روایتی از قصه پاکدستی و کمک بیمنت پارکبانهای مشهدی که معتقدند خوبی گم نمیشود و خیر همیشه ماندگار است.
لیلی رحمانی | شهرآرانیوز؛ قدیمیها میگفتند: خوبی گم نمیشود و خیر همیشه ماندگار است. میگفتند: تو خوبی کن و در انتظار جبران روزگار نباش. آن بالا یکی هوای روزگارت را دارد. درست همانند بعضی پارکبانان مشهدی که بدون چشم داشت هوای همشهریانشان را دارند. آنها پول و چک پولهای گم شده را به صاحبانشان برمی گردانند، از خودروهای مشتریان الیت مراقبت میکنند، برای تعمیر خودرو مشتریان آستین بالا میزنند و هزارویک خدمت بی مزدو منت دیگر هم انجام میدهند و میدانند دعای خیر شهروندان، روزگارشان را به خیر خواهد رساند.
بر همین اساس ۶ پارکبان پاکدست و فداکار با اهدای لوح تقدیر و هدیه، مورد تقدیر قرار گرفتند. در این مراسم رئیس کمیسیون عمران، حمل ونقل و ترافیک شورای شهر مشهد، گفت که از ابتدای فعالیت شورای پنجم تاکنون، موضوع افزایش رضایت عمومی شهروندان از سیستم پارکهای حاشیهای پیوسته مدنظر بوده است. مجتبی بهاروند افزود: خوشبختانه قدمهای ارزشمند و موفقی هم در این جهت انجام شده است و نقش پارکبانان در این افزایش رضایتمندی کاملا محسوس است.
قصه چک پول ۱۱۰ میلیون تومانی
قصه خدمت هرکدام از این خادمان شهر نیز در نوع خود شنیدنی است. یکی از این افراد مهدی غفاری است، جوان ۲۹ ساله و متأهل مشهدی که ۳ سالی میشود در مجموعه الیت و حاشیه معابر مشغول خدمت است. چند وقت پیشتر و در یکی از روزها او در حاشیه بولوار امام خمینی (ره) مشغول فعالیت بود که آن ماجرا رخ داد: «مشغول ثبت پلاکها بودم که متوجه شدم کیف پولی در کنار خیابان افتاده است.» بقیه ماجرا را هم میتوان حدس زد؛ «کیف را که برداشتم، فقط به این فکر میکردم که آن را به دست صاحبش برسانم، اما زمانی که آن را باز کردم متوجه یک چک پول ۱۱۰ میلیون تومانی و مدارک مهمی شدم.» شاید اگر شخص دیگری به جای مهدی میبود، وسوسه میشد، اما خودش میگوید: نمیگویم مشکل اقتصادی ندارم، اما نمیگذاشتم برای این چیزها وسوسه بر من غلبه کند. این شد که با مسئولم تماس گرفتم و در نهایت خیلی زود کیف را به صاحبش رساندیم.
پیگیری آدرس مال باخته از بانک
جعفر تخم کار فیض آبادی هم ۴ سال از زمان حضورش در شرکت الیت میگذرد. این جوان ۳۷ ساله نیز شرایط مشابهی را تجربه کرده است. او کیفی را پیدا کرد که علاوه بر پول نقد، حاوی یک کارت بانکی بود و هیچ نشانهای هم داخل کیف نبود. جعفر با تمام مشغله کاریای که داشت، به بانک صادرکننده کارت مراجعه کرد و با دریافت نشانی، کیف را به صاحبش رساند.
در نقش تعمیرکار خودرو
قصه حسن افرنجه، همکار دیگر او که بیش از ۱۱سال از عمر خود را پارکبان بوده است، نیز شبیه به همین قصه شرافت و انسانیت است. او که ۳۱ سال سن دارد و دیپلمه رشته برق است بارها از این تخصص خود برای امدادرسانی به خودروهای داخل پارکینگ و حاشیه خیابان بهره برده است، مانند آخرین باری که فرشته نجات شد و خود را به خودرویی رساند که در پارکینگ بیمارستان امام رضا (ع) دچار نقص فنی شده بود.
در نقش مأمور آتش نشانی
جواد محمدی فر هم در نقش یک امدادرسان ایفای نقش کرد، با این تفاوت که چند روز قبل و بعد از مشاهده یک خودرو دچار حریق، با سرعت عملی مثال زدنی، با کپسول اطفای حریق به کمک یکی از شهروندان شتافت و راننده را نجات داد. سرعت عمل او به قدری زیاد بود که پیش از حضور مأموران آتش نشانی، آتش به طور کامل خاموش شد و این جوان ۳۱ ساله از این آزمون امدادرسانی روسفید بیرون آمد.
هم پارکبان، هم پاسبان
ماجرای پارکبانان نیک اندیش به اینجا ختم نمیشود و در کنار انجام وظیفه، مراقبت از خودرو شهروندان نیز برای برخی از پارکبانان در حکم وظیفه است، درست همانند مأمور وظیفه شناسی که با شرافت، حتی گاهی در نبود مالکان خودرو مانع آسیب دیدگی خودروها میشد؛ «در خیابان عارف مشغول گشت زنی بودم که متوجه صدای ضربهای شدم. راننده یک ماشین که مشغول خارج شدن از پارک بود با ضربه محکمی به صندوق عقب ماشین جلویی برخورد کرد و زمانی که قصد داشت بی توجه به این ماجرا به راه خود ادامه بدهد، جلوی ماشینش رفتم و مانع از این کار شدم. مدارک راننده را گرفتم و تا زمان بازگشتن راننده خودرو آسیب دیده صبر کردم....» این هم ماجرای علیرضا صیادی، جوان ۳۰ سالهای است که وظایفش را بیشتر از آن چیزی که برای او تعریف شده بود انجام داد.
یافتن مالک تلفن همراه
مصطفی آریان فر هم مانند دیگر همکارانش آن قدر وظیفه شناس است که بعد از پیدا کردن گوشی تلفن همراه گم شده در خیابان، تمام همتش را برای پیدا کردن صاحب موبایل گذاشت و بالاخره آن را به دست خانمی که آن را گم کرده بود رساند. او نیز ۳ سال است که امانت دار حاشیه خیابانهای شهر است. اینها نمونههای کوچکی است از تلاش خادمانی که همت میکنند تا نیک زیستن را برای پارکبانان شهر نهادینه کنند.