مجید خاکپور | شهرآرانیوز؛ وقتی استفاده از هوش مصنوعی در همین نسخههای دارای محدودیت در دسترس عموم قرار گرفت، موجی از هیجان و شور ایجاد کرد. هزاران عکس و تصویر و ویدیو در فضای مجازی منتشر شد و سرعت پیشرفت چنان است که همین حالا هم تشخیص ویدیوی اصلی و ساختهشده با هوش مصنوعی در مواردی تقریبا ناممکن است.
استفاده از هوش مصنوعی برای ترجمه، نوشتن مقاله و اساسا هر متنی، حتی شعر، نگرانیها و بحثهای زیادی ایجاد کرد. سرعت پیشرفت هوش مصنوعی بهقدری زیاد است که هشدارهایی برای محدود کردن و چگونگی استفاده از آن نیز در همین مدت اندک مطرح شده است.
این هشدارها به اشکال مختلف، هم در رسانه و هم بهصورت کتاب، مطرح شده است. سعی داریم کتابهایی را برای آشنایی بیشتر با این فناوری نو معرفی کنیم. در ادامه و در بخش نخست، مروری داریم بر دو کتاب «تاریخ فشرده هوش مصنوعی» و «موج پیشِرو» از توبی والش و مصطفی سلیمان.
***
هیچ چیز یک شبه اتفاق نمیافتد
دسترسی عمومی به هوش مصنوعی سبب شد این تصور بهوجود بیاید که ناگهان وارد دوره تازهای شدهایم که هیچ آمادگیاش را نداشتیم و همین ابهام، نگرانیهایی نیز با خود آورد. اما واقعیت این است که هوش مصنوعی، مانند هر علمی که بشر به آن دست یافته، مسیری تکاملی را در طی دههها پشت سر گذاشته است. توبی والش در ابتدای کتابش، «تاریخ فشرده هوش مصنوعی»، به این نکته اشاره کرده و نوشته است:
«وقتی چتبات هوش مصنوعی «چت جیپیتی» در اواخر سال ۲۰۲۲ راهاندازی شد، ظاهر قضیه این بود که خلقالساعه سبز شده. روزنامهای نبود که باز کنید و در آن به چندین و چند مقاله درباره هوش مصنوعی برنخورید. خیلی از ما شروع کردیم به اظهار نگرانی. حتی دولتها هم به هول و هراس افتادند. کل ماجرا قرار بود به کجا ختم شود؟ اما واقعیت این بود که موفقیت یکشبه هوش مصنوعی، مثل بیشتر موفقیتهای یکشبه، مدتها مقدمهساز داشت.
در واقع و همانطور که در ادامه کتاب حاضر درخواهید یافت، دهههاست که هوش مصنوعی در زندگیتان دخیل بوده؛ فقط فرقش این است که خیلی از نمونههای دیگر هوش مصنوعی تا قبل از عرضه «چت جیپیتی» شاید در زندگیتان چندان به چشم نمیآمدهاند. شاید از این نکته هم تعجب کنید که هوش مصنوعی یک روز خیلی خاص برای آغازش داشته. بیشتر رشتههای علمی سرِ تاریخ مشخص آغاز نمیشوند، اما ماجرای هوش مصنوعی فرق دارد. روز دوشنبه ۱۸ ژوئن ۱۹۵۶
نخستین روز از کارگاهی هشتهفتهای با هدف ساخت ماشینهای هوشمند بود و همین گردهمایی سرآغاز شکلگیری حوزه هوش مصنوعی را رقم زد.».
اما این تاریخ مشخص نتیجه بذری است که دههها پیشتر کاشته شده بود؛ زمانی که آدا لاولیس -که او را نخستین برنامهنویس رایانه میدانند- در نیمههای قرن نوزدهم تصور میکرد که کامپیوتر مکانیکی «اگر به درستی دستور بگیرد، میتواند قطعات موسیقی پیچیدهای بسازد»، بذر سؤالی را کاشت که از آن زمان تا کنون نسلها را درگیر خود کرده است: وقتی ابزار شروع به فکر کردن میکند چه اتفاقی میافتد؟ در «تاریخ فشرده هوش مصنوعی».
توبی والش تقریبا دو قرن از این تلاش را در ۲۰۰ صفحه مختصر و روشن فشرده کرده است.
کتاب نه در سیلیکون ولی، بلکه در کالج دارتموث در نیوهمپشایر (آمریکا)، در ۱۸ ژوئن ۱۹۵۶ آغاز میشود. روزی که پیشوای افسانهای هوش مصنوعی، جان مککارتی، گروهی از همکاران دانشگاهی همفکر خود را برای یک کارگاه هشتهفتهای گرد هم آورد تا ماشینهای هوشمند بسازند. خب، او کسی است که اصطلاح «هوش مصنوعی» را ابداع کرد. والش استدلال میکند که داستان هوش مصنوعی درباره جهشهای ناگهانی نیست، بلکه درباره انباشت صبورانه است. او مینویسد: «بسیاری از به اصطلاح موفقیتهای یک شبه، دههها در حال ساخت بودند.»
این جمله هم لحن و هم تز کتاب را به تصویر میکشد. هوش مصنوعی، به گفته والش، شهاب سنگی نیست که بهتازگی به تمدن بشری برخورد کرده باشد؛ بلکه آتشی است که در طول نسلها آن را برافروختهایم.
او همچنین به طرز تازهای درباره محدودیتهای هوش مصنوعی صریح است. او مینویسد: ماشینهایی که امروز داریم، احمقهای باهوش هستند. در یک چیز درخشان، در بیشتر چیزهای دیگر شکننده. آنها میتوانند شعری بنویسند، اما طنز را درک نمیکنند، بیماری را تشخیص میدهند، اما زمینه را اشتباه میخوانند، در یک بازی عالی عمل میکنند، اما در یک راهرو گیر میکنند.
او هوش مصنوعی را نه یک نیروی بیگانه، بلکه ساخته دست بشر و انتخاب او میبیند. او به خواننده یادآوری میکند: «ما از ابزار استفاده میکنیم؛ نه آنها از ما.» و با این حال، او هشدار میدهد که مرز در حال نازک شدن است. والش میپرسد که آیا جوامع میتوانند با پیامدهای اخلاقی اختراعات خود همگام شوند؟ او هشدار میدهد: «فرزندان ما قرار است دنیایی بدتر از دنیایی که ما در آن متولد شدیم به ارث ببرند. برخی از آن ساخته دست خودمان، برخی از آن توسط ماشینهایی که برای کمک به ما ساختیم شکل گرفته است.»
والش نه هوش مصنوعی را تجلیل میکند و نه آن را اهریمنی جلوه میدهد. در عوض، آن را با دقت یک محقق و دغدغه یک شهروند تحلیل میکند. او به خوانندگان یادآوری میکند که رقابت واقعی بین انسانها و ماشینها نیست، بلکه بین جنبههای بهتر و بدتر خودمان است: آیا ما از هوش -مصنوعی یا غیر آن- برای گسترش شکوفایی انسانی استفاده خواهیم کرد یا برای تحکیم نابرابری؟
تاریخ فشرده هوش مصنوعی، نوشته توبی والش، ترجمه سهند سلطاندوست، نشر مرکز، ۱۴۰۴، ۲۰۰ صفحه، ۳۵۰ هزار تومان
***
نگران باشیم
فصل نخست کتاب «موج پیشرو» با اشاره به اسطوره سیل در فرهنگهای مختلف آغاز میشود. مصطفی سلیمان، نویسنده کتاب، از اسطورههای کهن هندو تا حماسه گیلگمش و حتی کشتی نوح مثال میآورد که سیلی بنیانکن همه چیز را در مسیرش از بین میبرد و پس از آن جهانی از نو بنا میشود. او از اسطوره سیل که جهان را زیر و زبر میکند استفاده میکند تا به موجهای فناوری برسد.
موجهایی که مانند همان سیلهای دنیا و باورهای کهن، جهان را به قبل و بعد از خودش تقسیم میکند. او مینویسد: «تاریخ با روایت شورانگیزی از موجهای فناوری عجین است، و گسترش موجگونه فناوری، داستان انسانِ فنّاور است. تلاش بیوقفه نوع بشر برای بهتر شدنِ خودش، همنوعانش، ظرفیتهایش، و تأثیراتش بر محیط زیست، به سیر بیامان تکامل ایدهها و پندارها و مسیر آفرینش نیرو بخشیده است.»
او چند خط جلوتر نگرانیاش را بروز میدهد: «حال این پرسش مطرح میشود که، از اینجا به بعد چه خواهد شد؟» و ادامه کتاب شرحی است از ماجرای موجی که به گمان او دارد میآید و میتواند جهان را زیر و زبر کند.
بیل گیتس در یادداشتی به معرفی این کتاب پرداخته و نوشته است: «وقتی مردم از من در مورد هوش مصنوعی میپرسند، پرسشهایشان بیشتر به این خلاصه میشود: باید نگران چه چیزی باشم و چقدر باید نگران باشم؟ در طول یک سال گذشته، در پاسخ به این پرسش، من کتاب «موج پیشرو» نوشته مصطفی سلیمان را به آنها معرفی کردهام.
این کتابی است که من بیش از هر کتاب دیگری در مورد هوش مصنوعی -به سران کشورها، رهبران کسب و کار و هر کس دیگری که این سؤال را میپرسد - توصیه میکنم، زیرا چیزی نادر ارائه میدهد: نگاهی روشن به فرصتهای خارقالعاده و خطرات واقعی پیشرو.»
بیل گیتس در ادامه همین یادداشت به یک مورخ مشهور ارجاع میدهد و نگرانیاش را اینگونه ابراز میکند: «یووال نوح هراری، مورخ، استدلال کرده است که انسانها باید قبل از توسعه هوش مصنوعی پیشرفته، نحوه همکاری و ایجاد اعتماد را کشف کنند. در تئوری، من موافقم. اگر یک دکمه جادویی داشتم که میتوانست کل این ماجرا را برای سی یا چهل سال کُند کند، در حالی که بشریت اعتماد و اهداف مشترک را کشف میکند، ممکن بود آن را فشار دهم. اما آن دکمه وجود ندارد. این فناوریها صرف نظر از آنچه هر فرد یا شرکتی انجام میدهد، ایجاد خواهند شد.»
گیتس میگوید نمیشود شتاب پیشرفت را کند کرد، چون رقابت وجود دارد بین کشورها با کشورها و شرکتها با شرکتها و عطش افراد برای افتخار و رهبری هم تمامی ندارد و این نیروهاست که پیشرفت فناوری را اساسا غیرقابل توقف میکنند.
قسمت ترسناک ماجرا از نظر گیتس و مصطفی کمال، نویسنده کتاب، توانمندسازی بازیگران بد است که میتوانند با استفاده از هوش مصنوعی به قدرت زیادی دست پیدا کنند.
نویسنده که خود کارآفرین و پژوهشگر حوزه هوش مصنوعی و بنیانگذار شرکت DeepMind است، استدلال میکند قصد دارد خوانندگان را متقاعد کند که هوش مصنوعی و زیستشناسی مصنوعی موجودیت ما را تهدید میکنند و ما تنها پنجرهای باریک در اختیار داریم تا قبل از اینکه خیلی دیر شود، آنها را مهار کنیم.
از جنبههای دیگری که این موج و به دنبال آن سیل فناوری را نگرانکننده میکند این است که انسان در برابر خطرهایی مانند بلایای طبیعی، توسعه و استفاده از سلاحهای هستهای، کمونیسم و نظامهای دیکتاتوری که گاه بر جوامع تحمیل میشود مقابله میکند، اما هوش مصنوعی چیزی است که ما داوطلبانه آن را میپذیریم، زیرا نه فقط نوید ثروت و رفاه که مژده درمان بیماریها، به تعویق انداختن مرگ و حتی تغییرات اقلیمی را نیز میگیرد.
سلیمان البته این جذابیت را درک میکند و مدعی است که این فناوریها «سپیدهدم جدیدی را برای بشریت رقم خواهند زد.»، اما مشکل اینجاست که فناوریای که میتواند بیماریها را درمان کند، توانایی ایجاد یک بیماری جدید را نیز دارد؛ و کافی است نه از سر شرارت محض که صرفا به خاطر منافع نیاز باشد این بیماری را ایجاد کرد. اینجا پای نقشهای منفی این بازی به میان میآید. مصطفی سلیمان سعی دارد در این اثر ما را متوجه این جنبه از خطرهای هوش مصنوعی کند.
موج پیشِ رو، نوشته مصطفی سلیمان (با همکاری مایکل باسکار)، ترجمه حسین رأسی، نشر فرهنگ معاصر، ۱۴۰۳، ۵۸۲ صفحه، ۹۰۰ هزار تومان
برای نوشتن این مطلب از سایتهای زیر استفاده شده است:
gatesnotes.com
theguardian.com
financialexpress.com