک بگیرند و درغیراینصورت، مسائل با تکیه بر هوش مصنوعی یا جستوجوی لحظهای اینترنتی حلوفصل میشود؛ امری که هیچ نسبتی با مهارت و تخصص واقعی ندارد.
برای اصلاح این مسیر، «تخصصمحوری» باید به یک ضرورت در ساختارهای حاکمیتی و مدیریتی تبدیل شود؛ ضرورتی که تحقق آن تنها با شعار ممکن نیست و باید در عمل دیده شود.
دانشجو نیز نیازمند بازنگری در مسیر تحصیلی خود است. نخست باید رشتهای را انتخاب کند که باور دارد در آن مفید و توانمند است. محبوبیت یک رشته نزد دیگران، تضمینی برای موفقیت شخصی او نیست. چنینانتخاب نادرستی معمولا به مدرکگیری بدون علاقه و رهاکردن دانش میانجامد و افزون بر احساس اتلاف عمر، موجب بیانگیزگی دیگران نیز میشود. در مقابل، انتخاب درست رشته زمینه تقویت همان روحیه «جویندگی دانش» را فراهم میکند.
ازسویدیگر، دانشجو ناگزیر است نگاهی به آینده اقتصادی رشته خود داشته باشد. او باید از دوران تحصیل بهدنبال راههایی باشد که با تکیه بر استعداد، توانمندی و امکانات موجود، مسیرهای کسب درآمد در حوزه رشتهاش را هموار کند. نگاه تکبعدی به رشته تحصیلی، مانع شکوفایی ظرفیتهایی است که میتواند به تولید ارزش و ثروت بینجامد.
همچنین نباید از دیگر ابعاد زندگی غفلت کرد. دانشجو همانگونه که برای درس برنامهریزی میکند، باید برای ورزش، تفریح، هنر و ارتباطات اجتماعی نیز برنامه داشته باشد تا به یک دانشجوی متعادل تبدیل شود. درغیراینصورت، در زندگی فردی و حرفهای نیز توفیق چندانی نخواهد داشت.