زوزنی| «اگر دین محمد(ص) بهجز با کشتن من استوار نمیشود، پس ای شمشیرها مرا در آغوش گیرید.». این عبارت آشنا، یکی از دیالوگهایی است که بازیگر نقش امامحسین(ع) در فیلم سینمایی «رستاخیز» بر زبان میآورد؛ همان فیلمی که سال1391 احمدرضا درویش ساخته و توانسته است در سیودومین دوره جشنواره بین المللی فیلم فجر در 11بخش، نامزد شود و 9 سیمرغ دریافت کند. همچنین بیرق زرین این جشنواره در بخش بین المللی به آخرین ساخته درویش اهدا شده است. «رستاخیز» در سال1394 به اکران عمومی درمیآید و بعد از چند ساعتی، بنا بهدلایلی که گفته میشود اعتراض علما و مراجع به این فیلم بوده است، از پرده نقرهای پایین کشیده میشود. امروز که این گزارش را میخوانید، هفت سال از تولید این فیلم و پنج سال از اولین اکران عمومی ناکامش گذشته است و حتی هفت وزیر در وزارتخانه فرهنگوارشاد اسلامی تغییر کردهاند، اما هنوز تصمیمی جدی برای اکران آن گرفته نشده است. این فیلم آخرین حضورسینمایی مرحوم انوشیروان ارجمند، بازیگر مشهدی در یک اثر تاریخی مذهبی است که در نقش قاضی شریح هنرنمایی کرده بود.
احمدرضا درویش حدود 10سال قبل از تولید رستاخیز، «دوئل» را جلوی دوربین برده بود. او به ساخت فیلمهای سینمایی که توجه مخاطبان و منتقدان را به خود جلب میکند، عادت دارد. احمدرضا درویش را میتوان پرافتخارترین کارگردانی دانست که بیشترین سیمرغ را از جشنواره فیلم فجر برای بخشهای مختلف فیلمهایش دریافت کرده است. «رستاخیز»، «دوئل»، «متولد ماه مهر» و «کیمیا» در صدر این فیلمها هستند. درویش بعد از این، فیلم دیگری نساخته است.
یک بهانه برای توقیف
هرچند سادهانگاری است که چنین گمان کنیم اما گفته میشود توقیف یا توقف فیلم رستاخیز بهسبب به تصویر کشیدن چهره برخی شخصیتهای صدر اسلام همانند حضرت عباسبنعلی(ع) است. اگر مشکل این باشد، با جلوههای رایانهای بهراحتی رفعشدنی است اما ظاهرا همین مسئله، دستاویزی برای توقف اکران این فیلم شده است. درویش که نویسنده این فیلم نیز هست، در گفتوگوهای خود در چند سال گذشته، بارها به نظر موافق مراجعی همانند امامخمینی(ره)، آیتا... خامنهای، مرحوم آیتا... بهجت، آیتا... سیستانی و... درباره موضوع گفتهشده اشاره کرده است. بهگفته درویش، همه این مراجعی که نام برده شد، با این شرط که حرمت این حضرات حفظ شود و نسبت باطلی به آنها داده نشود، چهرهگری و صحنهپردازی در این زمینه را بلامانع دانستهاند. درویش که سالهای زیادی از عمر هنری خود را صرف ساخت و تولید «رستاخیز» کرده است، اطمینان میدهد که تمام آنچه در فیلم روایت میشود، براساس نظر فقهای شیعه و برمبنای متون تاریخی بوده، با این حال اخبار حاکی از آن است که این فیلم برای همیشه در حصار توقیف میماند.
تقریبا هیچ
همه آنچه ما درباره این فیلم دیدهایم، محدود به همان سکانس معروفی است که به اتفاقات شهادت عباسبنعلی(ع) و ماجرای علقمه یا نهایتا تیزری که موسسات وابسته به حوزه هنری منتشر کردهاند، خلاصه میشود. هرچند با دیدن این لحظات به عمق و کیفیت محتوای فیلم نمیتوان پی برد، پرواضح است که «رستاخیز» یک اتفاق نادر در تاریخ سینمای ایران و سینمای تاریخیمذهبی کشورمان است و درواقع یک فیلم سینمایی تمامعیار است که باید آن را فقط روی پرده سینما دید.
سریال «مختارنامه» داوود میرباقری که تاکنون دههابار از شبکههای مختلف تلویزیونی به عناوین مختلف پخش شده است، با حضور خود در تلویزیون، توانست دور تکرار فیلم سینمایی «روز واقعه» بهرام بیضایی را متوقف کند. با اینکه شاهکارهایی همانند «روز واقعه» و «مختارنامه» را هر چندبار تماشا کنیم بازهم دیدنی است اما نتیجه تلاشهای چشمگیر جامعه فیلمساز ایران فقط این بوده است که به واقعه دراماتیک عظیم عاشورا و قیام امامحسین(ع) پرداختهاند. «رستاخیز» میرفت تا گام دیگری در مسیر ادای دین سینمای ایران بردارد که متاسفانه بعد از تولد، متوقف شد.
قطعا ساخت یکیدو فیلم در 40سال، سینمای ایران را به قله توانایی در تولید فیلمهای تاریخیمذهبی نمیرساند و تبحر در ساخت این فیلمها، نیازمند کسب تجربههای بیشتری است و کسب این تجربهها، به گشادهرویی جامعه علمیمذهبی نیاز دارد. هرچند بعضی باور دارند که ساخت این دست فیلمها را باید به فیلمسازانی همچون داوود میرباقری سپرد، باید گفت که فرهنگ عاشورا و ارادت به امامحسین(ع) منحصر به فرد، گروه و جناح خاصی نیست و باید همه جامعه هنری و سینمایی کشور با حمایت جدی مسئولان وارد عمل شوند، حال آنکه جامعه فیلمساز متعلق به جریان دینی و مذهبی هم که تعدادشان کم نیست، کمر همتی برای ورود به این مقوله نبستهاند.
یک بام و دو هوای سرمایهگذار
۹پروانه ساخت که بهصورت سالانه در طول ساخت این فیلم تمدید شده است، نشان از زحمتی دارد که برای تولید آن در طول 10سال با سرمایهگذاری بخش خصوصی کشیده شده است؛ زحمتی که بعد از «رستاخیز» هنوز کسی حاضر نشده است برای ساخت یک فیلمِ باعظمت عاشورایی به خود بدهد. زحمتی که شاید پیش از رستاخیز، بخش خصوصی حاضر بود آن را به جان بخرد اما بعد از آن حتی نهادهای دولتی هم به طرف این موضوع نرفتند. بر هیچکس پوشیده نیست که ساخت فیلمهای تاریخیمذهبی نیاز به سرمایهگذاری هنگفتی دارد و همین باعث میشود که سینمای ایران هر 10سال یکبار شاهد ساخت فیلم تاریخی(بیگ پروداکشن) در این باره باشد. معقول هم نیست که این سرمایه به دست هنرمندانی که هنوز سردوگرم روزگار را نچشیدهاند، سپرده شود اما وقتی هم که افرادی همچون درویش پا به این عرصه میگذارند، با بیمهری و کملطفی روبهرو میشوند و شاید علت دیگری که باعث شده است جامعه سینمایی کشور برای ساخت فیلمی درباره واقعه عاشورا پاپیش نگذارند، همین بلایی باشد که بر سر «رستاخیز» آورده شده است. آنها احتمالا بیم دارند بازحمت فیلمی برای نمایش در سینما تولید کنند اما با کوچکترین اعتراض غیررسمی و حتی سلیقهای، سرمایه و زحمت چندسالهشان به هدر برود. در این میان، سرمایهگذارانی که میخواهند با عشق پا در این راه بگذارند، در یک بام و دوهوای فرهنگیمذهبی گیر افتادهاند.