محمدعلی صحرایی، قهرمان اسبق کشتی خراسان، درست ۵۰ سال پیش در چنینروزی دچار حادثهای شد که جانش را گرفت.
مرتضی اخوان | شهرآرانیوز؛ فولکسواگنی به شماره پلاک۲۹۶۱۴ بهدلیل سرعت زیاد، در جاده قوچان- مشهد از مسیر منحرف میشود و چپ میکند؛ اتفاقی که تصویر آن بعد از نیمقرن هنوز پیش چشم آنهایی است که منتظر بازگشت قهرمانشان به قریه دولتآباد بعد از رفتن به پابوس امام مهربانیها بودند. محمدعلی صحرایی، قهرمان اسبق کشتی خراسان، درست ۵۰ سال پیش در چنینروزی دچار حادثهای شد که جانش را گرفت، اما روایت حاضران در صحنه، از پهلوانی در آخرین لحظات زندگیاش حکایت داشت؛ سانحهای که جامعه کشتی خراسان و ایران را داغدار کرد.
حالا سالن کشتی محمدعلی صحرایی واقعدر میدان تختی مشهد سالهاست که به جولانگاه عاشقان این رشته ورزشی و پرورش استعدادهایی بدل شده است که نام و خاطره این قهرمان و پهلوان خراسانی را زنده نگه میدارند. اما محمدعلی صحرایی که بود و ۵۰ سال پیش در چنینروزی بر او چه گذشت؟
ظهور با چوخه، درخشش در کشتی
پسر روستای دولتآباد، از همان ابتدا سر پرسودایی داشت. توی کوچهبازیاش گلاویزی با بزرگتر از خودش بود. کشتی میگرفت وقتی هنوز کشتی حرفهای توی ذهنش نبود. محمدعلی در سال۱۳۱۹ دیده به جهان گشود و خیلی دیر در بیستسالگی کشف شد. او که همچون بسیاری از قوچانیها سری نترس در چوخه داشت، در سال۱۳۳۹ توانست در مسابقات کشتی با چوخه خوش بدرخشد. بعد از آن بود که قربانمحمد بهادری، از کشتیگیران نامی همشهریاش، او را به فعالیت در رشته کشتی آزاد ترغیب کرد؛ تشویقی که محمدعلی صحرایی را به مسیر حرفهای ورزش، آنهم در رشته کشتی آزاد که رشته تخصصی ایرانیهاست، فرستاد. محمدعلی با چوخه ظهور کرد و در کشتی درخشید.
از چهارمی کشور تا شکست غرورانگیز!
نودکیلویی تنومند به عضویت تیم منتخب استان درآمد و در مسابقات کشوری توانست به مقام چهارم برسد؛ چهارمی که نام او را بر سر زبانها انداخت. صحرایی سال بعد توانست عملکرد خود را ارتقا بخشد تا به طورمشترک با خیرا... امیری، آزادکار نامی ایران، به عنوان دومی رقابتهای قهرمانی کشور برسد. این عنوان، آغازی بر مسیر حضور بینالمللی صحرایی بود. آزادکار خراسانی بعد از این موفقیت به رقابتهای بینالمللی اعزام شد.
حضور در جام تفلیس و جام آریامهر فرصتی بود تا محمدعلی برابر رقبای بینالمللی هم خودش را نشان دهد. شوتالومیدزه روس بر قهرمان خراسانی در مسابقات بین المللی شوروی فائق میآید، اما قدرتبدنی عجیب صحرایی، همه را شگفتزده میکند. ستاره خراسانی بعد از درخشش در رقابتهای بینالمللی به عضویت تیم ملی درمیآید. او دوبنده ملی را در مسابقات جهانی آرژانتین در سال۱۹۶۹ به تن کرد و اگرچه به مدال جهانی نرسید، اما عملکردش درخشان بود.
۱۰ کیلومتر تا پایان جاده زندگی
گوششکسته خراسانی در ۲۲کیلومتری قوچان- مشهد به پایان ایستگاه زندگی میرسد. قبل از ظهر یک روز چهارشنبه، اتومبیل ستاره که حامل دخترش است، بر اثر سرعت زیاد از مسیر خارج میشود و بعد از چپکردن، هر ۲ سرنشین، راهی بیمارستان قوچان میشوند. محمدعلی که بعد از سانحه بههوش است، برای نجات جان دخترش او را در آغوش میگیرد و سعی در بیرونپریدن از اتومبیل دارد؛ اما بد ماجرا آنجاست که کشتیگیر خراسانی در هنگام بیرونپریدن، سرش برخورد بدی با قسمتی از ماشین دارد و خونریزی مغزی میکند.
او برای نجات دخترش او را در آغوش کشیده، بیاختیار از تمام سانحهای که میتواند بلای جانش شود. بعد از انتقال محمدعلی صحرایی و دخترش به بیمارستانی در قوچان، محمدتقی جعفریان، مدیرکل وقت تربیتبدنی خراسان رضوی، از طریق فرماندار قوچان از ماجرا مطلع میشود. تلاشها خیلی فوری به نتیجه میرسد و با دستور رئیس کل ژاندارمری، یک هواپیمای اختصاصی از تهران به فرودگاه مشهد میآید تا محمدعلی را برای درمان به تهران ببرد.
اورژانسی، صحرایی را از بیمارستان قوچان بهسمت فرودگاه مشهد میآورد؛، اما صدای آژیر آمبولانس تنها ۱۰ کیلومتر بعد از قوچان قطع میشود، درست شبیه شعله زندگی پهلوان خراسانی که در دهکیلومتری قوچان برای همیشه خاموش میشود. مشهد با درگذشت پهلوان صحرایی، سیاهپوش میشود و اهالی کشتی برای او مراسم تشییعی برگزار میکنند که تا سالها دربارهاش حرف زده میشود؛ مراسمی که خیابانهای مشهد را بست و نظیرش را تاکنون جامعه ورزش مشهد اگر نگوییم ندیده، بهجرئت میتوان گفت کمتر دیده است.
لباسهای کوچک در میدان بزرگ
یکی از جریدهنویسان دوران محمدعلی صحرایی در دنیای ورزش نقل کرده وقتی همراه این پهلوان خراسانی در مسابقات بینالمللی ادمونتو کانادا بوده است، تصویری ماندگار از او در خاطر دارد که هر بار یاد آن میافتد، بیاختیار فداکاری لحظات پایانی عمر محمدعلی برایش زنده میشود. خلیل ظهورکاری میگوید محمدعلی در کانادا وقتی همه در تلاطم رسیدن به مدال بودند، به عشق خانواده در فرصتهای آزاد به بازار میرفت و لباسهای کودکانهای برای دخترش میخرید؛ دختری که سالها بعد جانش را مدیون پدرش شد، همان دختری که در حادثه چپکردن اتومبیل صحرایی با فداکاری این پهلوان به دنیا ماند.
محمدعلی شاید هیچگاه به مدال جهانی نرسید و آرزوی فتح قله جهان بر دلش ماند، اما او حالا نامش بر سردر سالن قهرمانپرور کشتی مشهد است. صحرایی با حادثهای اندوهبار، دار فانی را وداع گفت تا ۴ یادگار باقیمانده او بمانند و نام پدر را زنده نگه دارند. محمدعلی صحرایی، آزادکار ۹۰ کیلوی خراسانی، ۲ پسر و ۲ دختر دارد که حالا هرکدامشان سنوسالی دارند و هر روز با گذشتن از میدان تختی مشهد و تماشای سردر سالن کشتی صحرایی، یاد و خاطره پدرشان را زنده میکنند.