با طولانیشدن حضور کرونا و، اما و اگرهای مستمر طب رایج در مهار این بیماری، اعتنا به صحبتهای کارشناسان طب سنتی بهعنوان ظرفیتی کمترتوجهشده، رفتاری عقلانی به نظر میرسد؛ متخصصانی که از بیمِهریها به ظرفیت علمیشان بهویژه در ماههای اخیر انتقاد میکنند و برای پایکارآوردن توانشان پیشنهادهایی دارند.
به گزارش شهرآرانیوز؛ مردم مقصرند. مردم سفر نروند. مردم فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت کنند. مردم در خانه بمانند. همه این بایدهای درست، سر جای خودش، اما رکوردشکنیهای سیاه، از مرگ روزانه هموطنان، وادارمان کرده است همه چیز را منوط به رفتار خودمان ندانیم و به همه گزینهها فکر کنیم؛ درمقابل هر سیاست و تصمیم ملی و محلی، یک «چرا» بگذاریم و بهدنبال جوابش باشیم؛ خود را محدود به یک طیف از کارشناسان نکنیم و وضعیت امروزمان را از زاویههای مختلف ببینیم.
با طولانیشدن حضور کرونا و، اما و اگرهای مستمر طب رایج در مهار این بیماری، اعتنا به صحبتهای کارشناسان طب سنتی بهعنوان ظرفیتی کمترتوجهشده، رفتاری عقلانی به نظر میرسد؛ متخصصانی که از بیمِهریها به ظرفیت علمیشان بهویژه در ماههای اخیر انتقاد میکنند و برای پایکارآوردن توانشان پیشنهادهایی دارند.
تلفات رو به افزایش کووید ۱۹، مجالی برای تعارف، محافظهکاری و صحبتهای درلفافه نگذاشته است. گفتوگوی صریح ما را با دکتر مهدی یوسفی، متخصص طب ایرانی و رئیس دانشکده طب ایرانی و مکمل دانشگاه علوم پزشکی مشهد، در ادامه میخوانید.
به نظر میرسد شاهد ایجاد دوقطبی میان برخی متخصصان و طرفداران طب ایرانی و طب رایج هستیم. از نامه یکی از نمایندگان مجلس به دکتر روحانی برای تشکیل کارگروه ویژه طب ایرانی و مکمل در ستاد ملی مبارزه با کرونا اطلاع دارید و تا این لحظه در عمل اتفاقی نیفتاده است. بهتازگی هم سازمان بهداشت جهانی، نام چهار دارو را اعلام کرد و گفت که تأثیر مثبت آنها روی بیماران کرونایی ثابت نشده است. به عنوان نخستین سوال، آیا برای پژوهشگران طب سنتی هم فرصتهای برابر پژوهش یا بهعبارتی آزمون و خطا، فراهم است؟
قطعا فرصتها برابر نیست. دوگانهای که فرمودید، بله وجود دارد. در سطح وزارت بهداشت هم وجود دارد و علیرغم اینکه در قوانین بالادستی مثل برنامه پنجم و ششم توسعه، سند ملی گیاهان دارویی و سیاستهای کلی سلامت، روی طب سنتی تأکید شده است، بخشی از وزارت بهداشت و بهویژه، معاون تحقیقات و فناوری وزارتخانه آن را قبول ندارند و حتی بهصراحت نفی میکنند.
وقتی متولی پژوهش کشور در حوزه بهداشت و درمان، اعتقادی به این طب ندارد، بهقاعده به پژوهش در این زمینه هم بهایی نمیدهد. یکی از چماقهایی که همیشه روی سر طب سنتی نگه داشتهاند و باعث شده است به آن لقب «شبهعلمی» بدهند، این است که درمانهای طب سنتی، مبتنیبر شواهد نیست؛ یعنی اینکه بهطور مثال تا الان بهاندازه کافی، آزمایش بالینی انجام نشده است. خب، اولین سوالی که مطرح میشود، این است: شما این همه بودجه کشور را صرف خرید داروهایی کردید که اثری نداشته است. کجای این تصمیمتان مبتنیبر شواهد بود؟ داروهایی مثل رمدسیویر که فکر میکنم مردم برای خرید یک آمپولش بیشاز یک میلیون تومان هزینه میکردند. این چماق فقط برای طب سنتی است، ولی خودشان هر دارویی را جزو پروتکلها بگذارند و بردارند، آب از آب تکان نخواهد خورد.
وقتی در سطح کلان یک معاون وزیر بهصراحت میگوید من اینها را قبول ندارم و باید از دانشگاهها جمع شود و هرکاری هم از دستش بربیاید، انجام میدهد، نباید انتظار داشته باشید که دانشگاهها به طب سنتی بها بدهند.
بد نیست رسانهها از آقای ملکزاده سوال کنند شما باتوجهبه قوانین بالادستی برای طب سنتی، در دوران کرونا چقدر اعتبار صرف درمان طب سنتی کردید و چقدر صرف تحقیقات طب رایج؟ اصلا همین پروژه WHO چقدر در ممکلت آب خورد؟ درزمینه درمانهای طبیعیِ موردنیاز و موردتقاضای مردم چقدر کار شده است؟ ایشان بهعنوان یک مسئول باید جواب بدهد.
مگر نه اینکه طبق نظر سازمان بهداشت جهانی، طب سنتی باید در نظام سلامت، ادغام شود و بهصورت یکپارچه ارائه شود؟
همینطور است. علیرغم اینکه خیلی جاها به نظرات سازمان بهداشت جهانی و رویکرد برخی کشورهای غربی استناد میکنند، نوبت به بهادادن به طب سنتی که میرسد، پیرو WHO نیستند و براساس سلیقه خودشان عمل میکنند. بهطورمثال WHO آمد و فراخوان داد، از بین ۳۰ کشور و ۱۱ هزار بیمار، تحقیقات روی ۳۵۰۰ بیمار را کشور ما انجام داد درحالیکه هیچ اجباری نبود. کاسه داغتر از آش شدند و بالاتر از انتظارات WHO رفتار کردند و با افتخار هم اعلام کردند که رتبه نخست بیمار دادن را کسب کردهایم، اما در جایی که سازمان بهداشت جهانی، کشورها را مکلف میکند که طب سنتیشان را در نظام سلامتشان نهادینه کنند، آنجا میگویند طب سنتی را قبول ندارند.
این رویکردهای دوگانه سوالبرانگیز است. رسانهها این سوالات را مطرح کنند.
مردم موضعگیریهای منفی به کارایی طب سنتی بهویژه درقبال کرونا را به حساب چه بگذارند؟ به حساب ناآگاهی از قابلیتهای این طب، برخی منافع مالی یا...؟
بخشی ناشی از ناآگاهی است و این تصور غلط که ما بهصورت کلی، یک طب بیشتر در دنیا نداریم؛ آن همین طب رایج است و سایر طبها، دِمُده شدهاند و باید حذف شوند. اصل داستان از این برداشت نادرست نشئت میگیرد. مسیر باز است برای دانستن. طب چینی در دنیا جایگاه دارد و خود چینیها اعلام کردند که در کرونا چقدر از آن استفاده کردند. طب هندی (آیورودا)، طب ژاپنی (کامپو) و... نیز. این افراد اگر نمیخواهند محتوای طب سنتی را بدانند به اینها نگاهی بکنند. واقع ماجرا این است که بخشی از این رفتارها ناشی از خودباختگی و خودکمبینی است.
در همین موضوع کرونا ببینید؛ یک بار گفتند از راه هوا منتقل میشود یک بار گفتند نه، نمیشود. یکدفعه گفتند دستکش بپوشید، حالا میگویند نپوشید. یک روز میگویند ماسک فلان درصد تأثیر دارد، روز دیگر حرفشان را عوض میکنند؛ درباره ماندگاری ویروس روی سطوح نیز همینطور. وضعیت داروییشان را هم که دیدید. خود سازمان بهداشت جهانی در خیلی از جاها درمانده شده است. کشوری مثل آمریکا از سازمان بهداشت جهانی بیرون میآید، آن وقت ما میگوییم از ۱۱ هزار بیمار، درباره ۳۵۰۰ نفر ما با خرج خودمان تحقیق میکنیم. آورده سازمان بهدشت جهانی برای ما چیست و برای دیگران چیست؟ آدم باید قدری فکر کند روی این موضوعات. ما اینقدر خودمان را کم و کوچک میبینیم که فکر میکنیم هرچه آنها بگویند وحی مُنزل است و باید بپذیریم.
در مشهد طرح پژوهشی مصوبی در حوزه طب سنتی مرتبط با کرونا داشتهایم؟
تا دلتان بخواهد. طرحها در سطح دانشگاه علوم پزشکی مشهد مصوب شده و برخی هم به پایان رسیده است. برخی هم دارند برای تولید صنعتی مجوز میگیرند. این کارها دارد انجام میشود، اما درواقع حمایت خاصی از طرحهای پژوهشی طب سنتی نمیشود.
مشکل کجاست؟ یعنی طرح به مرحله کارآزمایی بالینی نمیرسد؟
ببینید روند این است که طرح، داوری میشود. میرود کمیته اخلاق و تصویب میشود. حالا باید در این بیمارستانهایی که بیمار کرونایی هست، طرح را اجرا کنیم. هر بیماری، پزشک معالجی دارد که باید انجام کارآزمایی بالینی روی بیمارش را قبول کند و مسئولیت بپذیرد. اینجا کار گیر میکند. درنتیجه بخش عمدهای از این تحقیقات و کارآزماییهای بالینی، با گذشت چند ماه از تصویبشان، به سرانجام نرسیدهاند. ماجرا فقط به مشهد هم مربوط نیست. در کشور همین است.
مگر میشود طرحی مصوب بشود و سازوکاری برای اجرای آن نباشد؟
ما دسترسی به بیماران بستری کرونایی نداریم. طرحمان که تصویب میشود باید بگردیم تا یک استاد طب جدید را پیدا کنیم که با ما همکاری کند. برخیشان شیفتی کار میکنند؛ بعد از مدتی میروند و دیگری میآید که شاید کار را قبول نداشته باشد. تعداد این استادان کم است. سرشان شلوغ است. بار بیماران زیاد است و مستهلک میشوند. برخیشان برای داروهای ضدویروس دیگری، طرح دارند و اولویت با طرحهای خودشان است. برخی از بیماران همین طرح WHO هم مربوط به مشهد بود. نیروهای اجرایی داخل بخشها هم خستهاند؛ مثلا پرستاری که باید داروی اضافه بدهد و فرمهای اطلاعات را جمع کند که نتیجه آزمایش خون و سیتیاسکن چه شد، تعدادشان کم است و آنهایی هم که هستند با پزشک متخصصی ارتباط دارند که از قبل میشناختند و بیشتر تمایل دارند با او کار کنند.
پیشنهاد شما چیست؟
تنها مسیری که میتواند این راه را باز کند، این است که در بیمارستان یک بخش به ما بدهند. بهطور مثال اگر ۴۰۰ بیمار کرونایی در بیمارستان امامرضا (ع) بستری باشند ما میگوییم ۳۰ نفر را در یک بخش از همین ساختمان چندطبقه، به ما اختصاص بدهند تا با مسئولیت خودمان، بیماران بستری شوند. درکنار ما متخصص طب رایج هم بیمار را ویزیت کند؛ هرچندکه در طب رایج، درمان خاصی نداریم و همهچیز سلیقهای است. منتها برای اینکه چیزی از دست نرود میگوییم مریض هر دو درمان را دریافت کند.
ما ملزم میشویم که از خدمات طب رایج استفاده کنیم، آنها هم ملزم باشند روشهایی را که ما میگوییم اجرا کنند. وقتی دائم بیمار داشته باشیم، تحقیقات طب سنتی راحتتر به نتیجه میرسد.
نتیجه ارائه این پیشنهاد چه بود؟
گفتند ما براساس قانون نمیتوانیم به شما تخت بدهیم و داخل بیمارستان عملا بخواهیم اسم طب سنتی را ببریم. متوجهاید؟ این اشکالات اساسی از وزارتخانه ناشی میشود که چراغ سبز نشان نمیدهد و دانشگاهها هم علاقهمند نیستند.
طرحی داشتهاید که نتایج کارآزماییهای بالینیاش موفقیتآمیز باشد؟
مجاز به اعلام نتایج کارآزماییهای بالینی نیستیم. هم ما طرح داشتهایم و هم دانشکده داروسازی مشهد. فکر میکنم سهچهار تا از این طرحها تمام شده باشد. نتایجش را به دانشگاه اعلام کردهایم منتها چند بار ایمیل زدند که اطلاعرسانی پس از مصوبه کمیته اخلاق و ازطریق معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد ممکن است.
برخی مدعیاند از دانش طب سنتی بدون مدرک دانشگاهی برخوردارند و توصیههایی برای بهبود بیماران کرونایی دارند. مراجعهکنندههایی از این دست داشتهاید؟
بله. هر سهچهار روز، یکی میآید و چنین ادعایی میکند. ما در بررسی ادعای این افراد، کوتاهی نمیکنیم. از هر دهبیستمورد، به این نتیجه میرسیم که ادعای یکیشان واقعا ارزش تحقیق دارد. بخواهیم تحقیق کنیم، تازه میرسیم به آن مشکلاتی که عرض شد. اینطور نیست که ما در دانشکده طب ایرانی و مکمل بخواهیم راه را برای علمیکردن تجربههای گذشتگان ببندیم. اعتقاد داریم دانش طب سنتی، بخش عمدهاش، تجربی است. ما حتی چند بار دعوت کردیم از افراد صاحب تجربه در این زمینه. حرفهایشان را شنیدیم و برای صحبتهایشان یک چهارچوب تحقیقاتی نوشتیم، اما برای انجام پژوهش، مشکلات اجرایی داریم؛ مثلا در کل کشور دارویی تحت عنوان داروی امام کاظم (ع) سروصدا به پا کرده است. یک دانشگاه در کل کشور نیامده همین را بررسی کند که آیا واقعا اثر دارد یا ندارد. یک بار بگوییم و خیال مردم را راحت کنیم. وزارت بهداشت هم که فقط انکار میکند. بنویسید بستر اجرای طرحهای تحقیقاتی طب سنتی در دانشگاهها مناسب و کافی نیست.