وضعیت ایران و نحوه مواجههاش با تحریمها به تحلیل و تأمل نیاز دارد. در ابتدا باید گفت ایران تاکنون از این تحریمها زیاد دیده است و بعد از این هم میتواند بهراحتی اینگونه تحریمها را از سر بگذراند. تحریمی که آمریکا در نظر دارد، این است که صادرات نفت ایران به صفر برسد و ارتباطات بانکی ایران با بانکهای جهان، قطع شود و درواقع موتور اقتصاد ایران بهطورکلی خاموش شود. با این وصف، این خیال باطلی است که ترامپ در سر دارد، زیرا ایران در هشت سال جنگ تحمیلی بهخوبی یاد گرفته است که چگونه راهکارهای برونرفت از بنبستها را بیابد، پس اینبار هم راهی پیدا و مشکلات را مدیریت میکند.
ما اکنون در شرایط دوران جنگ و دفاع مقدس نیستیم و سرمایههای اجتماعی نیز دچار تغییر شده است، با این حال تجربه دوران دفاع مقدس به مدد مسئولان میآید. آقایانی که در رأس امور هستند، کسانیاند که تجربه جنگ هشتساله و تحریمها را از سر گذراندهاند و اساسا میدانند که در این وضعیت فوقالعاده چه باید بکنند و چگونه کشور را اداره کنند. ضمن آنکه به تناسب تفاوتهای وضعیت امروز با دوران دفاع مقدس، راهکارها نیز گسترش یافته است و هماکنون دولت، مداخلات لازم را انجام میدهد و قبل از تحریمها، تدابیر لازم را پیشبینی کرده است تا مایحتاج عمومی مردم کم نشود و از ساختارهای موجود بینالمللی هم استفاده میکند تا بتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد.
فراموش نکنیم که تحریمها در هیچ شرایطی و برای هیچ کشوری، رفتار درستی نیست؛ به همین دلیل است که در ایران به آن میگوییم «تحریمهای ظالمانه»، زیرا هدف اصلی آنها، جلوگیری از توسعه و پیشرفت است و عاملان آن تلاش میکنند با در تنگنا قرار دادن مردم از طریق اقتصاد و معیشت، حکومتها را تسلیم کنند.
اما اکنون چه باید کرد؟ بههر صورت تحریمها وضع و اجرایی شدهاند. راهکار ما چه میتواند باشد؟ به نظرم مهمترین راهکاری که برای برونرفت از این وضعیت وجود دارد، در دست دولت است.
دولت باید مدبرانه و همانطور که وعده داده است، مایحتاج مردم را تأمین کند تا مشکلی پیش نیاید و سعی کند مردم برای گرداندن زندگی روزمرهشان دچار مشکل یا بحران نباشند. مذاکره نیز راهی است که نباید آن را بسان دروازه بسته تلقی کرد. ایران البته گزینه مذاکره عزتمندانه را نیز در پیشرو دارد، ولو آنکه در شعارها چیز دیگری ببینیم و بشنویم. همه راهها به روی ما باز است. آنها فشار میآورند و ما مقاومت میکنیم و در حد خود به آمریکا فشار بینالمللی نیز وارد میکنیم و این تک و پاتکها ناگزیر بهسمت مذاکره میرود. آمریکا مرتب میگوید که ما میخواهیم جمهوری اسلامی را پای میز مذاکره بیاوریم. ایران نیز شرایطی دارد که آن شرایط حتما پشت میز مذاکرات، بیان خواهد شد.
اروپا از جنگ در خاورمیانه، بسیار هراسان است و نگرانیهایی جدی دارد، بنابراین نگاه آنها اینگونه است که برجام باید حفظ شود. در این میان، مسئله مهمتری نیز وجود دارد و آن هم وضعیت داخلی ایران است که به نوعی پاشنه آشیل ایران محسوب میشود. گلایهها درحال افزایش است که اگر کاهش پیدا نکند، میتواند اثرات بدی داشته باشد. مردم بهغایت در تنگنا هستند و در کنار آن، اخبار اختلاسها، دزدیها و کارشکنیهای فراوان است. چنانچه دولت نتواند جلوی آن را بگیرد، خطر به هر صورت وجود دارد. دولت باید درباره فضای داخلی بهشدت سختگیری نشان دهد تا سرمایه اجتماعی مجددا تقویت شود. مردم چنانچه پشت دولت را خالی کنند، کشور کاری از پیش نخواهد برد. دولت ایران ازسویی باید مناسبات خود با جامعه بینالمللی را به گونهای ادامه دهد تا فشار تحریمها مدیریت شود و ازسوی دیگر هرقدر درمورد مسائل خارجی سختگیری میکند، در داخل هم باید در تقابل با مفاسد، سختگیر و در تعامل با مردم، مداراگر باشد.