روایت معلمانی که کووید ۱۹ آنها را برای همیشه از درس و مدرسه جدا کرد و مسئولانی که همچنان آمارها را درست اعلام نمیکنند
محدثه شوشتری | شهرآرانیوز؛ آخرین تکلیفی که گفت، خیلی کوتاه بود و تلخ؛ «بچهها فقط مراقب خودتان باشید. تست کرونای من مثبت شده است.» بعد از این، نه تکلیفی آمد و نه خبری از معلم. هر بار در زنگ کلاس، بچهها منتظر معلم بودند، غافل از آنکه زنگ پایان عمر را، کرونا چقدر زود و بیرحمانه برای معلمشان به صدا درآورده است.
برای مدارسی که با همه نقدها و حاشیهها از دو ماه پیش بازگشایی شدند، ابتلای معلمان و دانشآموزانشان به کرونا، مسئلهای غیرقابلپیشبینی نبود. اما اینکه مقامات آموزشوپرورش خیلی دیرهنگام و بعداز فوت یکییکی معلمان، تصمیم به تعطیلی مدارس در نقاط بحرانی کرونا گرفتند، جزو بیتدبیرهای فراموشنشدنی
است.
چند هفته اول بازگشایی مدارس، از هر مدرسهای، خبر فوت معلمی براثر کرونا آمد، آموزشوپرورش فقط تکذیب کرد، اما حالا بعد از گذشت بیش از دو ماه از آغاز سال تحصیلی و فوت دهها معلم و ابتلای صدها دانشآموز، دیگر جایی برای کتمان و تکذیب نمانده است. برای روایت از این قربانیان کرونا و وضعیت ابتلای دانشآموزان و معلمان به این بیماری، سراغ خانواده چند معلم و مسئولان آموزشوپرورش و دانشگاه علوم پزشکی رفتهایم.
گریه دانشآموزان دارالفنون مشهد برای معلم الکترونیک
برای دانشآموزان هنرستانهای دارالفنون و شهیدبهشتی مشهد که تا دو هفته پیش در زنگ الکترونیک، معلمشان را حضوری سر کلاس درس میدیدند، هنوز خبر فوت آقای کامکار باورکردنی نیست. بین معلمهایی که داشتند، زبانزد بود و خوشنام. با اینکه دو سال پیش بازنشسته شد، مهارتش در تدریس، او را هرگز در این دو سال خانهنشین نکرد و مثل هرسال، کلاس الکترونیک را تدریس میکرد.
شماره تلفن همراهش را میگیریم؛ همسرش با صدایی گرفته و سرفههایی که کرونا به جان او هم انداخته، میان اشک و بیقراری پاسخمان را میدهد. دو روز است که او را غریبانه به دل خاک سپردهاند. همسر حسن کامکار، معلم الکترونیک مدارس دارالفنون و شهیدبهشتی مشهد، میگوید: از اول سال تحصیلی، همه کلاسها را حضوری به مدارس میرفت. دو هفته پیش از مدرسه که برگشت، کمی تب داشت، اما حالش خوب بود. تا اینکه چند روز بعد، نصف ریههایش درگیر شد و گفتند باید در بیمارستان امامرضا بستری شود.
چند روزی که در بیمارستان بود، مدام با تلفن با هم حرف میزدیم. شب آخر گفت حالش خوب است و فقط یک واکسن زدهاند و خوابش میآید، اما فردای آن روز از بیمارستان زنگ زدند که ایست قلبی کرده است! همسر این معلم مشهدی، هم از بیمارستان گله میکند و هم از مدیریت مدارسی که شاید اگر فقط مجازی بودند، حالا همسرش کنار او و سه فرزندش بود. میگوید: کامکار فقط یک معلم نبود؛ شاگردانش هر مشکلی داشتند، دلسوز بود و پیگیر. حتی برای رفع مشکلات خانوادگی دانشآموزانش همیشه پادرمیانی میکرد.
هیچکس از معلمان یاد نکرد
مادر پیر محمد عظیمزاده که دلش خوش بود برای این روزها، فرزندش عصای دستش میشود، حالا در غم ازدسترفتن محمد، شب و روزش را گم کرده است. آنقدر دلش از زمین و زمان پُر است که وقتی پشت تلفن به او میگوییم میخواهیم از معلمانی که کرونا جانشان را گرفته بنویسیم، گلایه میکند از ما و همه رسانهها و مسئولان و.... میگوید: کرونا به هر قشری که رحم نکرد، سریع تلویزیون و روزنامهها گفتند و نوشتند که چقدر فلان قشر مظلوم است و چقدر زحمتکش.
از پزشک، پرستار، کارمند بانک، مأمور پست، کارمندان فلان اداره و... خبر زدند و از رفتنشان افسوس خوردند، اما هیچوقت کسی نگفت که معلمها هم بیسروصدا میروند سر کلاسهای حضوری و پای آموختن، قشر آنها هم قربانی کرونا شده است. هیچکس معلمان را یاد نکرد. حتی وزیر آموزشوپرورش بهجای حمایت از معلمانش، هفتههای اول آغاز تحصیلی، کارش فقط تکذیب فوتی معلم و دانشآموز براثر کرونا بود. پسر من هم درست همان روزها برای همیشه از کلاس و درس و مدرسه پر کشید.
این مادر پیر از معلمی حرف میزند که نمونه بود و مثالزدنی. هفته آخر مهرماه، این معلم هم به دل خاک سپرده شد با تلی از آهک و خاکی که روی مزار فوتیهای کرونا میپاشند. مادرش تأکید میکند: بروید فقط نفرینهای من به مسئولان ستاد کرونا و آموزشوپرورش را بنویسید که مادری را بهدلیل تصمیمهای مدیریتی اشتباهشان داغدار کردند.
مهری که بیمهر بود
در طول سالهای معلمی، همیشه مهرماه برایش هیاهو و نشاط داشت، مثل حس همان بچهمدرسهای که از بوی کیف و کفش نو و روزهای اول مدرسه، شاد و بانشاط میشد. اما مهر امسال با معلم بچههای کلاس ششمی، بیمهر بود. درست دو هفته بعد از آغاز مهر کارش به بیمارستان کشید و ۲۹ مهر کرونا جانش را گرفت. تازه وارد دهه ۴۰ زندگی شده بود و آرزوهای زیادی برای سه فرزندش داشت. دختر و پسر نُه و دوازدهسالهاش هنوز خیلی کوچک بودند که بدون پدر، بزرگ شوند.
هشتروز در بیمارستان امام رضا بستری بود، اما جنگ با کرونا آنقدر ساده نبود که این معلم دوباره کلاس درس و مدرسه را ببیند. دختر تهتغاریاش امسال پا به نُهسالگی گذاشته بود و بابا قول داده بود اگر کرونا تمام شود، جشن تولد و جشن تکلیف بزرگی برایش به پا خواهد کرد. اما کرونا آرزوهای دخترکوچولو را با بابای معلم در همان خاطرات کودکی جا گذاشت.
کرونا حتی امان نداد که دوستداشتنیترین ماه سال، یعنی مهرماه برای این معلم مشهدی به پایان برسد. همسرش از زخم زبانها درکنار قدرنشناسیها دل پُردردی دارد و میگوید: لطفا اسمی از همسر معلم من در روزنامهتان نبرید. همسرم چندین هفته است که فوت کرده، اما هنوز هم در اطرافیان، چه دوست و فامیل و آشنا، از ما دوری میکنند و حتی چند نفر از آشنایان با اینکه با همسرم در تماس نبودند و معلوم نیست از کجا به کرونا مبتلا شدهاند، طوری در تماسهای تلفنی با ما صحبت میکنند که انگار بیماری از همسر مرحوم من به آنها منتقل شده است. از این زخم زبانها بهجای دلجویی، کم ندیدیم.
همسر این معلم هم از بیمهری مسئولان آموزشوپرورش در دلجویی از این خانوادهها گلایه میکند و میگوید: حتی خودم به آموزشوپرورش خبر دادم که همسرم بهدلیل کرونا فوت کردند. یک هفته بیشتر بیمارستان بود و بعد فوت کرد، اما در این مدت اصلا جویای حالش نبودند. فقط دانشآموزان مدرسه که شماره موبایل همسرم را داشتند، مدام پیام میدادند و زنگ میزدند.
چالش آمار معلمان فوتشده براثر کرونا
برای اطلاع از تعداد معلمانی که مبتلا به کرونا یا قربانی آن شدهاند، با مدیرکل آموزشوپرورش خراسانرضوی گفتگو میکنیم. قاسمعلی خدابنده مهرماه اعلام کرده بود که ۲۱معلم و ۵دانشآموز خراسان رضوی براثر کرونا فوت کردهاند. از او میپرسیم که حالا بعد از گذشت دو ماه از آغاز سال تحصیلی، کرونا چقدر بلای جان معلمها و دانش آموزان شده است. او به خبرنگار ما پاسخ میدهد که آمار ابتلا و فوتی معلم و دانشآموز را باید از دانشگاه علوم پزشکی بگیریم؛ زیرا دانشگاه علوم پزشکی گفته است که مرجع رسمی آمار فقط آنها هستند.
وی تأکید میکند: نمیگوییم آماری از این معلمان نداریم، بلکه این آمار را ما نباید اعلام کنیم. البته ناگفته نماند آماری که ما از معلمان و دانشآموزان مبتلا به کرونا داریم، ممکن است کامل نباشد؛ زیرا ممکن است عدهای مبتلا شده باشند، اما به آموزشوپرورش اطلاع نداده باشند. خدابنده درباره تعطیلی دیرهنگام مدارس از این هفته و اینکه آیا از هفتههای آتی معلمان دوباره به مدارس میروند یا نه، توضیح میدهد: آموزشوپرورش استان درخواست تعطیلی این هفته مدارس را به ستاد استانی مقابلهبا کرونا داده بود و پذیرفته شد. تعطیلی مدارس دست ما نیست و هر تصمیمی دراینباره در ستاد مقابلهبا کرونا گرفته میشود.
تعداد دانشآموزانی که حضوری مدرسه میروند
هرچند شبکه شاد بهعنوان آموزش مجازی درنظر گرفته شده است، از ابتدای سال تحصیلی، همچنان گروهی از دانشآموزان در مدارس حاضر میشوند. در این میان معلمان ناچارند چه برای سهچهار دانشآموز و چه برای کل کلاس، در مدارس حضور داشته باشند. همین رفتوآمدها خطر ابتلای معلمان و دانشآموزان به کرونا را افزایش میدهد.
مدیرکل آموزشوپرورش خراسانرضوی درباره حضور دانشآموزان در مدارس اینگونه توضیح میدهد: بیشاز یکمیلیون و ۳۰۰هزار دانشآموز در مدارس استان داریم. در مشهد، ۱۰درصد دانشآموزان حضوری در کلاسهای درس شرکت کردند. در شهرستانها بهطور میانگین ۳۵درصد دانشآموزان به مدارس رفتند. اما در مناطق روستایی بیشتر کلاسها بهصورت حضوری تشکیل شده است؛ چنانکه بیش از ۶۰درصد دانشآموزان را شامل میشود.
به گفته وی، باتوجهبه وضعیت شهر مشهد و اوجگیری کرونا در آن، احتمال تمدید تعطیلی مدارس در هفتههای آتی نیز وجود دارد که در اینصورت، آموزشها ازطریق شبکه شاد انجام خواهد شد.
دانشگاه علوم پزشکی هم آمار معلمان و دانشآموزان مبتلا به کرونا را ندارد
اینکه آمار و اطلاعات مربوطبه وضعیت هر مجموعه باید ملاک تصمیمگیری برای فعالیتهای حضوری باشد، بدیهیترین نکته است. اما در وضعیت استان ما، هیچیک از نهادهای متولی، آمار دقیقی از ابتلای دانشآموزان و معلمان به کرونا ندارند تا بتوانند برمبنای آمارها تصمیم بگیرند! این را شما بخوانید «فاجعه مدیریتی». چطور برای بزرگترین قشر جامعه که دانشآموزان هستند و تقریبا در هر خانوادهای یک دانشآموز حضور دارد و همچنین حدود ۱۰۰هزار معلم در استان ما که مشغول تدریس هستند، تصمیمها بدون داشتن آماری دقیق گرفته میشود؟! اگر آمارها وضعیت را هشدار و بحرانی نشان دهند، حضور دانشآموز و معلم در مدارس منطقی نخواهد بود و اگر وضعیت سفید باشد، دانشآموزانی که در کلاسها حاضر میشوند، میتوانند با اطمینان خاطر به مدرسه بروند.
درعینحال دکتر حمیدرضا رحیمی، مسئول کارگروه اطلاعرسانی بیماری کرونا در دانشگاه علوم پزشکی مشهد آب پاکی را روی دست ما میریزد و میگوید: دنبال آمار مبتلایان و فوتیهای مربوطبه معلمان و دانشآموزان نباشید؛ زیرا ما آمار تفکیکی نداریم. فقط آمار سن را داریم که شاید بتوان مبتلایان و فوتیهای رده سنی ۷ تا ۱۸سال را درزمره دانشآموزان شمرد، اما معلوم هم نیست این دانشآموزان در مدرسه به کرونا مبتلا شدهاند یا در خانه و مکانهای دیگر.
رحیمی تأکید میکند: ما درباره پرستاران و پزشکان در همه موارد نمیتوانیم تشخیص دهیم که فرد آیا از محل کار و بخش درمان ویروس را گرفته است یا ازطریق خانواده و جامعه؛ لذا نمیتوان آمار دقیقی درباره رابطه بازبودن مدارس و مبتلایان دانشآموز و معلم ارائه کرد. ازطرفی، دانشگاه علوم پزشکی، فوتیها را براساس شغل دستهبندی نمیکند تا بتوانیم بگوییم مثلا چند معلم، چند مدیر و... براثر کرونا فوت شدهاند.
وی در پایان، مدارس را جزو مکانهای حساس نام میبرد و از خانوادهها و بدنه آموزشوپرورش میخواهد در رعایت پروتکلهای بهداشتی حساسیت بیشتری داشته باشند.