گروه ورزش/شهرآرانیوز، استقلال با محمود فکری مدتی است که استارت زده و گرچه پنجره این تیم همچنان به خاطر بدهی به بویان و شفر بسته است، اما خریدهایی بر اساس لیست فکری صورت گرفته است.
فردین رابط، عنصر تهاجمی کم سن و سال استقلال در لیگ بیستم است که سال گذشته با این تیم قرارداد امضا کرد، اما تنها یک نیمه در مقابل نساجی در دوران فرهاد مجیدی موفق به حضور در زمین با لباس استقلال شد. رابط در دیدار دوستانه میان تیم ملی جوانان و استقلال در دوران حضور استراماچونی موفق به گلزنی شد و اینگونه توانست راهی تیم بزرگسال استقلال شود، هرچند برخی حواشی او را مدتی از استقلال دور و خانه نشین کرد. نکته خاص و تکان دهنده در خصوص زندگی شخصی رابط این است که بازیکن کرد استقلال سابقه کولبری دارد.
او در خصوص این موضوع میگوید: «من متولد هفتم آبان ماه ۱۳۸۰ هستم، یعنی دو روز دیگر تولدم است. اهل پیرانشهرم، منطقه مرزی، شهری زیبا و کردنشین که من فوتبالم را از مسابقات مدارس همین شهر آغاز کردم، اما این در حالی است مثل بسیاری از همشهریهایم از وضعیت مالی خوبی برخوردار نیستیم و به همین دلیل مجبوریم برای گذراندن زندگی کاری سختی را انجام دهی.
وی میافزاید: « من چند بار مجبور شدم بدون اینکه خانوادهام را در جریان بگذارم برای رتقوفتق زندگی کول بری کنم که اتفاقاً خانوده ام پس از اطلاع از این کار من بسیار ناراحت شدند، اما من در ان زمان مجبور به چنین کاری بودم. باید بگویم آنجا در منطقهای که من زندگی کنم درآمدی وجود ندارد. ولی متأسفانه شنیده میشود که این افراد را متهم به حمل قاچاق میکنند که درواقع این حرف درستی نیست و کسانی که اینگونه صحبتها را مطرح میکنند باید خودشان در چنین شرایطی قرار دهند تا متوجه شوند کول بری چهکار سختی است و بهنوعی میتوان گفت کول بری کاری بین مرگ و زندگی است.»
اما سرگذشت عجیب و غریب رابط به اینجا ختم نمی شود. او حتی برای رسیدن به تهران نیز باید از خیلی خوشی های زندگیاش میگذشت تا در نهایت به پیراهن استقلال و آینده درخشان برسد.
رابط در خصوص دورانی که می خواست فوتبالیست شود، میگوید: «با فروش گوشی خودم تصمیم گرفتم به تهران بیایم و در تستهای تیمهای مختلف شرکت کنم و در بعضی از این تستها هم قبول میشدم، اما آنها برای ورود من به تیم حدود ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان از من میخواستند درصورتیکه من با ۲۰۰ هزار تومان که آنهم از فروش گوشی به دست آورده بودم به تهران پا گذاشته بودم. با دو تن از رفقانم با خودمان دو عدد پتو آورده بودیم و دور میدان آزادی میخوابیدیم چراکه هیچ جای نداشتیم و هیچکسی هم ما را نمیشناخت.
وی در خصوص دوران حضور در تراکتور و قبولی در تست های این تیم میافزاید: «در تبریز هم وقتی تست دادم، قبول شدم اما گفتند خوابگاه نداریم و خطم زدند. با صد هزار تومانی که از دوستم قرض کرده بودم و چادری که از دوست دیگرم قرض کرده بودم در پارک می خوابیدم و با ساقه طلایی و نان ۲۲ روز زندگی کردم تا در نهایت مرا پذیرفتند. وقتی حسندخت، مسئول مرحوم تیم های پایه تراکتور در روز آخر تمرین دید که با چادر به محل تمرین آمده ام پرسید این چیست؟که مجبور شدم حقیقت را به او بگویم. خدابیامرز به من دویست هزار تومان داد و برایم خوابگاه را از آن به بعد هماهنگ کرد تا اذیت نشوم.»