صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

۱۰ ساعت کار مداوم کارکنان بهشت رضوان در روز‌های اوج کرونا | موطن غریب مرگ

  • کد خبر: ۴۰۲۴۴
  • ۰۳ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۶
فضای گورستان‌ها همیشه عجیب بوده است و حالا در عصر سلطنت کرونا، عجیب‌تر از همیشه است. موضوع وقتی غریب‌تر می‌شود که تمام کار یک گورستان، می‌شود مرده‌های کرونایی. با این تصور است که به بهشت رضوان پامی‌گذارم؛ دومین آرامستان مشهد که چندماهی است تمام خدماتش معطوف شده است به غسل و کفن آن‌هایی که جان به ویروس شوم کرونا باخته‌اند.
تکتم جاوید | شهرآرانیوز؛ نه اینکه مردم بی‌کس‌وکار باشند، اما شرایط این روز‌ها همه را بی‌کس کرده است؛ خصوصا اینجا که بودن کس‌وکار آدم، قوت قلب است و نمی‌گذارد زانو‌ها بشکنند زیر بار فراق همیشگی عزیزانمان. فضای گورستان‌ها همیشه عجیب بوده است و حالا در عصر سلطنت کرونا، عجیب‌تر از همیشه است. موضوع وقتی غریب‌تر می‌شود که تمام کار یک گورستان، می‌شود مرده‌های کرونایی. با این تصور است که به بهشت رضوان پامی‌گذارم؛ دومین آرامستان مشهد که چندماهی است تمام خدماتش معطوف شده است به غسل و کفن آن‌هایی که جان به ویروس شوم کرونا باخته‌اند. با ورودم، آمبولانسی از ورودی می‌گذرد و خودرو پرایدی هم پشت‌سرش می‌آید. از پریشانی چهره و سیاه‌پوشی سه سرنشین خودرو مشخص است که عزیزی را از دست داده‌اند؛ عزیزی که داخل آمبولانس به‌سمت غسالخانه می‌رود.


باید از زنده‌ها ترسید نه از مرده‌ها

اگرچه فضا خلوت است، اما کنار غسالخانه عده‌ای منتظرند؛ دو خانواده که برای غسل عزیزشان به اینجا آمده‌اند؛ هر دو جان‌باخته کرونا. یکی بیست‌وپنج‌ساله و دیگری شصت‌وپنج‌ساله. در این‌سو اگرچه همه‌چیز یکباره است و آدم را بهت‌زده می‌کند، در آن‌سوی دیوار، اما موضوع، تکرار کاری است که از چندین ماه پیش برای غسال‌ها شروع شده است. مشهد اولین شهری بود که غسالخانه‌ای مجزا برای متوفی‌های کرونایی دایر کرد و غسال‌های اینجا، تنها غسال‌هایی هستند که فوتی‌های کرونایی را از صبح تا عصر هر روز آماده دفن می‌کنند. خدیجه حسین‌نژاد چهل‌وسه‌ساله یکی از همان غسال‌هاست که از سی‌سالگی کارش را شروع کرده است. خواهر بزرگ‌ترش، سال‌ها غسال بهشت رضا (ع) بوده است و یک‌بار که خدیجه از شهرستان آمده و محیط کارش را دیده، به این شغل علاقه‌مند شده است. ترسی از روبه‌رو شدن با جنازه ندارد که می‌گوید: شغلم را خیلی دوست دارم؛ خصوصا در این روزها.

منظورش روز‌هایی است که همه از وحشت کرونا حتی با یکدیگر دست نمی‌دهند. با هماهنگی برای دقایقی، از غسالخانه خارج می‌شود تا از کارش در روز‌های کرونایی جهان بگوید. می‌گوید: دلم می‌خواست به این شکل به مردم خدمت کنم. هیچ ترسی هم از جنازه کرونایی و غیرکرونایی ندارم. آدم باید از زنده‌ها بترسد نه از مرده‌ها. بی‌آزارترین موجودات زمین اینجا هستند. اگر قرار باشد به هر بهانه‌ای کار را رها کنیم، تکلیف جنازه روی زمین چه می‌شود؟

کرونا، اما بهانه نیست، یک تهدید کشنده است، اما این تهدید سبب نشده است او از کارش شانه خالی کند. این است که علاوه‌بر لباس‌های عادی کارش که شامل روپوش و چکمه است، یک کاور سرتاسری هم برای مراقبت بیشتر پوشیده است تا هنگام شستن و کفن کردن جنازه، محافظت بیشتری داشته باشد؛ اگرچه همین لباس، کار کردن را در ساعات طولانی و روز‌های شلوغ، سخت‌تر می‌کند. می‌گوید: باید رعایت کنیم، والا هم خودمان در معرض خطر قرار می‌گیریم هم خانواده‌مان. اینجا هرروز قبل از رفتن به خانه همه مراحل ضدعفونی کردن را انجام می‌دهیم و درکل از این بابت نگرانی ندارم.

خدیجه، اما با همه رضایتی که در چهره مهربان و خندانش دارد، کم سختی نکشیده است. این کار چه ساده بگیریمش چه دشوار، فشار روانی خاص خودش را دارد که آدم را از پا درمی‌آورد.


اوج کرونا از ۷ صبح تا ۵ عصر جنازه شستیم

هم غسال است، هم ناظر شرعی. کمی پیش از آغاز شیوع کرونا، در بهشت رضوان مشغول به کار شده است و ازآنجاکه روحانی است، با آرامش و اطمینان خاطر از شغلش حرف می‌زند. تمایلی به بردن نامش ندارد، اما مدام تاکید می‌کند که دیدن صحنه‌های غم‌بار در این محیط بستگی به شرایط روحی فرد دارد و توضیح می‌دهد: خیلی‌ها در این شغل آمده‌اند و، چون تحمل نداشته‌اند، رفته‌اند. من همه این جنازه‌ها و درمجموع محیط اینجا را به چشم عبرت می‌بینم. مرگ حق است و روزی همه ما روی این سنگ می‌خوابیم؛ چه با کرونا چه بی‌کرونا.

او پیش از آمدن به بهشت رضوان هم در ماموریت‌های کاری‌اش، جسد بسیار دیده است، اما دیدن جنازه جوان‌ها یا صحنه وداع بستگان را با متوفی‌ای که درگذشته است، از لحظات دلخراش شغلش می‌داند؛ به‌خصوص در روز‌های شیوع کرونا که حجم انبوه جنازه‌ها و فشار شرایط ویژه، کارشان را سخت‌تر می‌کرده است: «در روز‌هایی که تعداد فوتی‌ها زیاد بود، از ساعت ۷ صبح وارد غسالخانه می‌شدیم و ساعت ۵ عصر برای ناهار خوردن خارج می‌شدیم. یعنی هیچ زمانی برای استراحت وجود نداشت.»

گریزی می‌زند به روز‌های ابتدایی که طبق پروتکل بهداشتی، میت کرونایی به‌جای غسل، تیمم داده می‌شد و بعد کاورپیچ به‌خاک سپرده می‌شد. حالا، اما شرایط عوض شده است و میت کرونایی نیز مثل سایر اموات غسل داده و کفن می‌شود. این ناظر شرعی اگرچه از دیدن پیران و جوانان و کودکانی که بر اثر بیماری کرونا از دنیا رفته اند، بسیار متاثر می‌شود، خیلی زود خودش را مجاب می‌کند که «مرده که بی‌ترس نیست، اما اگر همه بترسند و کسی نیاید، تکلیف اموات چه می‌شود؟» او حرفش را با احادیث و روایاتی تمام می‌کند که می‌گویند اجر و ثواب غسل یک مسلمان، در کارنامه عمل انسان ثبت می‌شود و سپس به داخل غسالخانه برمی‌گردد تا کارش را ازسر بگیرد.


از بهشت زهرا تا بهشت رضوان

کار غسال‌ها که تمام می‌شود، جنازه را تحویل می‌دهند برای دفن. این روز‌ها البته به تعداد محدودی از نزدیکان متوفی، اجازه ورود به آرامستان داده می‌شود. نه دوست و آشنایی هست که دلداری‌شان بدهد و نه فامیلی که بر روی شانه‌اش، ناله‌وزاری کنند. معمولا دو‌سه‌نفری که اجازه ورود گرفته‌اند، جسد را تحویل می‌گیرند و دفن می‌کنند؛ یا همین‌جا یا در یکی از آرامستا‌ن‌های دیگر شهر. نه مراسمی است و نه عرض تسلیتی از جانب دوستان. روزگار آدم‌هایی که بیماری کرونا عزادارشان کرده است، درواقع روزگار تنهایی است و بهشت رضوان، آخرین مکانی است که می‌توانند با عزیزشان دیدار کنند.
 
محمدی ۲۰ سال سابقه کاری دارد. موهایش را در طول سال‌ها خدمت در آرامستان‌های مختلف، سپید کرده است. حفار بوده و تلقین‌خوان و خدمات دفن میت را انجام می‌دهد. می‌گوید ۱۰ سال جزو مُصلین (نمازخوان‌های میت) بوده است. او اهل دیار تربت‌حیدریه است، اما در شهر‌های مختلفی زندگی و کار کرده است. از روزی که در جوانی، اتفاقی گذرش به غسالخانه آرامستان افتاده، تصمیم گرفته است شغلش همین باشد. گاه‌به‌گاه شعری همراه حرفش می‌کند تا وصف حالش را گفته باشد: «به قول شاعر، هرکسی را بهر کاری ساختند/ مهر او را در دلش انداختند.» ادامه می‌دهد: به کفن‌و‌دفن میت علاقه داشتم، آن‌قدر که خودم دنبال احکامش رفتم. بعد شنیدم یک روحانی در بهشت زهرای تهران مسئولیتی دارد و دنبال تلقین‌خوان و دفن‌کننده می‌گردد. رفتم بهشت زهرا (س) مصاحبه دادم و همان روز مشغول به کار شدم.

کرونا و بی‌رحمی‌اش دل‌ودماغ را از او گرفته است، وگرنه از سال‌ها بودن کنار مرده‌ها، خاطرات جالبی دارد. فوت همسر آقای محمدی، او را ابتدا به شهرستان خودش و سپس به مشهد کشانده است تا اول در بهشت رضا (ع) و حالا در بهشت رضوان خدمت کند: «از سال ۸۷ مشهد هستم و از ماه رمضان هم آمده‌ام بهشت رضوان که همان روز‌های اوج کرونا بود.»

شیوع کرونا باعث شده است ورود خانواده متوفیان به آرامستان، محدود شود. این موضوع برای محمدی ناخوشایند است؛ چراکه تنهایی اینجا آزارش می‌دهد، با این حال توصیه می‌کند: «اگر قرار است چند نفر از خانواده متوفی برای مراسم بیایند، بهتر است کسانی باشند که بتوانند در کار کفن‌ودفن کمک کنند.»
او دنباله حرفش را به غصه‌هایی می‌دهد که تمامی ندارد: «اسم ائمه را که آخر دعا‌ها می‌برم، اشک می‌ریزم.»


نیامدن به آرامستان برای مردم سخت است

سختی کار در آرامستان فقط شست‌وشوی جسد و دفن کردنش نیست؛ به‌خصوص این روز‌ها که پروتکل‌های بهداشتی اعلام شده است و حضور تعداد محدودی از اعضای خانواده متوفی، مجاز است، مقابل ورودی، اغلب شاهد صحنه درگیری لفظی و حتی فیزیکی خانواده‌های داغداری هستیم که همگی می‌خواهند در لحظه تحویل جسد و دفن آن حضور داشته باشند. یکی از نیرو‌های انتظامات که علاقه‌ای به بیان نامش ندارد، در این باره می‌گوید: این اواخر با توجه به حجم اطلاع‌رسانی‌ها، تعداد درگیری‌ها کمتر شده است، اما بازهم عده‌ای شرایط ویژه این روز‌ها را قبول ندارند. هنوز هم عده‌ای از خانواده‌ها اصرار دارند که مراسم مختلف عزاداری را با همان کم‌وکیف سابق برگزار کنند که برای حفظ سلامتی خودشان، امکان‌پذیر نیست.
 
همین چند روز پیش خانواده یک متوفی با همکارم درگیر شدند و با خودرو به پایش زدند که درحال‌حاضر در خانه بستری است. او این نکته را هم یادآوری می‌کند که برای شناسایی و تحویل جسد، یک خودرو اجازه وارد شدن به آرامستان را دارد و سقف ورود برای دفن جنازه هم، ۳ خودرو یا ۱۵ نفر است. اگرچه تعداد دفنی‌های ما نسبت‌به بهشت رضا (ع) خیلی کمتر است، همچنان در ورودی آرامستان دچار مشکل هستیم و مردم این محدودیت‌ها را سخت قبول می‌کنند؛ خصوصا وقتی که یکی از نزدیکانشان فوت کرده باشد.


کرونا و فداکاری پرسنل رضوان

اختصاص بخش تطهیر آرامستان بهشت رضوان به بیماران کرونایی و اصلاح مسیر دسترسی به آن، میزان مراجعانش را افزایش داده است. مدیرعامل سازمان فردوس‌های شهرداری مشهد، با اعلام این مطلب اضافه می‌کند: باتوجه‌به شیوع بیماری کرونا و اجرای فاصله‌گذاری اجتماعی بین تمام همکاران خود و اموات کرونایی، بهشت رضوان را برای فوتی‌های کرونایی مجزا کردیم و همین باعث شد تا تعداد بیشتری از شهروندان با این آرامستان آشنا شوند و اموات خود را در آنجا دفن کنند.

حجت‌الاسلام حسین مهدوی‌دامغانی از فداکاری پرسنل بهشت رضوان در روز‌های کرونایی قدردانی می‌کند و می‌گوید: کرونا بیماری خطرناکی است که پرسنل بهشت رضوان به طور مستقیم با آن در ارتباط هستند و در عین حال به بهترین نحو به مردم خدمات می‌دهند.
او در پایان یادآور می‌شود که اگر چه تلاش شده خدمات به‌نحوی ارائه شود که بر اندوه بازماندگان نیافزاید، اما با این حال آرزو می‌کنیم هیچ شهروندی گذرش به اینجا نیفتد؛ خصوصا در این روزها.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.