صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

چگونه جیمزباند توانست به‌ یکی از اصلی‌ترین نماد‌های بریتانیا در قاب سینما و تلویزیون تبدیل شود؟

  • کد خبر: ۴۸۸۳۰
  • ۱۶ آبان ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۳
کمتر کسی با نام و زندگی «ایان‌فلمینگ» نویسنده آن آشناست. شاید، چون فلمینگ هم مانند جیمزباند شخصیتی مخفی و جاسوس‌وار داشته است؛ بنابراین یکی از بخش‌های جالب در معرفی چرایی موفقیت جیمزباند را باید در زندگی نویسنده آن جست‌وجو کرد.
حسینی- رزمی | شهرآرانیوز - خیلی‌ها ممکن است فیلمی از مجموعه جیمزباند را ندیده یا هیچ‌یک از کتاب‌های آن را نخوانده باشند، اما بی‌استثنا هرکس با پدیده‌ای به‌نام سینما آشنا باشد، نام «جیمزباند» را شنیده است. درحالی‌که نویسندگان مجموعه‌کتاب‌هایی، چون «هری‌پاتر»، «ارباب‌حلقه‌ها» یا مجموعه‌داستان‌های «چارلزدیکنز» به‌اندازه آثار خود مشهور هستند، اما جیمزباند با وجود پیوند عمیقی که با فرهنگ و هویت انگلستان دارد، کمتر کسی با نام و زندگی «ایان‌فلمینگ» نویسنده آن آشناست. شاید، چون فلمینگ هم مانند جیمزباند شخصیتی مخفی و جاسوس‌وار داشته است؛ بنابراین یکی از بخش‌های جالب در معرفی چرایی موفقیت جیمزباند را باید در زندگی نویسنده آن جست‌وجو کرد.

کودکی و نوجوانی

ایان‌فلمینگ در سال ۱۹۰۸ در لندن انگلستان به‌دنیا آمد. او خانواده بسیار ثروتمندی داشت و پدرش عضو پارلمان بریتانیا بود. در سیزده‌سالگی عازم مشهورترین مدرسه شبانه‌روزی انگلیس یعنی ایتن‌کالج شد. او با اینکه بیشتر روز‌های سال را در مدرسه بود و فقط حق داشت برای تعطیلات به خانه برود، اما همه‌جور امکانات رفاهی و تجملی در اختیارش بود. او دانش‌آموز خوبی نبود و چندان از مدرسه خوشش نمی‌آمد، اما در ورزش تبحر داشت و ۲ بار جایزه اول بهترین ورزش‌کار را تصاحب کرد. ریشه‌های علاقه او به نویسندگی هم در همین ایام پا گرفت. او کتاب‌های داستانی فراوانی می‌خواند و اولین داستان‌کوتاه خودش را هم در نشریه مدرسه منتشر کرد.

 
 

نخستین تجربه داستان‌نویسی

ایان‌فلمینگ در هفده سالگی سردبیر مجله «Wyvern» مدرسه بود که به‌فارسی معنی «اژد‌های بال‌دار» می‌دهد. ایان نخستین داستان‌کوتاه خود را با نام «مصائب کاریل‌سنت‌جورج» در همین نشریه منتشر کرد. جالب است که شروع این داستان‌کوتاه هم بی‌شباهت به داستان‌های جیمزباند نیست. داستان با شخصیت «پارلسون‌جورج» آغاز می‌شود. او که شخصیتی فرهیخته و ثروتمند است، در ابتدای کتاب به اتاق کتابخانه می‌رود و از درون کشوی میزتحریر اسلحه خود را درمی‌آورد و بنگ! به سر خود شلیک می‌کند. کسانی که با مجموعه فیلم‌های جیمزباند آشنایی داشته باشند، می‌دانند که یک صحنه اکشن منجر به قتل و آن صدای شلیک گلوله سرآغاز بسیاری از فیلم‌های جیمزباند است که روی آن موسیقی مشهور جیمزباند به‌گوش می‌رسد و تیتراژ آغاز می‌شود.

این شماره از مجله که یک‌شیلینگ قیمت داشت، در مجموع ۶۰ پوند فروش داشت؛ یعنی در سال ۱۹۲۳ به‌پول امروز درآمدی معادل ۳/۲ میلیون‌تومانی را نصیب ایان جوان کرد که برای یک نوجوان هفده ساله درآمد بسیارخوبی است.

 

تبعات اخراج از مدرسه

 
تحصیلات ایان‌فلمینگ به‌دلیل سخت‌گیری‌های بیش از حد مدیرمدرسه ناتمام ماند. او پس از ترک مدرسه، ابتدا قصد کرد وارد وزارت‌خارجه شود. به این ترتیب برای آمادگی شرکت در آزمون وزارت‌خارجه ۳ سال به اتریش رفت. در آنجا ۳ زبان مختلف و اسکی‌کردن را یاد گرفت، اما در نهایت در آزمون ورودی رد شد. سپس به مسیر روزنامه‌نگاری افتاد. قلم سرراست و مبتنی بر واقعیت و جمله‌های کوتاه او که برای توصیف صحنه‌های اکشن بیشترین کارایی را دارد، حاصل تجربه‌های این سال‌های او در عرصه خبرنگاری است. فلمینگ استعداد زیادی از خود نشان داد، در کار خود پیشرفت کرد و از سال ۱۹۳۳ به کشور‌های خارجی هم اعزام شد. از جمله قرار بود در روسیه با استالین مصاحبه کند، اما در آخرین دقایق، درخواست این مصاحبه از سوی استالین به‌دلیل مشغله زیاد رد شد.
 
 

جنگ جهانی دوم

جنگ جهانی دوم با وجود تمام مصائبش برای ایان جوان یک نعمت بود و زندگی او را برای همیشه عوض کرد. او با شروع جنگ، جذب سازمان اطلاعات انگلستان موسوم به ام‌آی ۶ شد. او دستیار شخصی ژنرال‌گادفری در بخش اطلاعات نیروی دریایی شد؛ مقامی بسیار بالا در سیستم امنیتی انگلستان. او از این پس با نام «اف ۱۷» شناخته می‌شد و در اتاق شماره ۳۹ مرکز ام‌آی ۶ مشغول به‌کار بود. ژنرال گادفری همه اطلاعات کشور را به فلمینگ می‌داد تا اگر بلایی سر خودش آمد، او کنترل اوضاع را به‌دست بگیرد. فلمینگ ژنرال‌گادفری را می‌ستود و شخصیت «ام» رئیس جیمزباند را بر اساس ویژگی‌های رفتاری گادفری نوشته است.
 
 

علاقه به ماشین و بورس

او در همین ایام به ماشین و مسابقه‌های اتومبیل‌رانی هم علاقه‌مند شد و خودش هم در مسابقه‌های اتومبیل‌رانی شرکت می‌کرد. شرح دقیق او از اتومبیل‌رانی و لذت سرعت در نوشته‌هایش از جمله در همین مجموعه‌کتاب‌های جیمزباند مشهود است. با اتمام ثروت خانوادگی، فلمینگ از روزنامه درخواست کرد حقوقش را ۲ برابر کند. وقتی موافقتی کسب نکرد، با باقی‌مانده سرمایه‌اش کارگزار بورس شد. در این دوره کار با کد‌ها و عددورقم به بخشی جدانشدنی از زندگی‌اش تبدیل شد.
 
 

پیدایش جیمزباند

ایان ‌فلمینگ پس از جنگ خانه‌ای تابستانی در جامائیکا ساخت و نامش را بر اساس یکی از عملیات‌های دوران جنگ «چشم‌طلایی» گذاشت. بعد‌ها نام این خانه روی یک قسمت از فیلم‌های «جیمزباند» گذاشته شد. فلمینگ در این خانه ساکن شد و به دوستانش گفت که می‌خواهد کتابی بر اساس شخصیت یک جاسوس بنویسد که نقطه پایانی بر همه داستان‌های جاسوسی باشد. همین کار را هم کرد. اما نوشتن اولین جلد از کتاب‌های جیمزباند با نام «کازینو رویال» ۷ سال به‌طول انجامید و سرانجام سال ۱۹۵۲ به‌چاپ رسید. «کازینو رویال» با موفقیتی بی‌نظیر روبه‌رو شد و بلافاصله شهرت جهانی پیدا کرد. به این ترتیب فلمینگ هر سال ۲ ماه به جامائیکا برمی‌گشت تا داستان جدیدی از مجموعه جیمزباند بنویسد. با هر کتاب هم شهرت جیمزباند بیشتر و بیشتر می‌شد. در نتیجه ۱۴ جلد کتابی که او در ۱۲ سال نوشت، بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه فروش رفت و آن را به پدیده‌ای جهانی تبدیل کرد. اما راز این همه موفقیت چه بود؟

 

ریشه در واقعیت

خود ایان ‌فلمینگ مدعی بود ۹۰ درصد وقایعی که در مجموعه‌کتاب‌ها آمده، در واقعیت اتفاق افتاده است و او یا خودش در آن‌ها حضور داشته یا پرونده‌های مربوط به آن‌ها را مطالعه کرده است. او از برخی دوستان اطلاعاتی خود نیز به‌عنوان منبع برخی وقایع کتاب نام می‌برد. هرچند نمی‌توان این ادعا را رد یا قبول کرد، اما در محل زندگی او دفترچه‌هایی پیدا شده است که در آن‌ها برخی دست‌نوشته‌ها، طراحی‌ها، منوی رستوران‌ها و... به‌چشم می‌خورند. بسیاری از اسم‌ها و مکان‌هایی که در این دفترچه‌ها نوشته شده است، در کتاب‌های جیمزباند هم وجود دارند. به‌علاوه که ریزبینی ایان‌فلمینگ در توصیف برخی مکان‌ها به‌قدری دقیق است که ظن حضور او در آن مکان‌ها را چند برابر می‌کند. فلمینگ بخش‌هایی از وجود خود را هم در شخصیت جیمزباند ریخته است؛ از جمله:
 
 

یتیم‌بودن

 

 
پدر ایان‌فلمینگ وقتی او فقط ۸ سال داشت، در جنگ جهانی اول کشته شد. بعد از ساخته‌شدن نخستین فیلم جیمزباند در سال ۱۹۶۲، ایان‌فلمینگ چنان از نقش‌آفرینی «شان‌ کانری» راضی بود که در کتاب «اسکای‌ فال» عقبه‌ای اسکاتلندی به شخصیت جیمزباند اضافه کرد. در این کتاب «اسکای ‌فال» نام خانه‌ای است در اسکاتلند که جیمزباند در آنجا به‌دنیا آمده و رشد کرده است. پدر و مادر او در همین خانه کشته می‌شوند و او در یازده‌سالگی یتیم می‌شود. ایان‌فلمینگ در ایام جنگ عاشق دختری به‌نام «میریل» شد که ویژگی‌های ظاهری‌اش بسیار شبیه دخترانی است که در مجموعه‌کتاب‌ها، جیمزباند جذب آن‌ها می‌شود. در جهان واقعیت، میریل در یکی از حمله‌های هوایی آلمان کشته شد. این داستان در «کازینو رویال» و در مرگ شخصیت «وسپرلیند» تبلور یافته است. جیمز عاشق وسپر می‌شود، اما در نهایت دخترک کشته می‌شود و جیمز تا آخر مجموعه‌داستان‌ها هرگز عاشق کس دیگری نمی‌شود.

 

شخصیت‌های منفی

گفته می‌شود مدیر مدرسه ایتون در زمان تحصیل ایان‌فلمینگ شخصیتی دیگرآزار داشته و فلمینگ این جنبه از شخصیت او را در بسیاری از نقش‌منفی‌های کتاب جیمزباند بازآفرینی کرده است. همچنین بیشتر اسم‌هایی که برای شخصیت‌های منفی انتخاب شده‌اند، نزدیک به آلمانی هستند که از روی عملیات‌هایی که فلمینگ در آن‌ها حضور داشته است، برداشت شده‌اند.
 
 

نقش جیمزباند در احیای سینمای بریتانیا

 

 

بسیاری از تاریخ‌نویسان سینمایی، عصرطلایی سینمای انگلستان را دهه ۱۹۴۰ میلادی می‌دانند؛ دوران آلفرد هیچکاک، دیوید لین و کارول ‌رید. پس از جنگ جهانی دوم، گزارش‌ها از ورشکستگی سینمای این کشور خبر می‌دادند. آلفرد هیچکاک و دیوید لین عازم هالیوود شده بودند و آثار کارگردان‌های جدیدی همچون لیندسی ‌اندرسون و تونی ‌ریچاردسون با وجود ارزش‌های هنری، پرفروش نبودند. در این ایام بود که ظهور پدیده سینمایی جیمزباند خونی تازه در رگ‌های سینمای این کشور دمید. ابتدا قرار بود «کری‌ گرانت» این نقش را ایفا کند، اما در نهایت نقش «جیمز باند» به «شان ‌کانری» رسید. کاریزمای ویژه شان‌ کانری همه آن چیزی بود که جیمزباند نیاز داشت. هر ۵ فیلم در گیشه موفق شدند. همین موضوع باعث شد معرفی جدیدترین محصولات کشور انگلستان و تبلیغ آن‌ها هم بر دوش این پدیده سینمایی بیفتد. برند‌های ساعت و خودرو همچون «استون‌مارتین» و... هم بخشی از چرخ‌های صنعت نوظهوری شدند که با پدیده جیمزباند شکل گرفته بود. بازیگرانی مانند پیرس ‌برازنان و دنیل‌ کریگ و نیز بازیگران زن بسیاری از طریق مجموعه‌فیلم‌های جیمزباند به سینمای جهان معرفی شدند و جایگاه سینمای این کشور را ارتقا دادند.
 
 
 
 
تا امروز ۲۴ فیلم رسمی از این مجموعه تولید شده و بیست‌وپنجمین فیلم هم قرار است با نام «زمانی برای مردن نیست» به‌زودی راهی پرده‌سینما شود. فروش مجموعه‌فیلم‌های جیمزباند تا سال ۱۹۹۰ به‌طور میانگین هر فیلم ۲۷۳ میلیون‌دلار بوده است. این رقم برای فیلم‌های پس از سال ۱۹۹۰ به‌طور میانگین هر فیلم ۵۳۸ میلیون‌دلار بوده است. این آمار‌ها فقط مربوط به فروش بلیت در سینماهاست. به این ارقام فروش سینمای خانگی، حق پخش تلویزیونی، محصولات جانبی و... را اضافه کنید تا متوجه شوید چه گردش اقتصادی عظیمی به‌واسطه این شخصیت در انگلستان ایجاد شده است؛ بنابراین عجیب نیست که از چنان اهمیتی در این کشور برخوردار می‌شود که ملکه انگلستان در کلیپ ابتدایی مراسم المپیک ۲۰۱۰ لندن، به‌همراه جیمزباند از بالگرد به‌داخل ورزشگاه محل برگزاری مراسم افتتاحیه سقوط آزاد می‌کند.
 
بعد از جیمزباند فقط هری‌پاتر موفق شده است چنین موفقیتی را در عرصه جهانی به‌دست آورد و علاوه بر فروش آثار سینمایی، لوکیشن‌های آن نیز به مکان‌هایی برای جذب گردشگران بدل شده‌اند.
 
 

 

 

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.