صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

کودکان کار اینستاگرامی

  • کد خبر: ۴۸۵۷
  • ۲۰ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۸:۴۶
درباره پدر و مادرهایی که به اصطلاح استعدادهای فرزندانشان را در اینستاگرام شکوفا می‌کنند

محمدناصر حق‌خواه - سر کوچه و خیابان و پشت چراغ‌قرمز حتما آن‌ها را دیده‌اید. دربرابرشان یا سری از تاسف تکان می‌دهیم یا غمی آغشته با آه و افسوس سراغمان می‌آید و حالا جدا از اینکه کمکشان کنیم یا نه و آن‌ها را وابسته به باندی مخوف و سوءاستفاده‌گر بدانیم یا نه، همیشه نگران وجود انسان‌هایی هستیم که اسمشان را کودک کار می‌گذاریم. برایشان مدرسه اختصاصی می‌سازیم، کمک‌های شخصی نقدی و غیرنقدی به آنان می‌کنیم یا هیچ‌کدام از این کارها را انجام نمی‌دهیم و به مسئولان و بانیان چنین اتفاق‌هایی بدوبیراه می‌گوییم و دنبال پاسخ گرفتن از آنان هستیم. کاری که می‌کنیم، اشتباه نیست و توجه به کودکانی که علنی و در خیابان هدف سوءاستفاده قرار می‌گیرند و گاهی از دیدنشان بغضمان می‌گیرد، کار درستی است اما این مطلب قرار است درباره کودکانی باشد که از دیدنشان نه‌تنها بغضی نمی‌شویم که می‌خندیم و قربان‌صدقه اطوارشان می‌رویم اما این گوگولی‌مگولی‌های بامزه، تعریف دقیق کودک کارند.


گاگول‌های گوگول‌پرور!
بچه‌ای که با لکنت حرف می‌زند و بعضی لغات را غلط ادا می‌کند، بچه‌ای که موی بلند و چشم رنگی دارد و اداواطوار شیرین بلد است، بچه‌ای که بلد است از روی موانع بپرد یا روپایی بزند یا توپ‌ها را از فاصله بعید، داخل حلقه بیندازد، همه‌ این‌‌ها که گفتیم، می‌توانند سوژه‌هایی باشند برای سوءاستفاده عده‌ای که اسم پدر و مادر بر خود دارند و فکر می‌کنند با استفاده از شیرین‌کاری‌های فرزندان نابالغی که تشخیص خوب از بد برایشان ناممکن است، اولا دارند به‌اصطلاح استعدادی از بچه را شکوفا می‌کنند، ثانیا راه پیشرفتی را برای او باز می‌کنند و ثالثا درآمدی هم ازطریق انتشار این‌گونه چیزها در صفحه اینستاگرام کودکشان دارند اما آیا این بچه‌های سه‌چهارساله تا دوازده‌سیزده‌ساله می‌دانند که چه کاری را دوست دارند و چه کاری را نه و مگر وظیفه پدر و مادر این نیست که فقط زمینه را برای رشد کودک فراهم کنند و زندگی حرفه‌ای کاری را به او تحمیل نکنند؟ و اینکه کودک را از این آتلیه عکاسی به دیگری و از این کنسرت و پیش این سلبریتی به آن برنامه تلویزیونی ببریم و میهمان فلان شبکه اینترنتی کنیم و از کنار این حضورها، درآمدهای کلان به‌دست آوریم، مگر چیزی جز استفاده ابزاری از کودکان است؟ و مگر کودک کار فقط چون در سرما و گرما کنار خیابان ایستاده است، کودک کار است و آیا نمی‌دانیم که اگر با فشارهای غیرمتعارف به ذهن و بدن یک کودک در باشگاه‌های تربیت‌بدنی و کلوپ‌های ستاره‌سازی که تازه مد شده است، او را از جایی به جای دیگر بکشانیم -درحالی‌که نمی‌دانیم این بچه وقتی به بلوغ رسید، اصلا این حجم از دیده شدن و توی چشم بودن را دوست داشته است یا نه- و نیز اگر بعد از گذشت سالیان و تغییر صدا و چهره کودک این همه توجه از بچه‌ حالا به‌بلوغ‌رسیده برداشته شود، در حق او ظلم کرده‌ایم؟


کچلیک در کلوپ ستارگان
امیرعباس کچلیک همان پسری است که گوشه‌ای از روستاهای شمال، مردی او را گیر آورد و پرسید چه چیز دوست داری و او گفت کچلیک! که معنای بادمجان می‌داد و بعد هم با شنیدن نام ترقه، ذوق کرد و مردم کلیپش را دست‌به‌دست کردند و در مدتی کوتاه سر از برنامه‌های تلویزیونی درآورد و همه او را شناختند و قربان‌صدقه چهره بانمک و لهجه عجیبش رفتند اما این روزها یک قربانی تمام‌عیار است.
قربانی شرکت‌های ستاره‌ساز که با مافیایی قدرتمند، کودکان یا بزرگ‌سالان این‌چنینی را گوشه‌ای گیر می‌آورند و با تطمیع مالی و نشان دادن آینده روشن، آنان را در برنامه‌های تلویزیونی و صفحه‌های پرمخاطب، دست‌به‌دست می‌کنند و لباس‌های خاص بر تنشان می‌پوشانند و به تازگی میکروفون‌ هم به دستشان می‌دهند.
بله، پسرک ساده و خانواده ناواردش این روزها اجازه داده‌اند که امیرعباس کچلیک مثلا خواننده رپی شود؛ سبکی از خوانندگی که سرشار از شاخ‌وشانه کشیدن و کل‌کل‌ و حرف‌های خشن است و نه مناسب سن چنین بچه‌ای است و نه اصلا چیز بامزه‌ای است. او یک قربانی تمام‌عیار و یک کودک کار است که به‌جای شیشه پاک کردن پشت چراغ‌قرمز، مجبور است کلماتی را که معنا‌یشان را نمی‌داند، بر زبان براند و از آغوش این سلبریتی به آغوش آن سلبریتی برود،پس بیاییم کودکان را به حال خودشان وابگذاریم. آن‌ها سوژه تفریح ما نیستند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.