در روزهای کرونایی که دل همهمان لک زده است برای یک سفر جانانه، با خواندن کتابهای مربوط به سفر میتوانیم این کمبود را تا حدودی جبران کنیم.
نفیسه رشیدی | شهرآرانیوز؛ در روزهای کرونایی که دل همهمان لک زده است برای یک سفر جانانه، با خواندن کتابهای مربوط به سفر میتوانیم این کمبود را تا حدودی جبران کنیم. این گزارش حاوی چند پیشنهاد کتابخوانی است برای کسانی که دوست دارند به دنیای کتابهای جهانگردی سفر کنند.
نسل اولیها: ناصرخسرو، حاج سیاح، میرزاصالح شیرازی و ...
مدرنترین ایرانی دوران قاجار
ناصرخسرو، حاج سیاح محلاتی، زینالعابدین مراغهای و میرزاصالح شیرازی جزو قدیمیترین چهرههایی هستند که به زبان فارسی سفرنامه نوشتهاند. سفرنامه ناصرخسرو حدود ١٠٠٠سال پیش نوشته شده است و سفرنامه حاج سیاح حدود ١۵٠سال پیش. از آنجا که حاج سیاح نسبت به ناصرخسرو امروزیتر محسوب میشود، زبان سفرنامهاش هم راحتتر و سادهتر است. ناصرخسرو چندان از مرزهای ایران دور نشد و سفرش حدود ٧سال طول کشید. او از مرو به طرف آذربایجان و ارمنستان رفت، سپس عازم بیتالمقدس و مصر و قاهره شد.
اما حاج سیاح همانطور که از اسمش پیداست، یک گردشگر حرفهای و درستوحسابی بود. او با ١٨سال سفر مداوم، رکورد طولانیترین سفر را در زمان قاجاریه شکست. تا همین الان هم کسی روی دستش بلند نشده است که ١٨سال سفر برود و خاطرات روزانهاش را منظم و دقیق بنویسد. در دوران جوانی و زمانی که فقط ٢٣سال داشت، بهصورت اتفاقی تصمیم به سفر گرفت. او هیچ قصد قبلی برای سفر نداشت و هدفش فقط این بود که از خانه و کاشانهاش دور شود.
حاج سیاح مسیر غرب را در پیش گرفت و به سمت ارمنستان و گرجستان و استانبول رفت. سپس راهی قاره سبز اروپا شد و از شهرهایی، چون ونیز، میلان، مارسی، پاریس، لندن، بروکسل، لوکزامبورگ، استراسبورگ، رم، واتیکان، گنجه، نخجوان، مسکو، ورشو، برلین، مونیخ و فرانکفورت بازدید کرد. کشورهای آمریکا و ژاپن و هندوستان مقاصد بعدی این جهانگرد قدیمی بودند. حاج سیاح عاشق جهانگردی بود و برای رسیدن به آرزویش تلاش زیادی کرد. او در کشورهای مختلف زبانهای ترکی استانبولی، ارمنی، فرانسوی و انگلیسی را آموخت. دانستن زبان به او کمک کرد که با سیاستمداران کشورهای مختلف ارتباط برقرار کند.
حاج سیاح مدرنترین و جهاندیدهترین ایرانی دوران قاجار بود. به همین سبب بود که ناصرالدینشاه او را به حضور طلبید و از او خواست برایش از شگفتیها و پیشرفتهای دنیای غرب بگوید.
در کتاب «سفرنامه حاج سیاح» به عبارات جالبی برمیخورید که ساخته و پرداخته خودش هستند. او در طول سفر برای رستوران از واژه طعامخانه و برای سیرک از واژه سیرگاه استفاده کرده است. از آنجا که تعریفی از محیط «پارک» نداشته، هرجا به پارک رسیده، نامش را «باغچه» گذاشته است.
از لابهلای سفرنامه آقای سیاح میتوان به فاصله عمیق بین ایران و کشورهای توسعهیافته آن زمان، پی برد. در دوران قاجار علم و اقتصاد ما رنگ پیشرفت را ندید، اما غربیها هر روز قدمی به سمت جلو برمیداشتند. برای آنکه درک بهتری از این سفرنامه به دست بیاورید، شما را دعوت میکنیم به خواندن بخشی از متن کتاب در بازدید حاج سیاح از شهر «وین» در اتریش: «هتلهای بسیار نظیف در هر کوچه موجود. به هر طرف مینگریستم، کوچهها وسیع و پرنهر. کشتیهای کوچک در نهرها روان و زورقهای متعدد. سربازان احتساب به لباس نظام در مکان خود ایستاده. شبها شهر منور به چراغ گاز. راهآهن به هر جانب کشیده که میتوان به همهجا گردش کرد. مدرسه موسیقیان که مشغول به تحصیل علم موسیقی بودند، همه با کمال انتظام برقرار بود. اطراف شهر باغها و بساتین و عمارات بزرگان و تجار معتبر مقرر است. در تمام آن شهر کسی را ندیدم که بگوید من خواندن نمیدانم. کارخانجات متعدده در شهر و اطراف با نظم تمام مشغول به کار خود بودند.»
او فردی مذهبی بود که در نجف و کربلا علوم قدیمه را آموخته بود. این جهانگرد بلندهمت نویسندهای مستقل بود و در نوشتههایش به کسی باج نمیداد. اگر از طرف دربار عازم سفر شده بود، مجبور میشد بخشی از حقیقت را پنهان کند، اما سفرنامهای که او نوشته، حقیقتی است که از دل برآمده و بر دل هم مینشیند. برای اینکه به سختی کارش پی ببرید، این نکته را در نظر بگیرید که با جیب خالی عازم این سفر پرخرج شده و چندبار نزدیک بوده است از گرسنگی تلف شود.
نسل دومیها: جلال آلاحمد، محمدعلی اسلامیندوشن، برادران امیدوار و...
حکایتی که همچنان باقی است
سفرنامههای نسل دومی آثاری هستند که نویسندگانشان مربوط به بعد از دوران قاجاریه هستند و سفرهایشان هم در همین مقطع زمانی انجام شده است. جلال آلاحمد چند سفرنامه معروف دارد. «خسی در میقات» بیانگر سفر حج اوست که لحنی عرفانی دارد. او سفری به روسیه و آمریکا هم داشته که بیشتر از زاویه سیاست به این کشورها نگریسته است. محمدعلی اسلامیندوشن کتاب «در کشور شوراها» را پس از بازدید از اتحاد جماهیر شوروی نوشته است. او کتاب دیگری در ژانر سفرنامه دارد با عنوان «کارنامه سفر چین».
این افراد نویسندگانی بودهاند که سفر هم کردهاند، ولی برادران امیدوار اول جهانگرد شدهاند، بعد نویسنده. برادران امیدوار با نامهای عیسی (برادر بزرگتر) و عبدا... را اولین جهانگردان ایرانی نامیدهاند. این ٢نفر ١٠سال از عمرشان را صرف گشتوگذار در ۵قاره جهان کردهاند و تجارب این ماجراجویی را در قالب یک کتاب سفرنامه و یک فیلم مستند سینمایی عرضه کردهاند. عکسها و اشیا و لوازمی که آنها با خودشان سوغات آوردهاند نیز در یک موزه گردآوری شده است.
برادران امیدوار کارهای عجیبوغریبی کردهاند که ثابت میکند بیخودی نگفتهاند دود از کنده بلند میشود. پس از گذشت بیش از ۶٠سال از سفرهای این ٢جهانگرد، هنوز هیچ ایرانی نتوانسته است تجاربشان را تکرار کند. جالب است بدانید که اولین سفر این ٢برادر به سمت کشورهای شرقی با موتورسیکلت انجام شده است. برادران امیدوار ٢سفر سخت و دشوار به قطب شمال و قطب جنوب داشتهاند و در کنار اسکیموها زندگی کردهاند. بر خلاف گردشگران ایرانی که به کشورهای غربی علاقهمند هستند، برادران امیدوار جهانگردی خود را از کشورهای شرقی آغاز کردهاند. با مرور کتاب سفرنامه «برادران امیدوار» که خاطراتش متعلق به ۶٠سال پیش است، خواننده هم به دل تاریخ سفر میکند و هم اطلاعات عمومیاش راجع به کشورها بیشتر میشود.
بسیاری از خردهفرهنگها و آداب و رسوم بعد از گذشت این همه سال همچنان دستنخورده باقی ماندهاند. مثلا آنها توضیح دادهاند که در کشور هندوستان یک مرتاض هندی کنار خیابان معرکه گرفته و مار کبرا را با نوای نی به رقص واداشته است. اتفاقی که همین الان هم میتوانیم در هندوستان شاهدش باشیم. این جهانگردان به مدرسه مرتاضان رفتهاند و محیط کلاس آموزشی آنجا را تصویرسازی کردهاند. در کتاب به جشن رنگپاشی هندوها که از آن با عنوان «جشن مقدس» هم یاد میکنند، اشاره شده است. این جشن امروزه به همان شکلی که در کتاب گفته شده است، برگزار میشود.
در بخش سفرهای آسیایی، خواننده میتواند در کشورهای پاکستان، افغانستان، هندوستان، اندونزی، مالزی و تایلند با نویسندگان کتاب همراه شود. اگر این کتاب را خریدید، حتما فصل «تبت» را با دقت بیشتری مطالعه کنید. برادران امیدوار برای صعود به «هیمالیا» عازم کشور تبت میشوند. (آن زمان «تبت» کشوری مستقل بوده و الان منطقهای خودمختار است).
در سفر به کشور استرالیا با قبیلهای روبهرو میشوند که برای قویتر شدن، اجساد مردگان را میخورند! در یکی از صفحات کتاب عکس گروهی از انسانهای اصیل استرالیا منتشر شده است که برهنهاند و بدنشان را با خونشان قرمزرنگ کردهاند. آنها جشنی برای مراسم بلوغ جوانان برپا میکنند که لازمهاش کشیدن دندان فوقانی توسط یک جادوگر است!
با خواندن اتفاقات اینچنینی، سرتان از تعجب شاخ درمیآورد. کاش میشد این صفحه از کتاب را در بازی معروف فوتبال ایران و استرالیا نشان تماشاگرانشان میدادیم تا میفهمیدند ما همهچیز را درباره گذشتهشان میدانیم!
کتاب «سفرنامه برادران امیدوار» در ٧٨٠صفحه توسط نشر «جمهوری» منتشر شده است. ویژگی مثبت کتاب بهرهگیری از عکسهای فراوان است که تصویر شخصیتها و اتفاقات را در ذهن خواننده ملموس میکند.
نسل سومیها: منصور ضابطیان، رضا امیرخانی، سمیه گلریز و...
سفرنامه مکتوب ادامه دارد
با آنکه در دوران جدید بیشترین تولید محتوا مربوط به فضای مجازی است، همچنان کتابهای سفرنامهای جدید روانه بازار نشر میشوند. کتابهای نسل جدید حال و هوای متفاوتی دارند. نویسندگان از لحنی صمیمی در نگارش بهره میگیرند که ناشی از محیط شبکههای اجتماعی مثل وبلاگ و اینستاگرام است. سفرنامههای قدیمی قصد داشتند حرفهای مهم و اساسی را بیان کنند، ولی در سفرنامههای جدید سفرها بیشتر جنبه تفریحی دارند و هدفشان هم سرگرمسازی مخاطب است. قدیمیها یک صحنه را با جزئیات توضیح میدادند، اما الان این وظیفه بر دوش عکس و فیلم است و نویسنده بیشتر روی داستانگویی متمرکز میشود.
«مرگ آقای سعدی در پاریس» نوشته مجید حسینی، نگاه متفاوتی به شهر پاریس دارد. «در کوچههای پراگ» را «زهرا ابوالحسنی چیمه» پس از سفر به کشور «چک» نوشته است. «مارکو سمین در استرالیا» و «مارکو سمین در ژاپن» نوشته «سمیه گلریز» نام ٢عنوان کتابی است که با استقبال زیادی روبهرو شد. خاطرات جهانگردی زن و شوهر جوان در اینستاگرام اینقدر لایک خورد که تشویقشان کرد نسخه مکتوب آن را با جزئیات بیشتر در قالب کتاب منتشر کنند. نویسنده در ژاپن بیش از هرچیز مجذوب ادب و احترام ساکنان این کشور به دیگران شده است. او همچنین روی این نکته تأکید کرده است که ژاپنیها در پوشش، معماری، آشپزی و... به فرهنگ اصیل خودشان پایبندند و مدرنیته سبک زندگی آنها را تغییر نداده است. کتاب با زبانی ساده نوشته شده و لحنش شبیه متنهای وبلاگی است. نویسنده با دیدی دقیق تصاویر و اتفاقات سفر را ثبت و ضبط کرده و هیچ چیزی را از قلم نینداخته است. کتاب قبلی این نویسنده «مارکو سمین در استرالیا» نام داشت.
در کنار این افراد، منصور ضابطیان و رضا امیرخانی را هم باید اضافه کنیم. در مطلب «سفرنامه ها یک جور بازیگوشی کنار شغلم هستند» به معرفی ضابطیان پرداخته ایم، رضا امیرخانی را هم هرچند بیشتر با رمانهایش به یاد داریم، ولی آخرین کتابش نیم دانگ پیونگ یانگ، یک سفرنامه متفاوت به کره شمالی است. کتابی که با همان لحن متفاوت و نگاه خاص امیرخانی به نگارش درآمده است.