صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نگاهی کوتاه به موج‌های گوناگون سینمای ایران در دو دهه اخیر | در جست‌وجوی مسیری تازه

  • کد خبر: ۳۹۲۴۶
  • ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۱:۳۹
اخیرا انتشار دو فیلم تازه شبکه خانگی و اکران آنلاین دو فیلم «بی وزنی» و «سوءتفاهم»، نشان می‌دهد که قابلیت‌های فرمی بیش از پیش مورد توجه فیلم‌سازان ایرانی قرار گرفته؛ اگرچه متفاوت جلوه کردن، به خودی خود، ارزش محسوب نمی‌شود
محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - اگر با یک عینک تاریخی به سرگذشت سینمای ایران در دو دهه گذشته نگاهی بیندازیم، در خواهیم یافت که موج‌های گوناگونی در دوره‌های زمانی مختلف در سینما به راه افتاده و خواه ناخواه فضای فیلم‌سازی را تحت‌تاثیر خود قرار داده‌اند. بسیاری از اهالی سینما هنوز هم از سینمای دهه ۸۰ و بالأخص نیمه اول آن، با عنوان دوره سیاه سینما یاد می‌کنند؛ دوران کم‌فروغ و ملال‌آوری که جولانگاه کمدی‌های سخیف متمایل به لودگی بود و در حالی که مهم‌ترین سینماگران ایرانی به انزوا رفته بودند، چند بازیگر درجه سوم از این فیلم به آن فیلم گشت و گذار می‌کردند و مبدل به ستاره‌های سینمای ایران شده بودند.
 
 
 

با این حال، پایان دوران رکود در نیمه دوم دهه ۸۰ به دست مهم‌ترین فیلم‌ساز سال‌های اخیر سینمای ایران رقم خورد. دگرگونی سینمای ایران در این دوره به طور خاص مدیون موفقیت چشمگیر دو فیلم «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» به کارگردانی اصغر فرهادی بود که اختصاص یافتن جایزه معتبر اسکار به دومی، خون تازه‌ای در رگ‌های سینمای ایران جاری کرد و دومین اسکار برای «فروشنده» جایگاه شکل سینمایی فرهادی را کاملا مستحکم کرد. تحت‌تاثیر موفقیت حیرت‌انگیز فرهادی که با اقبال عمومی نیز همراه شده بود، موج جدیدی در سینمای ایران به راه افتاد که شکل و شمایل اروپایی و رئال‌گونه‌اش کاملا تحت سیطره آثار فرهادی قرار داشت. خیلی از فیلم‌سازان جوان یکی پس از دیگری آثارشان را به تقلید از سینمای فرهادی جلوی دوربین می‌بردند و خلاقیت هنری، تحت فرمانروایی مطلق فرهادی بر قصه‌گویی خاص او در فضای طبقه متوسط، عملا ذبح می‌شد. این‌گونه بود که «پدیده فرهادی» در چند سال عملا به «سندروم فرهادی» در سینمای ایران مبدل شد و نیمه اول دهه ۹۰، دوران آثار اجتماعی گروهی از مقلدان این فیلم‌ساز لقب گرفت.
 

با این همه، اگر تلویحا بپذیریم که از دل سنت‌های سینمایی شیوه‌های جدیدی در نقطه مقابل آن‌ها ظهور می‌کنند، پیش‌بینی می‌شد که تب آن شکل سینمای هم افول کند؛ اتفاقی که به نظر می‌رسد در نیمه دوم دهه ۹۰ رخ داده و استعداد‌های جوان در این دوران به درستی تصمیم گرفته‌اند که گونه‌های جدیدی را در سینما محک بزنند. از بین جوان‌های تازه‌نفس سینمای ایران در نیمه دوم دهه ۹۰، شاید محمدحسین مهدویان مهم‌ترین چهره باشد؛ جوان بااستعدادی که با اتکا به فرم مورد نظر خودش که مبتنی بر تلفیق مستند و درام است، شکل تازه‌ای از این هنر را به مخاطبان سینما هدیه کرد.

افزایش کیفیت سخت‌افزار‌های سینمایی و پیشرفت فناورانه صنعت سینما، در کنار تلاش‌های خود فرهادی برای برحذر داشتن جوانان از تقلید آثار او، در سال‌های اخیر منجر به ایجاد نوع تازه‌ای از سینمای تجربه‌گرا در ایران شده که به نظر می‌رسد در حال پیشرفت است. تأسیس و گسترش گروه سینمایی هنر و تجربه هم به پا گرفتن سینمای تجربی کمک شایانی کرد. امتحان کردن ظرفیت‌های فرمی در ایران حالا به یک اتفاق مبارک و امیدوارکننده تبدیل شده و از ابتدای شیوع ویروس کرونا در آثاری که به صورت خانگی توزیع شده‌اند، خودش را نشان داده است.
 
 
 

تجربه شیرین «مسخره‌باز» همایون غنی‌زاده، فارغ از اینکه چقدر مبتنی بر تکنیک است و چقدر ارزش‌های فرمی درخور اعتنا دارد، یک تقلای امیدبخش برای سینمای ایران بود که پرداخت فانتزی و سوررئال به موضوعات در سینما را ترویج می‌کرد. «هجوم» شهرام مکری هم با شیوه مورد علاقه او، یعنی سکانس – پلان، کاملا روی فرم سینمایی سوار بود و روایتش را در یک جهان کاملا تخیلی، با فرض وقوع حادثه‌ای عجیب و آخرالزمانی، در یک اتمسفر بی‌زمان، پیش می‌برد.

اخیرا انتشار دو فیلم تازه شبکه خانگی و اکران آنلاین آن‌ها، نشان می‌دهد که قابلیت‌های فرمی بیش از پیش مورد توجه فیلم‌سازان ایرانی قرار گرفته؛ اگرچه متفاوت جلوه کردن، به خودی خود، ارزش محسوب نمی‌شود و این شکل و شمایل فیلم‌سازی هنوز راه درازی تا تبدیل شدن به یک سنت خلاقانه در ایران دارد. «بی‌وزنی» مهدی فرد قادری و «سوء‌تفاهم» احمدرضا معتمدی، دو فیلم اخیرا منتشر شده‌ای هستند که می‌توانیم هم‌زمانی اتفاقی توزیعشان را برای سینمای ایران به فال نیک بگیریم؛ دو فیلمی که با وجود نقاط ضعف پرتعداد، روایت منحصربه‌فرد خودشان را دارند و با خلاقیت‌های فرمی و بصری، امضای شخصی فیلم‌ساز را همراه خود می‌بینند.

روایتی سیال و تو درتو

 
«بی‌وزنی» یک فیلم خاص است که روایتی سیال و تودرتو از یک عروسی و فردای آن ارائه می‌کند. حرکات غوطه‌ورانه و گهواره‌ای دوربین با نام‌گذاری فیلم و محتوای آن همبستگی درخور ملاحظه‌ای دارد و فیلم‌ساز، در جهانی کاملا شخصی و سوررئال، بین حضور یا غیبت نقش اول در رفت و آمد است. «بی‌وزنی» موفق شده تمام گذشته مورد نظرش را بدون استفاده از فلش‌بک و صرفا با تغییرات فرمی به مخاطب انتقال دهد؛ در حالی که پلان‌های بلند فیلم و لوکیشن پیچیده و بزرگ محل فیلم برداری، متناسب با اهداف اثر انتخاب شده‌اند. استفاده از نماد‌های گوناگونی همچون حیوانات خشک شده، استعمال موادمخدر، تابلو‌های نقاشی و اشاره به تحصن دانشجویی، محتوای مورد نظر فیلم‌ساز را به نحوی چندلایه و کنایه‌آمیز به مخاطب منتقل می‌کند و پایان‌بندی عجیب فیلم نیز، هرچند با لکنت، به دنبال بیان غیرمستقیم و چندوجهی حرف فیلم‌ساز، نه صرفا با دیالوگ، بلکه با بهره‌گیری از فرم سینمایی است.


اثری مبتنی بر فرم

 
«سوء‌تفاهم» اثر احمدرضا معتمدی دیگر فیلم مبتنی بر فرم است که پس از یک اکران سوت‌وکور، توزیعش در شبکه خانگی می‌تواند باعث بیشتر دیده شدن این فیلم شود. «سوء‌تفاهم» هم مثل بی‌وزنی در یک لوکیشن فیلم‌برداری شده و فضای سرد و تیره آن، به دنبال دستیابی به فرم مورد نظر فیلم‌سازی است که قبلا با فیلم تحسین شده «آلزایمر» نشان داده بود سینما را می‌شناسد. اهمیت ویژه اثر تازه معتمدی در این است که از فرم فیلم در فیلم استفاده می‌کند و با طراحی یک گروه فیلم‌ساز که مشغول ضبط فیلم در یک خانه قدیمی هستند، به پیرنگ جذابی دست می‌یابد که حتی در برهه‌هایی رنگ و بوی جنایی هم به خود می‌گیرد. در این میان، دسیسه‌های افراد مختلف هم در روایت دخیل می‌شود تا فیلم‌ساز، با هوشمندی فرمی درخور اعتنایش، بتواند در قالب برداشت‌های مختلف یک صحنه فیلم، تماشای چندگانه یک واقعه، از چند زاویه دید مختلف با فرجام‌های گوناگون، را برای مخاطب به تصویر بکشد.

این قبیل نوآوری‌های فرمی که در آثار منتشر شده سال جدید به چشم می‌خورند، امید فراگیر شدن موج تازه‌ای از سبک فیلم‌سازی مبتنی بر فرم و پر از خلاقیت در سینمای ایران را چند برابر می‌کنند. اما مشکل بزرگ این شیوه سینمایی، عادت نداشتن مخاطب به گونه‌های تازه فیلم‌سازی است؛ بنابراین تولید آثاری از جنس «بی‌وزنی» و «سوء‌تفاهم» باید با جذابیت‌های بیشتری همراه شود تا بیننده بتواند خصلت سرگرمی‌سازی سینما را هم در آن‌ها مشاهده کند.
 
هر دو فیلم ذکر شده، به شدت از نظر ریتم روایت کند هستند و مخاطب عادی سینما که عادت کرده با کمدی‌های بدنه ۹۰ دقیقه قهقهه بزند یا نفسش پای درام‌های ملتهب اجتماعی بند بیاید، از این روایت‌های کم‌اتفاق و بدون افت‌وخیز ملول خواهد شد. علاوه بر این، فیلم‌های برخوردار از نوآوری‌های فرمی معمولا از بازیگران چهره و ستاره‌های سینما بهره نمی‌گیرند و ترجیح می‌دهند با هنرپیشه‌های تئاتری یا بازیگران کمتر شناخته شده تولید شوند که این امر مانع از ترویج این فیلم‌ها در سطح عمومی جامعه خواهد شد.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.